وهابیت
بررسی فتواهای غلو اندیش و افراط گرایی علمای عربستان، گویای این حقیقت است که آنچه در تفکر وهابیت عربستان تجلّی دارد نوعی تقلیلگرایی و محدوداندیشی نسبت به فقه و اعتقادات اسلامی است که با مطلق گرایی علمای عربستان همراه شده و آنان با احساس استغنا و ناآگاهی از فقه سایر مذاهب به طور یک جانبه براندیشههایی تاکید میکنند که مخالف و در مقابل تفکرات اسلامی مذاهب گوناگون قرار دارد.
به طور کلی بررسیهای نویسنده کتاب، گویای این حقیقت است که آنچه در تفکر وهابیت عربستان تجلّی دارد نوعی تقلیل گرایی و محدوداندیشی نسبت به فقه و اعتقادات اسلامی است که با مطلق گرایی علمای عربستان همراه شده و آنان با احساس استغنا و ناآگاهی از فقه سایر مذاهب به طور یک جانبه براندیشههایی تاکید میکنند که مخالف و در مقابل تفکرات اسلامی مذاهب گوناگون قرار دارد.
علمای عربستان نه تنها عالم به فقه وعقاید سایر مذاهب نیستند بلکه به اندیشه احمدبنحنبل، ابنتیمیه و محمدبن عبدالوهاب نیز وفادار نمانده و صرفا با تاکید بر بخشهایی از اندیشه محمدبنعبدالوهاب که بر غلوگرایی، افراط اندیشی و بویژه تکفیر تاکید دارد، محدود ماندهاند.
کهب الاحبار که جزء تابعین به شمار میرود و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را ندید و در زمان عمر اسلام آورده بود روایت میکرد و اصحابی مانند ابوهریره و معاویه از او نقل روایت میکردند. او نیز فرصت را مغتنم شمرده و یهود را در قالب اسلام به خورد جامعه داد که به اسرائلیات معرون گشتند.
براساس غلو اندیشی و افراط گرایی علمای معاصر عربستان، در این دوره مسلمان شدن، بسیار سخت و خروج از اسلام بسیارآسان است ، چون هرکار جدیدی را بدعت میدانند و حکم ارتداد صادر میکنند اما برا ی مسلمان شدن شهادتین را کافی نمیدانند و این خلاف سیره و سنت نبی مکرم اسلام است.
یکی از نمادهای دشمنی وهابیان با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهلبیت آن حضرت، جرم دانستن محبت اهلبیت (علیهم السّلام)، تحمل نکردن فضائل آنان، برخورد فیزیکی و خانهنشین کردن ناقلین فضائل آن حضرات معصومین و جلوگیری از نقل و انتشار فضائل اهلبیت (علیهم السّلام) و تحمل نکردن انتقاد از امویان است.
با اینکه محمد بن عبدالوهاب آیین خود را با شعار دعوت به توحید و مبارزه با شرک و مظاهر آن آغاز کرد ولی اساتید و علمای مذاهب اهلسنت، متوجه انحراف و بطان عقاید و آیین محمد بن عبدالوهاب شدند و از راههای گوناگون به روشن کردن افکار عمومی میپرداختند. از باب نمونه: عثمان بن عبدالعزیز از قضات نجد و از مخالفین محمد بن عبدالوهاب بود.
با توجه به اقرار ابوحنیفه نسبت به وجود اشتباه در روایات، این سئوال درباره پیروان وهابیت مطرح است که با روایات پر از اشتباه موجود در کتب مورد قبول ایشان،در راه رسیدن به کمال، مسیر درستی را انتخاب کردند؟
وهابیت به خاطر پیروی از مذاهب چهارگانه و یا حداقل یکی از آنها، دچار محدودیت و عدم دسترسی به روایات صحیح نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) گردیدند و از این رو در بیان پاسخ به سئوالات احکامی و ... نسبت به پیروان خود عاجز ماندند.
ابوحنیفه که یکی از امامان مذاهب چهارگانه اهلسنت است و از او به عنوان «امام اعظم» یاد میکنند تنها حدود هفده روایت را صحیح میدانست. از این رو وهابیت که ایشان را مورد قبول میدانند، میتوان گفت تمام بضاعت ایشان هفده روایت بیش نیست.
مهمترین کسی که به ترویج افکار باطل ابنتیمیه پرداخت، ابنقیّم جوزیه است. وی شمسالدین محمد بن ابی بکر بن ایوب زرعی دمشقی حنبلی معروف به ابنقیّم جوزیه، از شاخصترین شاگردان ابنتیمیه است که از افکار منحرف استادش، در زمان حیات و پس از مرگ وی، تلقید کورکورانه میکرد، به گونهای که از وی به عنوان بهترین جانشین ابنتیمیه یاد شده.
شیخ سلیمان بن عبدالوهاب، برادر محمد بن عبدالوهاب، با انتقاد شدید از برادر خود، در بیان افکار باطل برادرش و تاثیرات منفی آن در افکار عمومی آن دوران، معتقد است، محمد بن عبدالوهاب مردم را فریب داده و سخنان خود را در ظاهر به کتاب و سنت منتسب میکند اما برداشتهای او غلط بوده و به مخالفت علما توجه نمیکند.
یکی از نمادهای دشمنی وهابیان با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهلبیت آن حضرت، جرم دانستن محبت اهلبیت (علیهم السّلام)، تحمل نکردن فضائل آنان، برخورد فیزیکی و خانهنشین کردن ناقلین فضائل آن حضرات معصومین و جلوگیری از نقل و انتشار فضائل اهلبیت (علیهم السّلام) و تحمل نکردن انتقاد از امویان است.
واقعهی ممنوعیت نقل حدیث در زمان خلفاء سبب گشت تا احادیث جعلی و دروغین ساخته شود و به جای احادیث صادق و پر بار نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در دسترس پیروان آن دو خلیفه قرار بگیرد.