روایات اندک جوابگوی نیاز وهابیت نیست
وهابیت با تاریخچه و شناسنامه کاملا روشن در زمینه تولد که میتوان از آن به پیدایش یک فرقه در چند سده اخیر اشاره کرد در واقع هیچ چیزی از خود را برای عرضه کردن نداشتند و از این رو خود را به مذهب تسنن نزدیک کردند تا با حمایت ایشان جایی را برای خود دست و پا کنند و در میان مذاهب و فرق موجود، حرفی برای گفتن داشته باشند اما غافل از این که نداشتن بنیه و تکیهگاه مستحکم نمیتواند دوام ایشان را مستمر بگرداند.
وهابیت فرقه ضالهای است که متاسفانه خود را به عنوان گروهی از مسلمانان در میان جوامع معرفی کردند و گروهی از مردم عوام را با فریب و نیرنگ به دور خود کشیدند. اما از آنجایی که برای پاسخگویی به سئوالات پیروان خود به عنوان گروه و فرقهای از مسلمانان ناچار بودند به احادیث روی بیاورند، در انتخاب و پیروی کردن از مذهب ریشهدار اسلامی نیز دچار اشتباه و کجروی شدند و خود را منتسب به مذاهب چهارگانه اهل سنت دانستند. حال خوب است اعتراف روسای این مذاهب را در میزان احادیثی که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به ایشان رسیده است را از نظر بگذرانیم:
شافعی یکی از امامان مذاهب اربعه میگوید: «از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بیش از پانصد روایت در اصول، احکام و پانصد روایت در سنّت نرسیده است» [1]
احمد بن حنبل یکی دیگر از ائمه اربعه میگوید: «تمام احادیثی که معارف دینی (عقاید، فقه، تفسیر، تاریخ، اخلاق و...) بر آن استوار است، بیش از 2200 روایت نیست» [2]
ابن خلدون درباره مالک، دیگر امام مذهب اهل سنت میگوید: «مالک رهبر مالکیها، تنها سی روایت از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را صحیح میدانست»
پینوشت:
[1]. شافعی، مناقب شافعی، ج1، ص419
[2]. زرکشی، البحر المحیط فی اصول الفقه، ج4، ص491
[3].ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، دار القلم، بیروت 1984، ج1، ص444
افزودن نظر جدید