منع تدوین حدیث
ثمرهی منع کتابت وصیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و منع نقل حدیث به وسیلهی خلیفه، چیزی غیر از انشعاب امت به هفتاد و سه فرقه نبود. عدهای، احادیث رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) را مانعی بر سر راه خود میدیدند؛ با منع نقل روایت از پیامبر به تصمیمات شوم خود میرسیدند؛ از اینرو با حذف حدیث، توانستند قرآن را به دلخواه خود تاویل و تفسیر کنند.
در متون تاریخی فریقین آمده که برخی اصحاب اصل خلافت را از محلش دور کردند و مانع از نشر و گسترش احادیث نبوی شدند، چرا که بیشتر احادیث ایشان در مناقب و فضائل اهل بیت بوده، لذا با جلوگیری از آن سعی کردند تا مردم چیزی از احادیث منقوله از طرف پیامبر را ندانند و متمایل به اهل بیت نشوند.
ابنقتیبه میگوید: «بسیاری از محدثان از بازگو کردن فضائل حضرت علی (علیه السلام) و اظهار مواردی که شایسته مقام آن حضرت بود خودداری میکردند. هر محدثی را که نامی از حضرت علی (علیه السلام) میبرد و یا حدیثی درباره فضائل ایشان بیان میکرد، طرد میکردند.»
رجاء بن حیاه میگوید: «معاویه از نقل احادیث پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) کراهت داشت و مردم را نیز از نقل احادیث آن حضرت منع میکرد.»
ابوهریره میگوید علت نقل کمِ حدیث توسط صحابه این است که مهاجرین بهدنبال معاملات در بازار بوده و انصار در پی کارهای دنیایی (کشاورزی) خود بودند، من بودم که از این اشتغالات نداشتم و در کنار پیامبر بودم؛ صحابه حتی در وسط سخنرانی پیامبر، در بین خطبه نمازجمعه هم به دنبال معیشت خود بودند.
با توجه به اقرار ابوحنیفه نسبت به وجود اشتباه در روایات، این سئوال درباره پیروان وهابیت مطرح است که با روایات پر از اشتباه موجود در کتب مورد قبول ایشان،در راه رسیدن به کمال، مسیر درستی را انتخاب کردند؟
وهابیت به خاطر پیروی از مذاهب چهارگانه و یا حداقل یکی از آنها، دچار محدودیت و عدم دسترسی به روایات صحیح نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) گردیدند و از این رو در بیان پاسخ به سئوالات احکامی و ... نسبت به پیروان خود عاجز ماندند.
واقعهی ممنوعیت نقل حدیث در زمان خلفاء سبب گشت تا احادیث جعلی و دروغین ساخته شود و به جای احادیث صادق و پر بار نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در دسترس پیروان آن دو خلیفه قرار بگیرد.
هدف از منع انتشار احادیث را در دو چیز میتوان خلاصه کرد: جلوگیری از فضایل امیرالمومنین علی (ع)، جلوگیری از انتشار واقعهی غدیر، و انتصاب علی (ع) به دست پیامبر (ص) در سرزمین غدیر خم. چون در صدر اسلام، مسلمانان فتوحات زیادی داشتند و در صورتی که فضایل اهل بیت (ع) و واقعهی غدیر، به مردم گفته شود، قطعاً کار بر خلفاء سخت میشد.
طبق گزارشهای تاریخی، حاکمان پس از پیامبر، تدوین حدیث و کتابت سنّت و بلکه نشر آن را ممنوع ساخته و بسیاری را در این باره تهدید و تنبیه کردهاند. محدّثان و محقّقان کوشیدهاند این منع را مستند به روایاتی کنند که نشانگر آن است که رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) از کتابت حدیث جلوگیری کرده است. امّا این تلاشها عبث است و نمیتواند چیزی فراتر از توجیه واقعیّت موجود تلقّی شود...
یکی از اقدامات خلیفه دوم، سختگیری و ممانعت از نقل احادیث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بود که در روایات مختلف بیان گردیده است. ابن قتیبه از عالمان قرن سوم، در کتاب «تأويل مختلف الحديث» در توجیه این روایات مىگوید: «عمر بسیار ناخرسند بود، از کسى که زیاد حدیث گوید، و آنان را امر مىکرد، به اینکه کم حدیث بگویند، و با این کار مىخواست، مردم زیاد حدیث نگویند، بهطوریکه...
یکی از اقدامات خلیفه دوم، سختگیری و ممانعت از نقل احادیث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بود که در روایات مختلف بیان گردیده است. ابنعساکر از عالمان قرن ششم، در کتاب «تاریخ مدینه دمشق» حدیث منع ابن مسعود توسط عمر را نقل نموده، «عمر شخصی را نزد ابومسعود و عبدالله بن مسعود فرستاد، پس گفت: این احادیث زیادی که از پیامبر، برای مردم نقل نمودهاید، چیست؟» و پس از آن بدون...
نقل و انتشار و تدوین حدیث، در بین اهل سنت، از ابتدای قرن دوم به طور رسمی مجوز گرفت و به تدریج آغاز گردید، و علت تأخیر صد ساله از زمان حیات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، جلوگیری از آن توسط خلفا بود. در خصوص علل جلوگیری از نقل و تدوین حدیث، موارد مختلفی بیان گردیده است؛ یکی از آن علل، نگرانی از اشتغال به غیر قرآن است. زیرا...
یکی از اقدامات خلیفه دوم، سختگیری در زمینه نقل احادیثِ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود بدین معنا که مانع از تدوین و نقل احادیث میشد. ابن عبدالبر از عالمان قرن پنجم، در کتاب «جامع بیان العلم و فضله» در توجیه این احادیث کار عجیبى کرده است، چه آن که وى میان دو احتمال را جمع کرده است: او ابتدا، حدیث قرظه را که نقل مورد اتفاق است، بیان کرد، که قرظه گفت: «عدهای که قصد...