مهدویت
شیخ احمد احسائی اعتقاد به وجود نائب خاصی برای امام زمان (علیه السلام) در هر عصری اعتقاد داشته است. این در حالیست که حتی بر فرض نادیده گرفتن توقیع امام عصر (علیه السلام) بر نبود نائب خاص در عصر غیبت کبری، باز هم اگر قرار بود نائب خاصی وجود داشته باشد، پس غیبت کبری که از مسلّمات شیعه است، چه معنایی خواهد داشت؟!
با مطالعهی آثار نویسندگان بابی درمییابیم که جناب قدوس نیز دارای مقام قائمیت بوده است. این مدعی دروغین مهدویت، دارای دو ویژگی گواه بر بطلان طریقش بوده است: اول آنکه وی نیز مدعی مقام خدایی برای خود شده و دوم آنکه بر خلاف دلیل استقامتی که بهائیان بر حقانیت پیشوایان خود مطرح میکنند، تا پای جان، بر عقیدهی خود استوار نماند.
بدون شک روایات نبوی بر وجود دوازده امیر و خلیفه دلالت دارد. با توجه به اقوال مسلمانان جهان، امام مهدی (علیهالسلام) نیز جزء این خلفا قرار گرفته است. اما بنباز از این مساله روی گردانده و با تعیین ملاک "قوام دین" و عدم وجود آن در زمان امام مهدی (علیهالسلام)، وی را خارج از این دوازده تن میداند. این دیدگاه بنباز مورد مخالفت با عقل و نقل قرار گرفته است.
از جمله شبهات اساسی وهّابیت در موضوع مهدویت شبههی «عدم امکان طول عمر آن حضرت» است؛ ابنتیمیه، بنیانگذار فکری فرقهی ضالّهی وهّابیت در این شبهه به روایتی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) استناد کرده: «هر چه زمان بگذرد عمر انسانها کمتر و کوتاهتر میشود تا این که عمر امّت من بین 60 تا 70 سال برسد.»
یکی از شبهاتی که پیروان وهابیت در موضوع مهدویت به شیعه وارد میکنند شبههای است که احمد امین مصری با برشمردن برخی از آثار منفی که به گمان وی برای احادیث مهدویت به وجود آمده، مینویسد: نظریه خرافی مهدویت، نظریهای است که با سنت خداوند نمیسازد. که در پاسخ میگوییم این ادعا صحیح نیست چرا که چنین موضوعی را نمیتوان یک نظریه پنداشت.
یکی از شبهاتی که برخی به آن دامن میزنند و در فضای مجازی، به آن میپردازند موضوع «رجعت» است. این شبهه حتی در معتبرترین کتابهای خود همچون «صحیح مسلم» از قرنها پیش ریشه داشته؛ تا جایی که حتی اگر یک راوی هر چند هم موثق باشد، اما چون قائل به «رجعت» بوده، علمای جرح و تعدیل، او را به همین دلیل تضعیف میکردند.
یکی از شبهاتی که برخی به آن دامن میزنند و در فضای مجازی، به آن میپردازند موضوع «رجعت» است. این شبهه حتی در معتبرترین کتابهای خود همچون «صحیح مسلم» از قرنها پیش ریشه داشته؛ تا جایی که حتی اگر یک راوی هر چند هم موثق باشد، اما چون قائل به اعتقاد شیعه در موضوع «رجعت» بوده، علمای جرح و تعدیل آنان او را به همین دلیل تضعیف میکردند
از شبهات سخیف و اهانتآمیزی که دشمنان شیعه آن را به دروغ به علمای شیعه نسبت میدهند، شبههای است که به عنوان نمونه در سایت اینترنتی ناصبی «الدفاع عن السنّة» به این شکل طرح نموده است: شیخ طوسی و نعمانی از امام رضا (علیه السّلام) نقل کردهاند که از علامات ظهور مهدی (علیه السّلام) آن است که او لخت و عریان، جلوی خورشید ظاهر میگردد.
یکی از شبهاتی که پیروان وهابیت در موضوع مهدویت به شیعه وارد میکنند این شبهه است که برای همه، اخباری جعل شده؛ برخی از آن احادیث را به پیامبر، برخی دیگر را به اهلبیت و برخی دیگر را به کعبالاحبار و وهب بن منبّه نسبت دادند و نظریه خرافی مهدویت، نظریهای است که با سنت خداوند و با عقل صحیح نمیسازد.
از شبهات سخیف و اهانتآمیزی که دشمنان شیعه آن را به دروغ به علمای شیعه نسبت میدهند، شبههای است که به عنوان نمونه در سایت اینترنتی ناصبی «الدفاع عن السنّة» به این شکل طرح نموده است: شیخ طوسی و نعمانی از امام رضا (علیه السّلام) نقل کردهاند که از علامات ظهور مهدی (علیه السّلام) آن است که او لخت و عریان، جلوی خورشید ظاهر میگردد.
یکی از شبهاتی که پیروان وهابیت در موضوع مهدویت به شیعه وارد میکنند شبههای است که محمد فرید وجدی، پس از نقل احادیث حضرت مهدی وارد میکنند. او میگوید: کسانیکه با چشم بصیرت به این احادیث مینگرند، تردید نمیکنند که باید ساحت پیامبر را از این روایات منزه دانست؛ چرا که این روایات سرشار از درهمآمیختن مطالب و اشتباهات تاریخی است.
علاوه بر روایاتی که در منابع شیعه دلالت بر خلیفة الله بودن حضرت مهدی (علیهالسّلام) دارد، تصریحات بسیاری از علمای اهلسنت نیز بر این معنا وجود دارد که آن حضرت را به عنوان دوازهمین امام و پایانبخش جانشینان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از سوی خداوند معرفی میکند.
یکی از منکران مهدویت، رشیدرضا است که تلاش کرده با شبهات خود، باور مهدویت را خدشهدار سازد، او میگوید: «عقیده مهدویت، بزرگترین عامل و انگیزه فساد و فتنه در امت اسلامی است.»
یکی از منکران مهدویت، نویسندهی معاصر مصری با گرایشات سلفیگری، محمد بن رشید، مشهور به «رشیدرضا» است که تلاش کرده با شبهات خود باور مهدویت را خدشهدار سازد؛ «وی احتجاج به هیچیک از احادیث مهدویت را صحیح نمیداند.» که در پاسخ به او البانی میگوید: وی احادیث مهدویت را به طور کامل ندیده و سندهای آن را بررسی نکردهاند.