دروغ پردازی تشیع انگلیسی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فرقه شیرازی در فضای مجازی، با استفاده از روایات ضعیف و مطالبی که صحت وسقم آن مشخص نیست و نسبت دادن آن به علمای شیعه، سعی بر این دارند که رفتارهایی از قبیل اهانت به مقدسات سایر مذاهب اسلامی و نحوهی عزاداری که در این فرقه رایج است را شرعی جلوه دهند.
برای نمونه به چند مورد اشاره میکنیم:
- طرفداران فرقه شیرازی ادعا میکنند که مقدس اردبیلی در کتاب حدیقة الشیعه، سب و لعن خلفا را از اوصاف شیعه بودن بیان کرده است.
در پاسخ به این ادعا باید گفت که برخی از علما جهت عدم انتساب این کتاب به مقدس اردبیلی چند دلیل ذکر کردهاند.
عدهای از علماء معتقدند در میان سالهای ۹۹۳ق تا ۱۰۵۸ قمری، احادیث ضعیفی در کتاب گنجانیده شده اسنت.
ضعف علمی و رجالی کتاب حدیقه، نقل داستانهای غیر معتبر، اظهار نظرهای نادرست، مخالف نبودن مقدس اردبیلی با فلسفه و عرفان، همگی دلیل بر این است که این کتاب منتسب به مقدس اردبیلی نیست. برخی معتقدند این کتاب همان کاشف الحق ملا معز اردستانی است که با الحاق مذمت و نکوهش صوفیه توانستهاند تبلیغات وسیع خود علیه این فرقه را به مقدس اردبیلی منتسب کنند. همچنین وجود پارهای از روایات ضعیف و تکفیر عرفا و مخالفت با وحدت وجود را دلیلی بر عدم انتساب این کتاب به مقدس اردبیلی ذکر کردهاند.[1]
برخی نیز گفتهاند نویسندۀ این کتاب، فردی از شاگردان علامه مجلسی است.[2]
برخی دیگر نیز نویسندۀ کتاب را از شاگردان خود مقدس اردبیلی دانستهاند.[3]
با بررسی برخی عبارتهای حدیقة الشیعه در مییابیم که در این کتاب، تناقضهایی است و این تناقضها، پذیرش حدیقة الشیعه را به عنوان اثر قلمی محقق اردبیلی ناممکن میسازد. این موارد عبارتند از:
تناقض دربارۀ غزالی:
در حدیقة الشیعه بارها از غزالی با پسوند «ناصبی» یاد شده است. اما در جایی دیگر، نویسنده از همین غزالی ناصبی به نام «مردِ دین» یاد میکند: «اگر کسی کتاب تهافت الفلاسفه را مطالعه کند یا مطالعه کرده باشد میداند که این «مرد دین» در حق ایشان [فلاسفه] در آن کتاب چه میگوید.»[4]
آیا نویسندۀ کتاب از عقیدهاش برگشته است کهاین بار از غزالی با چنین احترامی یاد میکند یا آنکه فراموش کرده است که این «مرد دین» همان است که پیشتر در همین کتاب، بارها او را ناصبی خوانده است. به نظر میرسد دومی درستتر باشد؛ وقتی کسی به راحتی مطالبی را به دیگری نسبت دهد، چنین اشتباهی از او طبیعی است. حال، در مییابیم که چرا نسخۀ کاشف الحق این الفاظ نامتجانس را ندارد.
ناقض دربارۀ فرزندان علی (علیهالسلام):
این نویسنده دربارۀ فرزندان امام علی (علیهالسلام) میگوید: «آن حضرت نیز دوازده پسر به همین نسق [معصوم و غیرمعصوم] از خود داشت.» و در جای دیگر به خلاف این اظهار نظر میکند: «اولاد ذکور آن حضرت، چهارده و اناث نوزده بود.»[5]
نتیجهگیری:
با توجه به شواهد ارائه شده نمیتوان کتاب حدیقة الشیعه را به محقق اردبیلی نسبت داد. ساختار به هم ریختۀ کتاب و در مقابل، ساختار منسجم کاشف الحق، داخل شدن ناشیانۀ نام مقدس اردبیلی در کتاب، تناقضها و ضعفهای ناشی از ناتوانی علمی نویسنده، ذکر وصیت مخدوم شریفی در حدیقه، یافت نشدن نسخهای از حدیقه پیش از تحریر کاشف الحق و نیز یافت نشدن نشانی از جلد اول ادعایی حدیقه با وجود فراوانی نسخههای جلد دوم آن، تردید مجلسی دربارۀ انتساب حدیقة الشیعه به اردبیلی و نیاوردن روایتهای آن در بحار الانوار هیچ کدام اجازه نمیدهند که ما انتساب کتاب یاد شده را به مقدس اردبیلی بپذیریم. این کتاب در اصل از آن ملامعز اردستانی و برخی برای مقاصد خاص، رسالهای را که به ظاهر آن هم به طور جداگانه به نام مقدس اردبیلی جعل شدهاست، به کتاب مزبور افزودهاند و با حذف و اضافاتی چند آن را به نام محقق اردبیلی جا انداختهاند.
پینوشت:
[1]. زمانینژاد، کتابشناسی محقق اردبیلی، ۱۳۷۵ش.
[2]. کیهان اندیشه، شمارۀ ۷، (سال ۱۳۶۵)، ص ۳۱.
[3]. زین العابدین شیروانی، حدائق السیاحه؛ ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات ایران، ج ۵، ص ۴۱۸.
[4] همو، ص ۱۲۸، ۱۹۶ و ۳۶۴. در نسخۀ کاشف الحق از این پسوندها خبری نیست. این جا است که در عین ناصبی خوانده شدن غزالی به مطلبی از وی در جهت تأیید حکایت غدیر و نصب و جانشینی حضرت امیر (علیهالسلام) استناد میشود.
[5]. زمانی نژاد، «کتاب شناسی و نسخه شناسی آثار محقق اردبیلی»، شرح حال محقق اردبیلی و معرفی تألیفات او، ص ۳۰۶-۱۵۳.
إضافة تعليق جديد