قرآنیون فرقه ای افراطی در میان فریقین
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ قرآن و حديث از مهمترين منابع فهم اسلام هستند که غالب شیعیان و اهل سنت، حجیت آن دو را قبول دارند و احکام و قوانین الهی را از آن منابع استنباط و استخراج میکنند. آيات و احاديث زيادی بر حجیت آن دو، به همراه هم تأکید دارند و آن دو با هم را مايه سعادت مسلمانان میدانند. اما افراط برخی از مسلمانها در قرآن و در حديث، سبب به وجود آمدن جريانهايی خاص شد.
در بحث حديث، افراط گرايی به شکل اخباری گری در شیعه و سلفی گری در اهل سنت بروز کرد. در بحث قرآن نیز، افراط گرايی به شکل قرآنیون در میان شیعه و سنی مطرح شد که مورد حمايت برخی افراد نیز واقع گرديد.
هر دو گروه در بحث حديث و قرآن زيادهروی میکنند؛ مثلاً قرآنیون جز احاديث اندک و معدود چیزی را نمیپذيرند يا اصلاً هیچ چیز غیر قرآن را صحیح نمیدانند و اخباريون چیزی جز احاديث را نمیپذيرند و برداشتهای عقلانی از احاديث را معتبر نمیدانند.
قرآنیون مختص به يک مذهب نیستند؛ هم در مذهب شیعه و هم در مذهب اهل سنت، افرادی با اعتقادات و گرايشهای قرآنیون وجود دارند. پیشینه جريان قرآنبسندگی را میتوان در زمان حیات پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و در ادامه آن در قرن اول و دوم، جستجو کرد.[1] اما اين جريان در قرن سیزدهم به عنوان جريانی سامان يافته در شبه قاره هند، مصر، سوريه، لیبی، سودان و ساير سرزمینهای اسلامی سر برآورد.
قرآنیون، قرآنیان يا اهل قرآن، کسانی هستند که از عقايد ضروری شیعه و اهل سنت فاصله گرفته و برای سنت و احاديث، اهمیت لازم را قائل نیستند. آنها قرآن را برای هدايت مسلمانان کافی میدانند و احاديث نقل شده از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، اهل بیت (علیهمالسلام) و صحابه را صحیح نمیدانند و به انکار سنت میپردازند. برخی از آنها سخنان تندی نسبت به احاديث و کتابهای حديثی بیان میکنند.
به طور کلی شبهات قرآنیون بر چند اصل بنا شده که اهمّ آنها چنین است:
ـ قرآن جامع هر چیزی است و نیاز به سنّت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) ندارد.
ـ تنها وظیفه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، ابلاغ وحی قرآنی است و غیر از آن، وحی وجود ندارد و در مواردی که سخن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) غیر از قرآن باشد، حجّیّتی ندارد؛ زیرا او بشری همچون سایر انسانهاست و امکان صواب و خطا در کلام او میرود.
ـ سنّت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، اعمّ از قولی و فعلی، مقیّد به زمان پیامبر است و عمومیّت زمانی و مکانی ندارد.
ـ اگر سنّت همچون قرآن، وحی الهی میبود، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از تدوین آن منع نمیکرد و خلیفة اوّل و دوم متخلّفین از این حکم را مجازات نمیکردند.
ـ قرآن نیاز به تفسیر ندارد؛ زیرا در جایی تفسیر لازم است که متنی پیچیده وجود داشته باشد و چون قرآن «عربی مبین» است، احتیاج به تفسیر ندارد و در نتیجه نیازی به سنّت نبوی برای تفسیر قرآن نیست.[2]
در پاسخ میگوییم:
آیات و روایات زیادى در حجیت سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و لزوم پیروى از آنها وارد شده است که دلالت بر وحى بودن سنت دارد؛ چنانکه در منابع حدیثى اهل سنت آمده است: «كَانَ جِبْرِيلُ يَنْزِلُ عَلَى النَّبِيِّ صَلى الله عَليهِ وسَلم بِالسُّنَّةِ كَمَا يَنْزِلُ عَلَيْهِ بِالْقُرْآنِ.[3] همانگونه که جبرئیل قرآن را بر رسول الله نازل میکرد، سنت را نیز بر ایشان نازل میساخت.»
در حدیث دیگرى آمده است: «السُّنَّةُ أَيْضًا تَنْزِلُ عَلَيْهِ بِالْوَحْيِ كَمَا يَنْزِلُ الْقُرْآنُ إِلَّا أَنَّهَا لَا تُتْلَى كَمَا يُتْلَى الْقُرْآنُ.[4] همانطوری که قرآن با وحی نازل میگردد، سنت نیز چنین است؛ جز اینکه سنت مانند قرآن تلاوت نمیشود.»
در زمینه اطاعت از افعال و دستورات پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) باید گفت: در قرآن، اطاعت از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) عطف به اطاعت از خدا و به صورت مطلق بیان شده است. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ.[نساء/59] ای اهل ایمان! فرمان خدا و رسول و فرمانداران (از طرف خدا و رسول) که از خود شما هستند، اطاعت کنید.» بر اساس صریح آیات متعدد قرآن، مسلمانان موظف به اطاعت از دستورات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) هستند. اینگونه حکمها، در آیات قرآن، قسیم احکام الله بیان شدهاند.
پینوشت:
[1]. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج1، ص101.
[2]. الهی بخش، خادم حسین، (2005) دراسات فی فرق القرآنیون و شبهاتهم حول السنة، ص230، مکتبة الصدیق للنشر و التوزیع الطائف.
[3]. سنن الدارمی، دارمی، ج1، ص204.
[4]. تفسير ابن كثير، ابن كثير، ج1، ص9.
إضافة تعليق جديد