استعمار دشمن وحدت
پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ بيگانگان همواره در اين فكر هستند كه قرآن را از مسلمانان بگيرند تا بر آنان سلطه يابند. زمانى «ويليام گلادستون» بنيان گذار استعمار انگليس، قرآن را به زمين مىزند و اعلام مىكند كه تا اين كتاب هست، نفوذ ما در ميان مسلمانان محال است.[1]
«ناپلئون بناپارت» نيز اذعان مىكرد كه اگر مسلمانان به آموزهها و دستورات قرآن خودشان عمل كنند، هرگز روى ذلت و خوارى نخواهند ديد، مگر آنكه ما در ميان آنها و قرآن جدايى بيفكنيم؛ ايجاد تفرقه بين مسلمانان، از خواستههاى ديرينه مخالفان اسلام و دولتهاى استكبارى بوده است و جلوههاى گوناگونى دارد.[2]
از جمله: اختلاف شيعه و سنى، اختلاف قوميتها و مليتهــاى گوناگون، اختلاف مردم و حاكمان اسلامى، اختلاف مسئولان با يكديگر، اختلاف گروههاى گوناگون نظامى و ایجاد درگيرى حزبى بين مردم، و ایجاد شكاف بين مردم و عالمان دينى، و اختلاف بين افكار گوناگون در يك جامعه، ايجاد عداوت ميان كشورهاى اسلامى هم جوار و ... .
امروزه دشمنان قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت بر روی تمامی این جلوههای اختلافی تمرکز دارند که شاهد آن را میتوان در سایر کشورهای اسلامی مثل عراق و سوریه و افغانستان مشاهده کرد که به واسطه ایجاد اختلاف در جامعه اسلامی و ازبین بردن اتحاد مسلمانها مانع پیشرفت و سربلندی و عزت مسلمانها شده است و آرامش را از مسلمانها گرفته است.
آقای همفر که یكى از جاسوسان انگليس است که در قرن 18 ميلادى، در برخی از کشورهای اسلامی مشغول جاسوسی بوده است، در كتاب خاطراتش نقل مىكند: هنگامىكه اختلاف شيعه و سنى را در وزارت مستعمرات براى برخى از رؤساى خود توضيح مىدادم، گفتم كه «اگر مسلمانان فهم و درك صحيحى براى زندگى داشته باشند، بايد امروزه اين نزاع را كنار گذاشته و اتحاد پیدا کنند.» در اين هنگام رئيسم نهيبى بر من زد و و گفت كه به جاى فكر در مورد وحدت، بايد اختلافات مسلمانان را زياد كرد و نزاع شيعه و سنى و درگيریهاى قومى، زبانى، ملى و مذهبى بايد افزايش يابد. زيرا استعمار انگليس براى حفظ موقعيت خود و استثمار مسلمانان، بايد وحدت مسلمانان را از بين ببرد تا بتواند بر آنان سلطه يابد.[3]
امام خمينى (رحمهاللهعلیه) عدم اتحاد بین مسلمانان را، بزرگترين و اساسىترين مشكلات جامعه اسلامی دانسته (و ضمن هشدار به اين معضل سياسى و اجتماعى، مسلمانان دنيا را از تفرقه برحذر مىدارد) و میفرماید: گاهى بيگانگان به تحريك مذاهب و قوميتهاى گوناگون مىپردازند و به تبع آن تجزيه و فروپاشى يك كشور را دنبال مىكنند و با تهديد خواندن كشورهاى اسلامى نسبت به هم، به فروش اسلحه به دولتهاى اسلامى مشغول مىشوند. ايشان ضمن اشاره به ايـن مسئله، آن را بهانهاى براى غارت ذخاير كشورهاى اسلامى مىداند.[4]
سيد قطب، عامل اختلافات داخلى و جنگ ميان مسلمانان را ساخته دست استعمار دانسته و معتقد بود كه يهوديان و مسيحيان، با ايجاد جنگ داخلى ميان مسلمانان، دست به دست هم داده و جبهه واحدى تشكيل مىدهند و با اصل اسلام مقابله مىكنند.[5]
قرآن كريم همه را به وحدت سفارش كرده است، تا جايى كه حتى از غير مسلمانان اهل كتاب مىخواهد كه با تكيه بر مشترکات با مسلمانان اتحاد داشته باشند. قرآن، ملیت، نژاد، رنگ و زبان را ملاك برترى ندانسته و از تمام مسلمانان مىخواهد كه همواره وحدت و يكپارچگى خود را حفظ كنند؛ امام خمينى (رحمهاللهعلیه) با اشاره به تأكيد قرآن بر وحدسیت، رمز پيروزى مسلمانان را وحدت مىداند.[6]
پینوشت:
[1]. ما و اقبال، ص102؛ اعترافات، ج2، ص40؛ آيا ما مسـلمان هستيم، ص233و234؛ علل پيشرفت اسلام وانحطاط مسلمين، ص433..
[2]. ر.ك: قرآن در آیينه بزرگان، ص1.
[3]. ر.ك: خاطرات مستر همفر، ص38-40.
[4]. ر.ك: صحيفه امام، ج15، ص169، و ج1، ص334و413؛ ج3، ص319.
[5] .ر.ك: فى ظلال القرآن، ج1، ص168و169.
[6]. ر.ك: صحيفه امام، ج15، ص4.
إضافة تعليق جديد