زرتشت
زرتشتیان، دین و قوانین خود را به ایرانیان تحمیل میکردند؛ اما دین خود را اغلب به "غیر ایرانیان" تحمیل نمیکردند. چون زرتشتیان، مردمان غیر ایرانی را پَست و حقیر میپنداشتند. یعنی اینکه زرتشتیان که دین خود را به "غیر ایرانیان" تحمیل نمیکردند، از سر مهربانی نبود، بلکه از سر بدخواهی و نژادپرستی بود.
در اندیشه اسلام، نژادپرستی، نکوهش شده. به عبارتی هیچ قوم و نژادی بر دیگری برتری ندارد. اما در زرتشتیگری، آثاری واضح از نژادپرستی و "خود برتر پنداری" مشاهده میشود.
هزاران مورد "باید" و "نباید" در متون زرتشتی وجود دارد. پس این ادعاها که «دین زرتشتی، از طریق "باید و نباید" کسی را وادار به انجام کاری نمیکند، یا دین زرتشتی، دین آزادی است و...» متکی به اسناد دینی و تاریخی نیست. بلکه بافتههای برخی از زرتشتیان معاصر است تا به این وسیله، دین خود را زیبا جلوه دهند.
رهبران زرتشتی، در گذر تاریخ همواره پیشگویی میکردند که هزار سال پس از «یزدگرد سوم» ساسانی، میبایستی منجی موعود زرتشتی (سوشیانت) ظهور میکرد. یعنی 400 سال پیش (در حدود قرن 16-17 میلادی) سوشیانت باید ظهور میکرد، که نکرد.
دین زرتشتی، برای اهریمن، هویت و قدرتی متمایز و مستقل از اهوره مزدا قائل است و این باور، بروندادِ نامطلوبی در پی دارد. حداقل اینکه این عقیده، اصلِ توحید را نفی میکند و در نتیجه دین زرتشتی از زمره ادیان توحیدی (یکتا باور) بیرون میشود.
میتراپرستی یکی از ادیان کهن دنیا است که دین زرتشتی با آن دشمن بود. از سویی دیگر، ایرانیان در طول تاریخ، شب تولد میترا را به شبنشینی و جشن و سُرور میگذراندند. از این سخن میتوان نتیجه گرفت که عامه ایرانیان، هیچ گاه آن گونه که برخی گمان میکنند، به دین زرتشتی ایمان نیاورده بودند.
هر چه به ساعتِ صِفر نزدیک میشویم، اوضاع عجیبتر میشود. عبدالحمید اسماعیلزهی (امام جمعه اهل تسنن زاهدان) با آن اندیشههای طالبانی، مدعی دفاع از حقوق زنان میشود. جمشید زره پوش زرتشتی مدعی چشم و دیدهی پاک میشود. لابد به زودی باید منتظر بیانیه داعش در حمایت از حقوق بشر و تظاهرات گربهها در دفاع از حقوق موشها باشیم!
چرا این دو رسانه زرتشتی که ادعای اندیشه نیک و گفتار نیک و کردار نیک دارند، برای مرگ مهسا امینی، اشک ریختند و ریخت و رَخت عزا به خود گرفتند، اما برای زنان و کودکان شهید در شاهچراغ، واکنشی نشان ندادند؟
در تاریخ چند هزار سالهی زرتشتی، به تعداد انگشتان دست هم نمیتوان دانشمند نامدار یافت. اما در نقطه مقابل، در اثر اهتمام قرآن و پیامبر اسلام به قلم، نگارش و علم آموزی بود که امروز میبینیم اکثر قریب به اتفاق دانشمندان بزرگ ایرانی، مسلمان بودند.
در آموزههای اسلام آمده که یک مسلمان باید همه انبیاء الهی را تصدیق و در محضر این خوبان عالَم، تواضع کند. اما دین زرتشتی، تکذیب و انبیاء الهی را به پیروان خود آموزش میدهد.
زرتشتیان هم میتوانند ناجوانمرد و دروغگو باشند. همان گونه که برخی مسلمان(نما)ها چنین اند. پس این قضاوت که زرتشتیان بهتر از ما مسلمانان هستند، قضاوت درستی نیست. امروز هم برخی زرتشتیان، از بیوفایی و ناجوانمردی همکیشان خود مینالند.
کانون دانشجویان زرتشتی، نوزدهمین دوره مسابقه کتابخوانی را در آبان 1401 برگزار میکند. در این مسابقه حتی یک کتاب ایرانی و حتی زرتشتی وجود ندارد. بلکه همگی کتابهای انگلیسی، فرانسوی و... هستند. شوربختانه، جامعه زرتشتی، درمسابقه خودباختگی، گوی سبقت را از بقیه ربوده است.
عراق، در دوران ساسانی، قلب ایرانشهر (دِلِ ایرانشهر) نامیده می شد. منظور از ایرانشهر، همان کشور ایرانِ ساسانی است. اینکه دوباره پای ایرانیان به سورِستانِ کهن (عراق کنونی) باز شود، بیش از هر کس برای صهیونیستها و سعودیها دردآور است.
کرتیر، موبد زرتشتی عصر ساسانی، از شخصیتهایی است که دین و جامعه زرتشتی همواره به او مدیون است. او با سرکوب دیگر ادیان و به ضرب شمشیر، موفق شد در ایران، دین زرتشتی را بر دیگر ادیان غالب کند.