نژادپرستی | مقایسه دیدگاه زرتشتیگری و اسلام
در اندیشه اسلام، نژادپرستی، نکوهش شده. به عبارتی هیچ قوم و نژادی بر دیگری برتری ندارد. اما در زرتشتیگری، آثاری واضح از نژادپرستی و "خود برتر پنداری" مشاهده میشود.
در اندیشه اسلام: نژادپرستی، نکوهش شده و هیچ قوم و نژادی بر دیگری برتری ندارد.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از محکمترین تعالیم عقلانی اسلام، آن است که برای قومیت و نژادها، ارزش و اصالت قائل نشده است. بلکه معیار برتری، همان انسانیت و پرهیزکاری است: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ (الحجرات/ 13) حقیقتاً گرامیترین شما نزد خداوند، پرهيزگارترينِ شماست.»
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «ای مردم! خدای شما خداوندی یگانه است و همۀ شما از یک پدر (آدم ابوالبشر) هستید، عرب و عجم هیچ یک بر دیگری برتری ندارند. بلکه گرامیترین شما نزد خدا، باتقواترینِ شماست».(1) در احادیث مختلف از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) آمده است: «سَلمانُ مِنّا اهلالبَیت.(2) سلمان از ما اهل بیت است». با اینکه سلمان، عرب نبود، بلکه ایرانی بود. اما اهل بیت(علیهم السلام) او را از خودشان میدانستند. همین نشان میدهد که در طریقت حق، نژاد اهمیت و موضوعیت ندارد. بلکه نژادپرستی و نژادگرایی، طریقت ابلیس است. چه اینکه ابلیس، اولین نژادپرست بود. از آنجایی که معترضانه به الله گفت: «من از آدم برترم. مرا از آتش آفریدی و آدم را از خاک».(3)
از سویی دیگر، قوم، قبیله و نژاد، همگی اموری جبری اند. این گونه امور چون تحت اختیار انسان نیست، پس ارزشی هم ندارند.
در زرتشتیگری: نژادپرستی و "خود برتر پنداری" ستایش شده است
در تعالیم زرتشتی آمده است: «باید یگانه شد با ایرانیان تا خوی ایرانی ایشان را طلب کرد و باید بیگانه و جدا شد از اَنیرانیان [ملل غیر ایرانی] تا از خوی اَنیرانی [غیر ایرانی] ایشان در امان بود.»(4) همچنین در متون زرتشتی، فصلی آمده با این عنوان: «در برگزیدگی و برتری نژاد [=تخمه ی] ایرانیان» و در آن، تصریح شده که نژاد ایرانیان، ژاد برگزیده و کامل است. همچنین تأکید شده است به اینکه این برتریِ نژادی از ایرانیان جداشدنی نیست و پیوسته با آنها خواهد بود.(5)
این حس نژاد پرستی و تفاخر نژادی، تا جایی پیش رفت که مروّجین دین زرتشتی، تمایلی نداشتند که مردمانی از نژادهای دیگر به دین زرتشتی درآیند. چون نژادهای دیگر را پَست و بیارزش میشماردند. مری بویس (Mary Boyce) مینویسد که مبلّغان زرتشتی گرچه زمینه را برای تبلیغ دین زرتشتی فراهم میدیدند، اما نکته ای در این میان وجود داشت و آن هم این که «از نگاه ایرانی، غیر ایرانی یا همان انیرانی موجودی مستحق تحقیر بود و به حساب نمی آمد. درست همانطور که بربرها در نظر یونانیان بودند... همین که گروههای کثیری از اقوام ایرانی اندک اندک آموزه های زردشت را پذیرا شدند، این آموزه ها را جزو ماترک نژاد خویش انگاشتند که باید نگاه داشت و نه به عنوان پیامی جهانی برای رستگاری کلّ بشر.»(6) یعنی دین زرتشتی در نگاه زرتشتیان تنها یک میراث نژادی بود نه رسالتی جهانی.
پینوشت:
1. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، قم: نشر کتابخانه آیة الله مرعشی، 1404 ه.ق، ج 1، ص 128، تاج الدين شعيرى، جامع الأخبار، قم: انتشارات رضى، 1363، ص 183
2. محمد بن یعقوب کلینی رازی، الکافی، تهران: دارالکتب الاسلامیة، 1365. ج 1، ص 401، ابو منصور احمد بن على طبرسى، الإحتجاج، مشهد مقدس: نشر مرتضى، 1403 ه.ق، ج 1، ص 259، ابن ابى الحديد معتزلى، شرح نهج البلاغة، قم: انتشارات كتابخانه آيت الله مرعشى، 1404 ه.ق، ج 18، ص 36
3. قرآن کریم، سوره اعراف، آیه 12 و سوره صاد، آیه 76.
4. کتاب سوم دینکرد، ترجمه و پژوهش: فریدون فضیلت، انتشارات مهر آیین، تهران 1384، ص 103 و 104
در متن برگردان انگلیسی:
Denkard, Book III, Ch 140, by Joseph H. Peterson, Edited by Peshotun Dastoor Behramjee Sanjana, 1881
5. کتاب پنجم دینکرد، ترجمه و پژوهش: احمد تفضلی، ژاله آموزگار، انتشارات معین، تهران 1385، ص 36 - 37
در متن برگردان انگلیسی:
Denkard , Book 5 , Ch 4 , Translated by E. W. West, from Sacred Books of the East, volume 5, Oxford University Press, 1897
6. مری بویس، زرتشتیان باورها و آداب دینی آنها، ترجمه عسکر بهرامی، تهران: انتشارات ققنوس، 1391، ص 73.
افزودن نظر جدید