مباحث کلامی
شرافت و بزرگی امام علی (علیه السلام) نه تنها در زمان حیات پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و دوران متصل به آن، بلکه در ادوار پس از آن نیز برای بسیاری از عالمان و بزرگان متقن بوده و هست و بسیاری از بزرگان علمی مذاهب به این موضوع اذعان دارند.
ابن خلدون مالکی مینویسد: «گروهی از صحابه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) مانند زبیر، عمار بنیاسرو مقداد بناسود از شیعیان علی (علیهالسلام) بودند و ایشان را سزاوارتر از دیگران به خلافت میدانستند.» بنابراین اتفاق و اجماع بر خلافت خلیفه اول وجود نداشت.
یکی از شبهات اشاعره در مساله اختیار انسان، تقابل اختیار انسان با علم ازلی خداوند است. به این معنا که خداوند، همه چیز را از ازل دانسته و در این صورت افعال انسانی نیز از اول، مشخص شده و انسان مجبور است. در پاسخ باید گفت که خداوند به افعال انسان با این قید که او با اختیار خود چه کاری را انجام میدهد، علم دارد.
فخر رازی معتقد است که وجه مشترک همه مخلوقات، امکان آنهاست و همین امر سبب میشود که افعال انسان در مدار قدرت خداوند بوده و انسان در صدور فعل از خود بیقدرت باشد. این در حالی است که امکان به معنای اتکای به واجب است و برداشت صدور مستقیم هر فعلی از واجب صحیح نیست.
حذیفه بن یمان درباره ارزش عمل امیرالمؤمنین در جنگ خندق میگوید: قسم به خدایی که جان حذیفه در دست اوست، اجر و پاداش عمل حضرت علی (علیهالسلام) یعنی کشتن عمرو بن عبدود، در روز خندق، از پاداش اعمال تمامی امت محمد (صلیاللهعلیهوآله) تا به امروز و تا روز قیامت برتر است.
تاویل از جمله کلماتی است که در پشت آن افرادی همچون خالد بن ولید، در ماجرای قتل مالک بن نویره، مخفی شدند. با عمیق شدن مباحث اسلامی، روی واقعیِ تاویل آشکار گشت و به این خاطر، اهل سنت در راستای توجیه عملکرد بزرگان خود از کلمهی اجتهاد به جای تاویل بهره بردند.
اهل سنت همواره عملکرد صحابه را در پوشش اصطلاح اجتهاد ایشان مخفی کردهاند. این در حالی است که رفتار خلیفه اول با فجائه، نه با تعریف اجتهاد میخواند و نه با آیات و روایات.
قول صحابه هر آن چیزی است که از اصحاب در امور اجتهادی صادر گردد. این در حالی است که خلیفه دوم، جماعت خواندن نماز تراویح را در امور تعبدی و نه اجتهادی جاری ساخت.
از دیدگاه اشاعره نصب امام از سوی خداوند ضرورت ندارد. چرا که اگر امام تعیین شود چه بسا تشتت آراء و درگیری بیشتر شده و در نتیجه به خونریزی خاتمه یابد. از این روی خداوند کاری را که دارای مفسده است، انجام نمیدهد.
از منظر اشاعره منشا مشروعیت سیاسی امام، رای مردم و یا اهل حل و عقد است که نشان از رضایت خداوند دارد و نتیجه این رای، همان نصب الهی است. این در حالی است که چگونه میتوان رای مردم را کاشف از رضایت خداوند دانست؟
دو دیدگاه در باب اثبات عصمت انبیاء بر محور حکمت الهی مطرح است. دیدگاه اول متعلق به اهلسنت است که عصمت را تنها در باب دریافت وحی از باب معجزه واجب میدانند. اما این نظر با انجام گناهان در عرصههای دیگر زندگی انبیاء سازگاراست که این موجب تنفر از ایشان میشود.
صبحی منصور از مبلغان قرآنیان اهلسنت با دو دلیل در صدد انکار سنت نبوی است. ابتدا وی تنها وظیفه رسول را ابلاغ وحی و در ادامه رسول را همان قرآن کریم دانسته است. در حالیکه آیات قرآن وظیفه رسول را منحصر در ابلاغ وحی نمیداند، بلکه تبیین، داوری و... برای آن برشمرده شده است.
قرآنیان مدعی هستند که با توجه به فاصله زمانی تدوین احادیث با وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله)، روایات ظنی الصدور هستند و توان ایستادگی در مقابل قرآن را ندارند. پاسخ این که احادیث مفسر قرآن بوده و نه معارض, آن هم زمانی که با دلیل پی به اثبات قطعی الصدور بودن آن برده شود.
صبحی منصور (از مروجان فرقه اهلسنت قرآنیان) مدعی است که با توجه به آیات قرآن، قرآن برای بندگان کفایت میکند و دیگر نیازی به احادیث پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نیست. این در حالی است که آیات قرآن بر اطاعت از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) دلالت دارد.