رسول، مترادف قرآن!!!
خلاصه مقاله
صبحی منصور از جمله مبلغان تفکر قرآن بسندگی است (قرآنیان اهلسنت) که با دو دلیل در صدد انکار سنت نبوی است. ابتدا وی تنها وظیفه رسول را ابلاغ وحی دانسته و در ادامه اساساً رسول را همان قرآن کریم دانسته است. این در حالی است که با توجه به آیات قرآن نه تنها وظیفه رسول منحصر در ابلاغ وحی نیست، بلکه کارکردهایی دیگر همچون تبیین، داوری و ... برای آن برشمرده شده است.
متن مقاله
صبحی منصور از نظریهپردازان فرقه قرآنیان اهلسنت، به دنبال انکار سنت نبوی (صلیاللهعلیهوآله) است و در این مسیر تنها وظیفه رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را ابلاغ وحی میداند. او به آیات گوناگونی همچون آیه «فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ.[نحل/35] آیا برای رسولان ما جز تبلیغ رسالت (و اتمام حجت) تکلیفی هست؟» استناد کرده و تکلیف رسولان را تنها ابلاغ وحی دانسته است.[1] او در اقدامی عجیب تا آنجا پیش میرود که برای تحکیم پایههای اعتقادی خود، مراد از رسول را قرآن دانسته و چون تنها وظیفه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) ابلاغ وحی بوده است، وجهی نمیماند که رسول را به ایشان مطابقت بدهیم. او در اینباره به آیات مختلفی مثل آیه «وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللَّهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُ.[آل عمران/101] و چگونه شما كفر مىورزيد، در حالىكه آيات خدا بر شما تلاوت مىشود و رسول او در ميان شماست» تمسک جسته است.[2]
اما باید گفت که ادعای انحصار وظیفه رسول در ابلاغ وحی متعارض با آیات قرآن است. به عنوان نمونه آیه 51 سوره نور دلالت بر داوری پیامبر در میان مردم دارد. خداوند در این آیه میفرماید: «إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَنْ يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا.[نور/51] (ولى) هنگامىكه مؤمنان را به خدا و پيامبرش فراخوانند، تا ميانشان داورى كند، سخنشان جز اين نيست كه مىگويند: شنيديم واطاعت كرديم.»
در پاسخ به اندیشه موهوم یکی دانستن دو لفظ رسول و قرآن نیز باید گفت که آیه مورد استناد صبحی منصور، نیاز به بازاندیشی دارد. چرا که در آیه مذکور (آل عمران/101) اگر مراد از رسول، قرآن باشد با کلمه آیات قبلش سازگار نیست. چون یک مرتبه به قرآن اشاره شده و برای بار دوم، این آیه را از بلاغت شایسته قرآن خارج میکند. افزون بر این، استعمال رسول برای شخص حقیقی در متن قرآن متداول است.[3]
پینوشت:
[1]. صبحی منصور، احمد، قرآن و کفی مصدرا للتشریع الاسلامی، بیروت، موسسه الانتشار العربی، ص 46.
[2]. همان، ص 32.
[3]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، قم، دفتر انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه اسلامی، چاپ پنجم، 1417 ه، ج 2، ص 211.
افزودن نظر جدید