اسناد
![اعتراض ابوسعید خدری و ابوهریره به مروان در ممانعت از دفن امام حسن در کنار رسول خدا](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/322659.png?itok=rHqwxe3W)
مروان از دفن امام حسن در کنار پیامبر جلوگیری کرد، و نزدیک بود بین امام حسین و او جنگی درگیرد؛ بنیهاشم و اقوام و غلامانشان، دور امام حسین جمع شدند؛ ابوسعید خدری و ابوهریره به مروان گفتند: از دفن امام حسن در کنار جدش منع میکنی؟
![ممانعت مروان از دفن امام حسن در مسجدالنبی](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/322654.png?itok=V3GSG53p)
عایشه از ترس ایجاد فتنه، اجازه دفن امام حسن را در کنار پیامبر نداد؛ امام حسن وصیت کرده بود که در کنار پیامبر دفن شود، قبل از شهادت ایشان، امام حسین این مطلب را اظهار کرد، مروان به معاویه این مطلب را خبر داد، معاویه سفارش کرد، به هر طریقی شده با شدت جلوی این کار گرفته شود، همانطور که از دفن عثمان
![وصیت امام حسن به دفن در کنار رسول حدا و جلوگیری از آن توسط عایشه](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/322653.png?itok=ZxcsMQQN)
نقل شده که امام حسن فرمود: پس از فوت من، مرا در کنار پیامبر اکرم دفن کنید؛ کسی از من سزاوارتر نیست و من به ایشان نزدیکترم؛مگر اینکه ممانعت کنند و با این کار، شری پدید آید که به عدم درگیری در این صورت، سفارش کردند.
![اجازه عایشه به دفن امام حسن در کنار قبر رسول خدا](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/322652.png?itok=jhgiHx0P)
پس از شهادت امام حسن مجتبی (علیهالسلام) امام حسین (علیهالسلام) از عایشه برای دفن برادرشان در کنار پیامبر اجازه گرفتند؛ مروان بن حکم که مطلع شد، گفت هر دو دروغ میگویند؛ هرگز کسی در کنار پیامبر دفن نخواهد شد؛ از دفن عثمان منع کردند و میخواهند حسن را در مقبره دفن کنند؛ در این نقل، رضایت عایشه بر
![عدم وصیت امام حسن به دفنشان در کنار رسول خدا](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/322651.png?itok=EP4Hy7uw)
امام حسن (علیهالسلام) وصیت کردند که جسد ایشان را برای تجدید عهد به سمت قبر مطهر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) ببرند؛ در هنگام عمل به این وصیت، مروان میپرسد که چطور عثمان در انتهای مدینه دفن شود و حسن در کنار پیامبر؟!
![ممانعت از دفن امام حسن مجتبی در کنار پیامبر](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/322655.png?itok=14YojKS-)
ابن سعد میگوید: وقتی امام حسن (علیهالسلام) در حال احتضار بود گفت مرا نزد رسول خدا به خاک سپارید؛ امام حسین (علیهالسلام) اراده قصد داشت این وصیت را عمل کند، بنیامیه، مروان و سعید بن عاص که والی مدینه بود، مانع شدند؛ بنیهاشم آماده مقابله شدند؛ عایشه نیز مخالفت کرده و گفت که نزد پیامبر، احدی دف
![پذیرش برخی از توسلات توسط ابن تیمیه](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/2090834.png?itok=CnPLHxuj)
ابن کثیر بن رفاعه میگوید: مردی بهسوی عبدالملک بن سعید آمد و لباسش را بالا زد و شکمش را نشان داد و گفت: درد شکمی دارم، که خوب نمیشود. عبدالملک پرسید: چرا چنین هستی؟ مرد گفت: غدّهای بزرگ در شکمم است.
![روایات توسل بیماران به پیامبر اکرم](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/2090812.png?itok=k-vr83sw)
توسل به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در حال حیات و ممات، از اعتقادات مسلمین است.
![عینی و احتمالات نامه نانوشته پیامبر اکرم](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/283503.png?itok=Vtm4Xpc9)
بدرالدین عینی مینویسد: «علما در اینکه پیامبر چه میخواست بنویسد، دچار اختلاف شدهاند؛ خطابی گفته است: دو احتمال وجود دارد، اول اینکه میخواست بر امامت پس از خود تصریح کند، تا از فتنههای بزرگی همچون جنگهای جمل و صفین جلوگیری شود.
![ابن حجر عسقلانی و احتمالات نامه نانوشته پیامبر اکرم](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/283502.png?itok=-l2mLm_K)
ابنحجر عسقلانی مینویسد: «در اینکه پیامبر چه میخواست بنویسد، نظرات مختلفی وجود دارد. برخی گفتهاند: نوشتهای بود که بیانگر احکام باشد و اختلاف را از بین ببرد، برخی دیگر گفتهاند حضرت قصد داشت اسامی جانشینان پس از خودش را بنویسد، تا میان آنها اختلاف نشود.»
![نووی و احتمالات نامه نانوشته پیامبر اکرم](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/283501.png?itok=bzw7nje9)
نووی میگوید: «علما در اینکه پیامبر اکرم در آخر عمر، چه میخواست بنویسد، دچار اختلاف شدهاند، برخی گفتهاند که آن حضرت میخواست جانشین پس از خود را معین کرده، به اسم او تصریح کند، تا پس از وی نزاع و فتنه برپا نشود.»
صیح مسلم بشرح النووی، نووی، ج11، ص90.
![توسل به قبر پیامبر اکرم](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/24254.png?itok=vvHx0yqc)
بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) قحطی شد، صحابه خدمت عایشه آمدند و راهکاری از ایشان خواستند. عایشه گفت کنار قبر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) یک دریچهای باز کنید و خداوند را به احترام نبی مکرم قسم دهید تا باران نازل شود. صحابه همین کار را کردند و باران فراوانی نازل شد.
![امیرالمؤمنین عهدهدار تجهیز پیامبر اکرم](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/23661.png?itok=8t2kLWIE)
هرگاه از عمر دربارهی جریان رحلت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) میپرسیدند، میگفت از علی بپرسید که او عهدهدار امور پیامبر بود.
کتاب الطبقات الکبیر، ابنسعد، ج2، ص230.
![سخنوری امام حسن (علیهالسلام)](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/3177231.png?itok=mu5tOVyj)
روزی به معاویه گفتند: حسن بن علی را وادار کن تا با مردم سخن بگوید و کاستیهای او بر مردم آشکار شود؛ معاویه رو به امام (علیهالسلام) کرد و گفت: به منبر برو و ما را موعظه کن؛ حضرت بالای منبر رفت و پس از سپاس و ستایش خداوند، فرمود: