اسناد
![سفارش امیرالمؤمنین به رعایت عدالت در قصاص](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/2341712.png?itok=zjDHqBQJ)
وصیتی از امیرالمؤمنین خطاب به بنیهاشم و بستگان خویش که از بروز فتنه توسط آنان میترسیدند این بود: ای فرزندان عبدالمطلب! نبینم که شما با فریاد «امیرالمؤمنین کشته شد!» «امیرالمؤمنین کشته شد!» (خون مرا بهانه کرده و) کشتار مسلمانان را آغاز کنید! به شما هشدار میدهم!
![کینه ابن ملجم و توبه نکردن او](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/234177.png?itok=LPUD-DSi)
چون ابن ملجم را نزد حضرت امام حسن (علیهالسلام) آوردند، ابن ملجم به آن حضرت گفت: که میخواهم یک کلمه با شما آهسته بگویم. آن حضرت امتناع کرده و فرمودند: «غرضش آن است که [وقتی گوشم را به نزدیک دهانش بردم] گوش مرا به دندان بگیرد.»
![مسموم کردن شمشیر ابن ملجم](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/54194.png?itok=9FOV8KqC)
على (علیهالسلام) را به خانهاش بردند و ابن ملجم را به حضورش آوردند،
ام كلثوم دختر امیرالمؤمنین به ابن ملجم گفت: اى دشمن خدا! امير مؤمنان را كشتى؟
ابن ملجم پاسخ داد: امير مؤمنان را نكشتم، بلکه پدر تو را كشتم.
ام كلثوم گفت: به خدا سوگند! اميدوارم خطرى متوجه او نباشد.
![استجابت دعای ابن ملجم](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/54193.png?itok=NiKXivJ8)
در کامل ابن اثیر آمده است که:
على فرمود: اى دشمن خدا مگر من به تو نيكى نكرده بودم؟
گفت: چرا (كرده بودی)
امام فرمود: پس چه چیزی باعث شده كه تو اين كار را بكنى؟
ابن ملجم در جواب پاسخ داد: من آن (شمشیر) را چهل روز تيز كردم و از خدا خواستم بدترين خلق خود را با همين تيغ بكشد.
![رفتار بزرگوارانه امیرالمؤمنین با ابن ملجم](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/54191.png?itok=msMurN-S)
رفتار بزرگوارانه امیرالمؤمنین با قاتل خود؛ امیرالمؤمنین میفرماید: با آنكه او ضربه اى بر سرم فرود آورده است، از احسان به او دریغ ندارید و با او خوش رفتارى كنید و خوابگاه او را نرم و ملایم قرار دهید!
المستدرک، حاکم نیشابوری، ج3، ص155.
![خبر پیامبر از کینههای امت نسبت به امیرالمؤمنین](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/228814.png?itok=fyZGqn5B)
از امیرالمؤمنین روايت كردهاند كه فرمود: روزى رسولخدا دست مرا گرفت و با هم در برخى از كوچههاى مدينه راه مىرفتيم، تا به باغى رسيديم؛ من گفتم: اى رسولخدا! چه باغ زيبايى! رسولخدا فرمود: تو در بهشت، باغى زيباتر از اين دارى. سپس به باغ ديگرى برخورديم، من گفتم: اى رسول خدا! چه باغ زيبايى!
![گریه پیامبر به خاطر پیمان شکنی امت نسبت به امیرالمؤمنین](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/228813.png?itok=9ZJSsREw)
جوینی در کتابش به حدیثی از ابنعباس اشاره میکند که رسولخدا در منزل نشسته بودند و خاندان گرامیشان (علی، فاطمه، حسن، حسین علیهم السلام) بر ایشان وارد شدند. هر کدام که بر حضرت وارد میشدند، رسولخدا اشک میریخت. در مورد اشک بر حضرت علی (علیهالسلام) فرمود:
![پیمان شکنی امت با امیرالمؤمنین](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/228811.png?itok=dViQg5yc)
وصایت و جانشینی رسولخدا (صلیاللهعلیهوآله)، از جانب خداوند به امیرالمؤمنین واگذار شد؛ برخی این را تحمل نکرده و حق حضرت را از ایشان ربودند.
امیرالمؤمنین، خود در این خصوص میفرماید: «از جمله چیزهایی که پیامبر به من فرمود، این بود که امت، پس از وی با من پیمان شکنی میکنند.»
![اتفاقات عالم، پس از شهادت امیرالمؤمنین](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/1397.png?itok=fPumtAhx)
ابن شهاب زهرى نقل میکند: در زمان عبدالملك بن مروان، هنگامیكه نیت جنگ داشتم، در بین راه، وارد دمشق شدم تا بر او سلام كنم؛ عبدالملك را در قبهاى نزدیكى قائم یافتم كه فرشى گسترده و در زیر او دو قالیچه افتاده بود.
![تحمل نکردن نقل فضایل امیرالمؤمنین](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/286265.png?itok=8qc0DyI7)
ذهبی مینویسد: ابن سقاء، از بزرگان واسط که خداوند در عمر و علم او برکت داد، حدیث طیر را نقل کرد؛ کار او مورد تحمل آنان قرار نگرفت؛ به او حمله کرده و او را از منبر بلند کرده و محل نشستن او را آب کشیده و او را خانهنشین کردند؛ دیگر برای اهل واسط حدیث نگفت و احادیث آنان از او به این دلیل کم است.
![عوض کردن نام به جهت ترس از کشته شدن](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/286264.png?itok=y8CMk4rd)
مزی در شرح حال علی بن رباح مینویسد: بنی امیه چون میشنیدند نوزادی نام علی دارد او را میکشتند، این خبر به رباح رسید، او گفت نام فرزندم عُلَیّ بود؛ به همین جهت، او از نام عَلی بدش میآمد و اگر کسی او را به این نام صدا میزد، به او حمله کرده و او را زخمی میکرد.
![بدگویی به امیرالمؤمنین، برای حفظ حکومت](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/286263.png?itok=Fwaq9lPZ)
ابن عساکر از امام سجاد (علیهالسلام) نقل میکند که: مروان بن حکم به من گفت: در میان مردمان کسی نبود که از صاحب ما -عثمان- مانند صاحب شما -علی (علیهالسلام) دفاع کند، گفتم پس برای چه از او بر روی منابر بدگویی میکنید؟ گفت: به جز این کار، راهی برای بقاء حکومت نیست.
![ناراحتی امام سجاد (علیهالسلام) از بدگویی به امیرالمؤمنین بر منبرها](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/286262.png?itok=aMAmpCUR)
امام سجاد (علیهالسلام) در جواب منهال بن عمرو که جویای احوال ایشان شده بود، فرمودند: ... صبح کردم، در حالیکه به خاطر نزدیکی به دشمنان ما، بر منبرها از بزرگ و سرور ما [علی بن ابیطالب] بدگویی و ناسزا کرده و به ایشان جسارت میکنند.
طبقات الکبری، ابن سعد، ج7، ص218.
![لعن بر منابر مکه و مدینه](https://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/thumbnail/public/media/image/286261.png?itok=6HnyUhKS)
یاقوت حموی مینویسد: «امیرالمؤمنین بر منبرهای شرق و غرب عالم و منبرهای مکه و مدینه لعن میشد؛ در حالیکه در سیستان بجز یک مرتبه این کار صورت نپذیرفت، و برای اینکه این کار را نکنند بخشنامه کردند که در منابر کسی لعن نشود؛ چه شرافتی از این بزرگتر که برادر رسول خدا را لعن نکردند!»