تاریخ
از جمله دیگر شبهاتی که وهابیت در رابطه با زیر سئوال بردن حادثه هتک حرمت به خانه وحی وارد میکنند، این است که : چگونه میتوان باور کرد، با توجه به حضور حضرت علی (علیه السلام) در خانه، همسر او برای بازکردن درب منزل برود؛ تا اینکه چنین حادثه ای رخ دهد؟ و چرا خود آن حضرت اقدام به بازکردن درب منزل نکرد ؟ یا اینکه حداقل یکی دیگر از حاضرین در خانه را مامور این کار نکرد؟
مسئله «لعن» یکی از موارد تنشزا میان شیعیان و عامه است. عامه لعن را نسبت به صحابه جایز نمیدانند؛ به جهت اینکه آنها را عاری از خطا و اشتباه میدانند؛ و هرکس به صحابه لعن کند او را کافر میخوانند. ولی شواهدی در قران و احادیث مبنی بر لعن گروهی از صحابه آمده است که خداوند ایشان را مورد لعن قرار داده است.
از جمله شگردهای وهابیت برای چپاول، به یغما بردن و تصاحب اموال شیعیان، همچنین تکفیر و کشتار ایشان، پیش کشیدن موضوع سبّ و لعن صحابه و به صورت خاص، سبّ و لعن «ابوبکر» و «عمر» میباشد.«ابن جبرین»: «شیعیان، بدون شک به چهار دلیل کافر هستند: ... چون صحابه در نظر آنها کافر هستند...»
سوال وهابیت به صورت مشخص این است که با توجه به اینکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اصحاب و یارانی را تربیت کرده بودند که حاضر بودند به خاطر آن حضرت از جان و مال خود بگذرند، در صورت قبول جریان هجوم به خانه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، چرا بنیهاشم و دیگر اصحاب نسبت به این جریان سکوت اختیار کردند؟
یکی از شبهات وهابیت، نسبت به عدم مخاصمه امیرالمومنین (علیه السلام) با خلفاء، سکوت و یا عدم سکوت آن حضرت میباشد. در اینجا کلماتی از آن حضرت متذکر میشود که ناخشنودی و عدم رضایت امام علی (علیه السلام) از خلفا را بیان میدارد. آنچه از کلام امام علی (علیه السلام) باقی مانده خلاف ادعای وهابیت را نشان میدهد.
اسلام دین برادری و و تذکر و مجادله احسن است که میتوان با مراجعه به آیات قران در کلام الله مجید بیشتر به این مسئله پی برد. اما وهابیت، بر خلاف آنچه در دین و شریعت اسلامی آمده، فکر میکنند خشونت اولین و تنها راه مقابله با هر کسی است که با ما تضاد فکری و اعتقادی دارد.
افرادی که در صحیح ترین کتب خود پیامبر خدا حضرت ابراهیم (علیه السلام) را بیتفاوت و بیغیرت توصیف میکنند، چه میشود که در مقابل تصمیم منطقی و عاقلانه امیرالمومنین (علیه السلام) که در برابر متجاوزان اتخاذ نمود، به خود جرات اجاذه توهین میدهند و توقع داشتند که آن حضرت دست به شمشیر ببرد؟
طبق آنچه بزرگان در پاسخ به این شبهه فرمودهند، سکوت ایشان در آن برهه از زمان، مطابق مصلحت اندیشی و عمل به وصیت پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. اما موارد دیگری را نیز میتوان برشمرد که حاکی از عدم سکوت امیرالمومنین (علیه السلام) میباشد که در ادامه بحث تبیین می گردد.
وهابیت امروزه شبههای را پیرامون حزن و اندوه ابوبکر که به زعم خود در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اتفاق افتاده را مطرح نموده و میخواهند آن را در مقابل حزن حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که بعد از رحلت پدر بزرگوارشان بوقوع پیوست، قرار دهند و با مقایسه این دو مورد، لااقل حزن ابوبکر را ارجحتر نشان دهند.
راوی روایتی که خواستگاری امیرالمومنین (علیه السلام) را بیان میکند شخصی به نام «مسور بن مخرمه» است که در زمان نقل روایت، طبق اظهار نظر علماء رجالی اهل سنت، شش سال بیشتر نداشته است؛ اما وی خود را در سن بلوغ و ابتداء احتلام بیان داشته است که بسیار قابل تامل است. که چگونه علماء اهل سنت به روایت چنین شخصی ارزش و بها میدهند.
معمولا اگر شخصی با شخص و گروه دیگر دچار مخاصمه باشد و این دو با هم کدورت و نگرانی داشته باشند، ادعای یکی بر علیه دیگری را به خودی خود و صرف نظر از موارد عقلی یا شود و ادله دیگر مردود میدانند و به چنین ادعاهایی ترتیب اثر داده نمیشود. بصورت خاص منظور ما در این مقال روایت مسور بن مخرمه است که شخصی ناصبی و دشمن اهل بیت است.
ابن تیمیه نسبت به حزن و اندوهی که بعد از وفات پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بر تنها دخترش فاطمه (سلام الله علیها) عارض گشت و او را روانه بیت الاحزان کرده بود، اعتراض نموده و این عمل را به سختی مورد نکوهش قرار داده است. و ما در این مقال برای رفع شبهه مذکور از دو پاسخ «نقضی» و «حلّی» بهره خواهیم برد.
اگر این افراد نگاهی گذرا به وقایع و حوادث عصر عاشورا داشته باشند، باید دید چه جوابی برای آن همه ظلم و ستمی که نسبت به زنان و دختران بیپناه در آن بیابان گرم و سوزان، شب تاریک و زمین پر از خار و خاشاک دارند؛ دختران و زنانی که هر کدام مصیبت غم از دست دادن عزیزانشان را بر دوش میکشیدند و در آن سرزمین غریب و بی یار و یاور مانده بودند و مردی که از آنها دفاع کند نبود.
با توجه به اینکه وهابیت، خود را پیرو سلف میدانند و به قول خودشان برای اصحاب و در درجه بعدی برای تابعین ارزش و اهمیت فوق العاده قائل هستند (که در ذیل بحث به آن اشاره خواهد شد)، برخورد دوگانه ابن تیمه را با قاتلین دو تن از خلفاء ( به زعم خودشان) چهارگانه رسول الله ( صلی الله علیه و آله و سلم) یادآور میشویم و منتظر جواب منطقی از سوی آنان خواهیم ماند.