اسلام دین خشم یا تدبیر؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله شبهاتی که غیر مسلمانان نسبت به دین اسلام مطرح میکنند، بحث خشونت در اسلام است. ایشان سعی میکنند کاملترین دین آسمانی خداوند (اسلام) را به گونهای در افکار عمومی جهان ناخوشایند و برگرفته از خوی توهشگری نشان دهند؛ حال آنکه آنچه در کتاب آسمانی مسلمانان به عنوان مدرک وجود دارد آیاتی است که مردم را به یکتاپرستی و مودت و دوستی دعوت میکند و مومنین را برادر یکدیگر میخواند و در مواجهه با افراد ستمگر و ناباب در ابتداء امر به معروف و نهی از منکر را به روش گفتاری، آن هم به شیوه «مجادله احسن» توصیه میکند و مراحل بعدی را تابع قانون و مطابق نظر رهبر دینی جامعه مطرح مینماید.
متاسفانه ناآگاهان و شمنان که همواره سعی در خشن جلوه دادن دین اسلام دارند، بیشتر، اخلاق و روش خشونتآمیز وهابیان را ملاک روش اسلامی بیان میکنند و با بهانه قرار دادن این اخلاق و رفتار غیر انسانی، که یا خود مرتکب آن میشوند و یا اینکه عدم چنین رفتاری را از سوی رهبران و پیروان شیعه مورد انتقاد قرار میدهند، چهره منفوری را از دین مبین اسلام در جامعه جهانی به معرض نمایش گذاشتهاند.
وهابیت، بر خلاف آنچه در دین و شریعت اسلامی آمده، فکر میکنند خشونت اولین و تنها راه مقابله با هر کسی است که با ما تضاد فکری و اعتقادی دارد.
به عنوان مثال در مسئله هتک حرمت به خانه فاطمه (سلام الله علیها) شبهات متعددی را نسبت به سکوت امیرالمومنین (علیه السلام) مطرح میکنند و با استناد به اینکه ناموس هر کس، خط قرمز او محسوب میشود، مقابله نکردن علی (علیه السلام) را یا نشانه بیغیرتی ایشان میدانند و یا به طور کلی اصل جریان را زیر سوال میبرند که اگر چنین هتک حرمتی صورت گرفته بود، حتما علی (علیه السلام) به خاطر همسر خویش و یا بنیهاشم بخاطر جانبداری از دختر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با متجاوزان برخورد میکردند؛ پس حال که چنین اتفاقی رخ نداده معلوم میشود اصل این ادعا ، بی پایه و اساس است!!!
در پاسخ به این شبهه چند مورد را متذکر میشویم:
الف. اولا اینکه امیرالمومنین (علیه السلام) در بدو امر از همسرش دفاع کرد؛ چنانچه سلیم بن قیس هلالی در این باره مینویسد : « ... علی (علیه السلام) خود را به عمر رساند و گریبان او را بگرفت و او را به شدت بر زمین کوفت و چنان ضربتی بر بینی و گردنش نواخت که گویی خواست او را بکشد؛ ولی یاد سخن و وصیتی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) افتاد. علی (علیه السلام فرمود : ای پسر صهاک قسم به آنکه محمد را به پیامبری برگزید، اگر نبود مقدرات الهی و عهدی که پیامبر با من بسته بود، میدانستی که تو نمیتوانی به خانه من داخل شوی.[1]
ب. امیرالمومنین (علیه السلام) تابع و تسلیم محض پیامبر و وصیت او بود.
سید رضی (ره) در کتاب شریف «خصائص الائمه» درباره اتفاقاتی که در ساعات پایانی عمر شریف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اتفاق افتاد مینویسد: « امام کاظم (علیه السلام) میفرماید: از پدرم امام صادق (علیه السلام) پرسیدم : پس از به هوش آمدن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چه اتفاق افتاد؟ فرمود زنها داخل شدند و صدا به گریه بلند کردند...علی (علیه السلام) فرمود: ناگهان مرا صدا زدند؛ وارد شده و خود را روی بدن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) انداختم. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: برادرم! این مردم مرا رها خواهند کرد...تو را به بردباری در برابر آنچه از این گروه به تو و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) خواهد رسید، سفارش میکنم. صبر را پیشه خود ساز تا بر من وارد شوید.»[2]
ج. کمبودن نیرو و قوا برای احقاق حق [3]
د.خطر نابودی اسلام و مصلحت اندیشی به خاطر عدم ایجاد تفرقه میان مسلمانان
یکی دیگر از دلائل عدم دست بردن به شمشیر در مواجهه با متجاوزین را حضرت، جلوگیری از ایجاد تفرقه میان مسلمانان بیان نموده است؛ چنانچه خود ایشان فرمودند: « به خدا سوگند! اگر از تفرقه میان مسلمانان، بازگشت دوباره کفر و نابودی دین نمیترسیدم، قطعا برخورد من با مخالفان غیر از این چیزی بود که الان است.»[4]
بنابراین امیرالمنین (علیه السلام) در آن شرایط سخت بهترین تصمیم را گرفت چرا که با وجود شرایط آن زمان، امر دائر بود بین اینکه حضرت از حق خود بگذرد تا اساس اسلام باقی بماند یا اینکه با اتکا به نیروی حیدری خویش بر دشمنان حمله ببرد، اما نهال فتنه را در میان مسلمانان پایه ریزی کند و نهال نو شکفته اسلام را در معرض نابودی قرار دهد.
پس مولا امیرالمومنین (علیه السلام) از میان این دو راه، اولی را برگزید و با فداکاری و از خود گذشتگی که نشان داد، دین اسلام را برای همیشه از خطرات مصون و محفوظ داشت و البته میبینیم که حق بالاخره خود را نشان میدهد و همیشه ماه پشت ابر باقی نمیماند و الام مردم این زمان پس از 1400 سال حقیقت را با اتکا به عقل سلیم جستجو کرده و به آن رسیدهاند.
منابع :
[1]. کتاب سلیم بن قیس الهلالی ص 568 سلیم بن قیس الهلالی ( متوفی 80 ه)
[2]. خصائص الائمه ص 73 السید محمد بن الحسین بن موسی الموسوی الشریف الرضی (406 ه)
[3]. نهج البلاغه خطب الامام علی (علیه السلام) ج 1 ص 31 خطبه 3
[4]. شرح نهج البلاغه ج 1 ص 184 ابن ابی الحدید المدائنی ( 655 ه)
افزودن نظر جدید