تاریخ
با اندیشیدن در مکاتب اسلامی، این سوال در اذهان ایجاد میشود که آیا اهل سنت با شعار پیروی از سنت محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله) و تاکید فراوان بر روی آن، گوی سبقت را از شیعیان ربوده اند و شیعیان با شعار تبعیت از علی (علیه السلام) از سنت رسول الله فاصله گرفتهاند؟...
محمد بن عبد الوهاب از جمله عالمان حنبلی مذهب در قرن دوازدهم هجری است که مسلک فرقه «وهابیت» را پایه ریزی کرد. وهابیت از نام پدرش «عبدالوهاب» گرفته شده و پیش از آن مسلکی بدین نام وجود نداشت. او در سال 1115 ق در شهر عیینه در صحرای نجد عربستان به دنیا آمده و در سال 1206 ق نیز دیده از جهان فرو بست. پدرش از جمله عالمان حنبلی و مورد احترام مردم و قاضی شهر عیینه بود.
وهابیت در واقع از اسم محمد بن عبدالوهاب گرفته شده است. عبد الوهاب پس از تحصیل و کسب معلومات در فقه حنبلی با درگذشت پدرش، بر کرسی تدریس نشسته و در سال 1153 قمری زمینه را برای اظهار عقاید خود فراهم دید. البته در اولین قدم، با برخورد شدید عمومی مردم «حریمه» روبرو شد و حتی نزدیک بود خونش در این میان ریخته شود.
به احتمال قریب به یقین، نخستین مراجعه به خانه وحی ( که شاید بتوان از آن به نخستین هجوم یاد کرد) تهدید برای گرفتن بیعت در روز چهارشنبه 30 صفر سال یازدهم هجرت یعنی دو روز پس از رحلت جانگداز نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) اتفاق افتاده که ما در ادامه به نقل قولهایی از کتب معروف و مورد قبول اهل سنت میپردازیم.
واژه «سلف» در لغت، به معنای «متقدم» و «سابق» است. و در اصطلاح متکلمان و اصحاب ملل و نحل، به صحابه، تابعین، تابعین تابعین و حتی علمای اسلامی در سه قرن نخست هجری، سلف گفته شده است. و گاهی هم از نخستین تابعین، به «سلف صالح» تعبیر شده است.از جمله رهبران فرقه سلفیه «ابومحمد حسن بن علی بن خلف بربهاری» است که دارای عقاید متفاوتی بود.
گرچه واقعه هجوم به خانه وحی در بسیاری از منابع کهن شیعه و اهل سنت آمده است، در عین حال شنیدن سخن معاصرین که بواسطه تحقیق و کنکاش فراوان بدست آمده و مورد قبول جامعه علمی شیعی و اهل تسنن میباشند نیز خالی از لطف نبوده و در راه رسیدن به حقیقت مفید فایده است. ما در اینجا به ذکر عبارات «عبدالفتاح عبد المقصود (معاصر) میپردازیم.
با توجه به شواهدی که در زمینه خطبه مشهور فدکیه وجود دارد، میتوان زمان تقریبی به مسجد آمدن حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و ایراد آن خطبهای کوبنده و مشهور را پس از حوادث چندین باره هجوم به خانه وحی و سقط جنین و همچنین غصب «فدک» توسط «ابوبکر» دانست. چرا که حضرت در ضمن خطبه به آنها اشاره نموده است.
احمد بن تیمیه در دهم ربیع الاول 661 هجری قمری در شهر حرّان از توابع شام دیده به جهان گشود و تا سن هفت سالگی در آنجا ماند. با حمله سپاه مغول، عبدالحلیم، پدر ابن تیمیه مجبور شد به همراه خانواده، وطن و محل زندگی خود را ترک و به شام (دمشق) برود و در آنجا زندگی کند. با توجه به اینکه پدر ابن تیمیه، روحانی حنبلی مذهب بود، فرزند خود را به مدارس حنابله فرستاد تا فقه حنبلی را بیاموزد.
در روز سهشنبه 28 صفر یازده هجری که امکان وداع آخرین، برای حاضرین در مدینه فراهم بود، عدهای از صحابه مخصوصا «ابوبکر» و «عمر» خود را از این توفیق محروم نموده و به محل سقیفه بنیساعده رفتند تا به زعم خود نسبت به امر رهبری جامعه اسلامی تصمیمگیری نمایند و امت اسلامی را از سردرگمی امر خلافت مصون دارند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پیش از وفاتش به من فرمود: ای ابا الحسن! امّت پس از من عهد خود شکسته و در حالی که تو به منزله هارون برای موسی هستی، همبن گونه که بنیاسرائیل از سامری پیروی کردند آنها نیز با مکر و حیله با تو رفتار خواهند کرد. اگر یارانی پیدا نمودی با آنان بجنگ. وگرنه دست بکش، خون خویش حفظ نما و مظلومانه به من ملحق شو!...
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_قبل از پاسخ به سئوال مطرح شده باید مطلبی را به عنوان مقدمه بیان کنیم و آن اینکه: وهابیت و اهل سنت در مواجهه با بزرگان خود برخوردهای کاملا متفاوتی را بروز داده و مواضع دوگانهی را پیرامون یک شخص در مقاطع مختلف اتخاذ میکنند که جای بسی تعجب دارد.
روایت پشیمانی ابوبکر از هجوم به خانه فاطمه (سلام الله علیها) را طبرانی، ذهبی و دیگران روایت کردهاند: «از ابوبکر روایت شده که هنگام فرا رسیدن مرگش گفت: من بر چیزی افسوس نمیخورم مگر برای سه کاری که مرتکب شدم... تا آنجا که گفت: ای کاش! خانه فاطمه را نگشوده، آن را رها کرده و درب جنگ را بر خود میبستم.
همانگونه که در اکثر جا ها با تعصب وهابیت در پافشاری بر عقاید باطل خود روبرو هستیم، اینبار این رخداد در مواجهه با یکی از بزرگان و نویسندگان مشهور اهل سنت که به بیان حقایقی از هجوم به خانه وحی و برتری امیرالمومنین علی (علیه السلام) پرداخته است، برخوردیم که دانستن آن برای شما خوانندگان محترم خالی از لطف نیست.
پیامبرگرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) پس از آنکه در چهلسالگی به پیامبری مبعوث گشته و در طی بیست و سه سال مشقت و سختی و تحمل رنجهای فراوان بار امانت رسالت خویش را به خوبی به سرنجام رسانید و در بیست و هشت صفر سال یازده هجری بار سفر بسته و به دیدار معبود خویش شتافت.