تشیع و تصوف
امام رضا (علیه السلام) در حدیثی برخی از اعمال صوفیان همانند آواز خوانی و دست افشانی و پایکوبی و داد و فریاد و عربده کشیدن را شیطانی و تبعیت از شیطان خوانده و میفرمایند همه صوفیان ریاکار و فریبکارانند و ایشان فریب دهندگان خدا و مومنان هستند.
برخی از صوفیه مکاشفه را اساس کار خود قرار داده و عقاید خود را بر اساس آن بنیانگذاری میکنند. از این رو شخصی همانند غزالی می گوید بر اثر ریاضتکشی و خلوتگزینی و متارکه درس، برای من مکاشفهای حاصل شد و در آن متوجه شدم که مذهب شیعه باطل است.
بیشتر صوفیه وقتی با نام فقها روبه رو میشوند، ایشان را علمای ظاهر مینامند و خود را علمای باطن و طریقت فرض می کنند. این درحالی است که اولین کسی که از لفظ "علمای ظاهر" کرد "سر جان ملکم" جاسوس انگلیسی بود و بدین طریق قصد داشت جایگاه علما را نزد مردم تخریب کند. صوفیه نیز به خاطر نقدهایی که از سوی فقهای شیعه به جریان تصوف وارد شده بود، از او تبعیت کرده و فقها را علمای ظاهر خواندند.
شیخ بهایی از جمله علمایی است که صوفیه او را برای اعتباربخشی بهخود صوفی خواندهاند. در حالیکه خود شیخ میگوید که من وانمود کردم که فریب صوفیه را خوردم تا آنها را هدایت کنم. درواقع شیخ بهایی این چنین مصلحت دید که خود را به صوفیگری بزند تا نه تنها عموم صوفیان را هدایت کند، بلکه کشور و حکومت صفویه را از صوفیه پاک کند.
در ادامه مخالفت اهلبیت (ع) با صوفیه، علمای اعصار مختلف در مخالفت با این جریان انحرافی از هیچ تلاشی فروگذار نکردهاند. در میان علمای مخالف صوفیه، میتوان به علمای عهد قاجار اشاره کرد که به جهت عقاید انحرافی صوفیه با ایشان مخالفت میکردند.
مخالفت علمای شیعه با صوفیه همواره در طول حیات صوفیه ادامه داشته است. از میان علمایی که به مخالفت با صوفیه پرداختند علامه محمدباقر مجلسی است. ایشان با جمعآوری احادیث اهل بیت (علیهم السلام) و پخش کردن آنها در میان مردم، به مبارزه با صوفیه پرداختند.
در طول تاریخ اسلام، افراد مشهوری از علما، دانشمندان و شاعران آثار زیادی نیز از خود برجای گذاشتهاند، اما نکتهای که بسیار حائز اهمیت است، شناخت عقیده درست و معرفت آنان نسبت به اهلبیت (علیهمالسلام) در سراسر زندگی است. لذا افرادی که نسبت به ائمهی معصومین (علیهمالسلام) کوچکترین جسارت و اهانت را داشته باشند، نمیتوان آنان را محب واقعی دانست مانند مولوی که در بعضی از اشعار وی جسارتهایی نسبت به ائمهی معصومین (علیهمالسلام) دیده میشود.
ائمهی معصومین (ع) در سیرهی زندگانی خود با افراد و گروههایی که عقائد مردم را بازیچه قرار داده و احکام اسلام را تغییر و بدعتی در آن بهوجود میآوردند مبارزه کرده و برعلیه این اعتقاد نادرست آنان، سخن میگفتند. یکی از این گروهها، صوفیان بودند که در روایات نه تنها این عده، دشمن اهلبیت نامیده شدند بلکه هر کسی را که به ایشان تمایل و گرایش داشته باشد نیز مورد بیزاری امام معصوم(ع) قرار گرفته است.
یکی از مهمترین گروه مخالفان صوفیه، علمای راستین بودهاند که مردم را از خطر تصوف باخبر میکردند. از میان علمایی که درباره انحرافات صوفیه موضعگیری محکمی داشتهاند میرزای قمی (ره) بوده است. ایشان سران صوفیه را منحرف میداند و خطر آنها را به مردم گوشزد میکنند.
برخی خطبه البیان را منسوب به امیرالمومنین علی (ع) میدانند درحالی که اولین نسخه این خطبه به سال 733 ه.ق بازمیگردد. این درحالی که منابع حدیثی مشهور شیعه آن را نقل نکردهاند. متاخر بودن اولین ناقل خطبه البیان نشانگر نادرستی استناد آن به امیرالمومنین (ع) است.
خطبه البیان که برخی آن را منسوب به امیرالمومنین (ع) میدانند، از نظر سندی مرفوع بوده و راویان ذکر شده در آن به جز یک نفر همگی مجهول هستند. با توضیحات داده شده میتوان اینگونه نتیجه گرفت که از لحاظ سندی نمیتوان به خطبه البیان استناد کرد و او را از امیرالمومنین علی (علیه السلام) دانست.
به نظر برخی خطبه البیان منسوب به امیرالمومنین علی (علیه السلام) است. اما برخی دیگر معتقدند که خطبه البیان دستآویز فرقههای صوفیه است برای توجیه شطحیات خود. بنابراین انتساب خطبه البیان به امیرالمومنین علی (علیه السلام) منتفی دانسته شده و آن را از جعلیات صوفیه میدانند.
فرقهی صوفیه از قرن دوم بر سر زبانها افتاد و در گذر زمان افراد زیادی را گمراه و به سوی خود جذب کردهاند و در زمان ائمهی معصومین (ع) روایتهایی برای مخالفت و مقابله با این گروه وارد شده که نمونهی آن روایتی از امام رضا (علیهالسلام) است که سفارش به انکار صوفیه فرموده و اثری از این انکار را ذکر فرمودند.
امروزه اسلام ستیزان در سراسر جهان با شدت زیادی به مسلمانان تعدی کرده و جان و مال ایشان را مباح دانسته و خون مسلمانان را به راحتی بر زمین میریزند. درحالیکه مسلمانان به پیروی از آموزههای اسلام با این کارها مخالفت کرده و مراتب اعتراض خود را اعلام میکنند، صوفیه که مدعی پیروی از امیرالمومنین (ع) هستند، دربرابر این نسل کشی غرق در سکوتی مرگبار شدهاند.