بیاعتمادی محدثان به خطبه البیان
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ درحالی برخی خطبه البیان را منسوب به امیرالمومنین (علیه السلام) میدانند که محدثین بزرگ شیعه خطبه مورد نظر را در آثار خود نقل نکردهاند. از اشکالات سندی این خطبه آن است که متن آن برای اولین بار در سال 733 ه. ق نقل شده است.[مشارق الانوار الیقین فی اسرار امیرالمومنین، صص 260 و 262] برخی دیگر معتقدند اصـل ایـن خطبـه صـحت داشته، ولی در طول زمان برآن افزوده شده است، چنانکه حاجی خلیفه در کشف الظنون خطبه را هفتاد کلمه دانسته است.[کشف الظنون،ج 1 ، ص 715]
اما مرحوم سید مصطفی آل حیدر نوشته: «مستند صحیحی برای این خطبه نیست و هیچکدام از محدثان مانند کلینی، صدوق و شیخ طوسی آن را نقل نکردهاند.»[موضع تشیع در برابر تصوف، ص 128] درنتیجه متاخر بودن اولین ناقل خطبه البیان نشانگر نادرستی استناد آن به امیرالمومنین (علیه السلام) است.
پینوشت:
برسی حافظ رجب، مشارق الانوار الیقین فی اسرار امیرالمومنین، به کوشش سید هادی عاسور، منشورات ذوی القربی، 1427 قمری، صص 260 و 262
حاجی خلیفه، کشف الظنون، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا، ج 1 ، ص 715
الهامی داوود، موضع تشیع در برابر تصوف، مکتب اسلام، 1378، قم، ص 128 به نقل از: بشاره الاسلام، ص 75، حدیث 214
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب- درحالی برخی خطبه البیان را منسوب به امیرالمومنین (علیه السلام) میدانند که محدثین بزرگ شیعه خطبه مورد نظر را در آثار خود نقل نکردهاند. صوفیه برای توجیه شطحیات خود دست به دامان این خطبه شدهاند. لاهیجی «عبارات خطبه البیان و برخی از احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله) را همراه با شطحیات مشهور اهل تصوف ذکر میکند، بی آنکه تمایزی بین آنها قائل شود و جملگی را از احوال کاملانی بر میشمرد که در مراتب کشف و شهود برایشان ظاهر شده است.» [1]
گذشته از اشکالات محتوایی که به این خطبه وارد شده است، بحث نسخهشناسی این خطبه مد نظر است. زیرا متن این خطبه برای اولین بار توسط حافظ رجب برسی (متوفی 813 هجری قمری) در کتاب "مشارق الانوار الیقین فی اسرار امیرالمومنین" تالیف 733 هجری قمری با عنوان "خطبه الافتخار" و "آثار علی بالکون" آورده شده است و آنچه که در آثار نویسندگان پس از او با عنوان "خطبه البیان" با تغییر و افزودههای بیشتر آمده، با استناد به این اثر بوده است.[2]
برخی معتقدند اصـل ایـن خطبـه تقریر شده، ولی در طول زمان برآن افزوده شده است، چنانکه حاجی خلیفه در کشف الظنون خطبه را هفتاد کلمه دانسته است.[3] در همین رابطه لویی ماسینیون (شرقشناس و اسلامشناس فرانسوی که آثار مختلفی در تصوف اسلامی دارد) در تحلیل این خطبه آن را مورد توجه سبائیه، نصیریه و کیسانیه میشمارد و بر آن باور است به قدمت آن به پایان قرن اول هجری باز میگردد، اما بعدها غلات شیعه متاخر همچون بکتاشیه ونصیریه خطبهای مستقل را با افزودههای متشابه با این نام به مولی علی (علیه السلام) منسوب کردهاند.[4]
مرحوم سید مصطفی آل حیدر مولف کتاب "بشاره الاسلام" نوشته است: «مستند صحیحی برای این خطبه نیست و هیچکدام از محدثان مانند کلینی، صدوق و شیخ طوسی آن را نقل نکردهاند و از اینکه علامه مجلسی با همه اطلاع و احاطه بر احادیث، این خطبه را نیاورده است، نشانگر بیاعتمادی وی به این خطبه است؛ علاوه بر اینکه خطبه مشتمل است بر کثرت تکرار، الفاظ غریب و متنی سست و دور از بلاغت.»[5] بنابر شهادت سید مصطفی، محدثین شیعه به هر دلیل، به خطبه البیان اعتنایی نکرده و از آن عبور کردهاند و در مجامع حدیثی خود از آن سخنی به میان نیاوردهاند. بنابراین متاخر بودن اولین ناقل خطبه البیان و ذکر نشدن خطبه در مجامع حدیثی متقدم، نشانگر نادرستی استناد آن به امیرالمومنین (علیه السلام) است.
پینوشت:
[1].لاهیجی شمسالدین محمد، مفتاح الاعجاز فی شرح گلشن راز، تهران، زوار، 1373، ص 529
[2].برسی حافظ رجب، مشارق الانوار الیقین فی اسرار امیرالمومنین، به کوشش سید هادی عاسور، منشورات ذوی القربی، 1427 قمری، صص 260 و 262
[3].حاجی خلیفه، کشف الظنون، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا، ج 1 ، ص 715
[4]. اسدپور رضا، خطبه البیان و شطحیات عارفان، پژوهشنامه ادیان، شماره سوم، ص 4 به نقل از: ماسینیون لوئی، الانسان الکامل فی الاسلام و اصـالۀ النـشوریه، وکالۀ المطبوعات، کویت، 1976، صص 104 -143
[5]. الهامی داوود، موضع تشیع در برابر تصوف، مکتب اسلام، 1378، قم، ص 128 به نقل از: بشاره الاسلام، ص 75، حدیث 214
افزودن نظر جدید