مکاتب اهل سنت
یکی از مسائل و موضوعات اختلافی میان مسلمانان و وهابیان، مسأله برگزاری مراسم جشن و شادی در ایام تولد پیامبر اکرم و ائمه است. ابنتیمیه حرانی برگزاری مراسم جشن و شادی در ایام تولد پیامبر اکرم و ائمه، قرائت قرآن، مدح رسول گرامی اسلام و ائمه توسط شعرا و مداحان را به جشن و شادی یهود و نصارا تشبیه میکنند و آن را بدعت و حرام میدانند.
یکی از مسائل و موضوعات اختلافی میان مسلمانان و وهابیان، مسأله برگزاری مراسم جشن و شادی در ایام تولد پیامبر اکرم و ائمه است. ابنتیمیه حرانی برگزاری مراسم جشن و شادی در ایام تولد پیامبر اکرم و ائمه، قرائت قرآن، مدح رسول گرامی اسلام و ائمه توسط شعرا و مداحان را به جشن و شادی یهود و نصارا تشبیه میکنند و آن را بدعت و حرام میدانند.
یکی از بدعتهای شوم و ناپسندی که توسط بنیامیه در میان جامعه اسلامی و مسلمانان پایهگذاری شد و در قرون بعدی توسط جریان وهابیت رواج بیشتری پیدا کرد، دشمنی با اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، سبّ و لعن آنان مخصوصا صحابی بزرگوار، جانشین و وصی آن حضرت، حضرت علی بن ابی طالب (علیه السّلام) بود.
معاویه بن ابی سفیان اولین کسی بود که لعن و سب و ناسزا در مناطق شامات که معاویه از طرف خلفای قبلی به عنوان استاندار آنجا منصوب شده بود رواج داد و طی بخشنامهای هم دستور داد به خطبا که در نمازهای خود و خصوصاً در نماز جمعه حضرت علی(علیه السلام) را لعن و ناسزا بگویند و جالب اینکه این حرکت به صورت یک سنت در آمد و مردم قربهُ الی الله این عمل زشت را انجام میدادند
تفاوت شرک و ایمان این است که غیر خدا را چیزی جز واسطه ندانیم و اگر غیر خدا را بهطور مستقل صاحب اثر دانسته و اذن و نیروی الهی را منکر شویم، برای خدا شریک قائل شده و مشرک میگردیم؛ پس توسل یعنی درخواست اینکه خداوند بهواسطه این ولی خدا بر من منت نهد و حاجتم را اجابت نماید.
خاندان معاویه بن ابوسفیان همان کسانی هستند که خداوند در قرآن آنها را شجرهی ملعونه معرفی کرده است. کسانی که با اجبار به دین اسلام وارد گردیدند ولی به اندازه سرسوزنی به دین اسلام ایمان نیاوردند و مترصد فرصتی بودند تا حقد و کینه خود را، علی الخصوص به پیامبر و اهل بیت او نشان دهند و این فرصت را خلفای غاصب برای معاویه فراهم کردند
خاندان بنی امیه خصوصاً معاویه بن ابی سفیان یکی از دشمنان سرسخت حضرت علی(علیه السلام) و اهل بیت پیامبر بود. هر چند در ظاهر اسلام آوردند و آزاد شده پیامبر بودند اما هیچ گاه تابع محض نبودند و همیشه دنبال فرصتی بودند تا از خاندان پیامبر انتقام بگیرند و این امر در زمان خلفا صورت گرفت و معاویه استاندار شام گردید و از همان زمان مخالفت تو با حضرت علی آشکار گردید
اگر در کتب تاریخی فریقین یعنی شیعه امامیه و تمام مذاهب اهل سنت جستجو و بررسی کنیم و از حالات معاویه بخواهیم اطلاع حاصل کنیم قطعاً به این نتیجه میرسیم که اعمال ننگین و زشت او چیزی نیست که بخواهد محو و نابود شود. آن هم از معاویهای اصل و نسب او برای همگان معلوم است و بی فرهنگی او و خاندانش منجر به این میشود که اعمالی از او صادر شود و گفتاری ایراد گردد
معاویه بن ابی سفیان چون در خانواده بی بند و بار و هرز رشد و نمو کرد، لذا به مانند پدر و اجداد خبیث و پلیدش، او هم به مانند یک فرد هرزه و لاابالی تربیت یافت و حتی گوی هرزگی و فساد اخلاقیاش را هم از خاندان خودش ربود و شهره آقاق گردید. تاریخ نقل میکند که نه پدرش و نه خودش و نه فرزندش هیچ کدام اسلام نیاوردند و فقط با حکومت و ملک که به ناحق تصاحب کردند بازی کردند
همیشه افراد مغرض و جاهلی بودند که حقایق را به خاطر قداست نداشتن برخی افراد، آنطور که باید بیان کنند، توضیح و تبیین نکردند. و دین و دنیای خود را بخاطر خوش خدمتی به برخی افراد و علاقه به آنان فروختند و عذاب الهی را برای خود خریدند. افرادی که داعیه دار عالم و دانشمند دین هستند، اما اینان علاوه بر این که انصاف را رعایت نکردند بلکه فقط خود را رسوا عام و خاص کردند
حصنی شافعی از عالمان قرن 8 و 9 دمشق، کتابهایی در رد عقاید ابن تیمیه نگاشته و او را زندیق و کافر دانسته است؛ او تنقیص خداوند، جسارت به ساحت پیامبر اکرم و شیخین و تکفیر بعضی از صحابه را جزء عقاید ابن تیمیه میداند و میگوید شنیدم پس از مرگ ابن تیمیه، قبرش را شکافتند و مار بزرگی را روی سینه او یافتند.
با وجود این اسناد و شواهد تاریخی درباره برتری حضرت علی (علیه السّلام) بر تمامی صحابه حتی ابوبکر، عمر و عثمان، عدهای با انگیزه کتمان فضائل حضرت علی و تنقیص مقام و منزلت آن حضرت، به جعل احادیث و نسبت دادن آن به حضرت علی پرداختهاند. یکی از این احادیث جعلی و دورغین، روایتی است که از محمد بن حنفیه فرزند امیرالمؤمنین نقل شده است.
ابوهریره میگوید علت نقل کمِ حدیث توسط صحابه این است که مهاجرین بهدنبال معاملات در بازار بوده و انصار در پی کارهای دنیایی (کشاورزی) خود بودند، من بودم که از این اشتغالات نداشتم و در کنار پیامبر بودم؛ صحابه حتی در وسط سخنرانی پیامبر، در بین خطبه نمازجمعه هم به دنبال معیشت خود بودند.
ابوهریره میگوید روزی پیامبر فرمود که اگر کسی از شما، وقتی من سخن میگویم لباسش را پهن کند و پس از سخنانم آن را جمع کند و به سینه چسباند، هرگز چیزی از سخنانم را فراموش نخواهد کرد؛ من نیز چنین کردم و تنها لباسم را پهن کردم و پس از سخنان پیامبر آن را جمع کرده و به سینهام چسبانیدم، ...