بخشی از بی‌شرمی‌های ثبت شده در پرونده‌ی معاویه

  • 1396/10/18 - 16:49
معاویه بن ابی سفیان چون در خانواده بی بند و بار و هرز رشد و نمو کرد، لذا به مانند پدر و اجداد خبیث و پلیدش، او هم به مانند یک فرد هرزه و لاابالی تربیت یافت و حتی گوی هرزگی و فساد اخلاقی‌اش را هم از خاندان خودش ربود و شهره آقاق گردید. تاریخ نقل میکند که نه پدرش و نه خودش و نه فرزندش هیچ کدام اسلام نیاوردند و فقط با حکومت و ملک که به ناحق تصاحب کردند بازی کردند

....

با خواندن تاریخ اسلام و خصوصاً صحابه پیامبر، هر عقل سلیم، در خواهد یافت که اصحاب پیامبر به دو  گروه تقسیم می‌شوند. دسته‌ای که همراه و پیرو پیامبری بودند که تمام اعمال و رفتار و گفتار او را  سرلوحه‌ی حیات زندگانی خود قرار دادند و رستگار شدند و گروهی دیگر که علاوه بر تبعیت نکردن از  پیامبر ساز مخالف و انحرافات شدیدی را بوجود آوردند که از جمله‌ی این گروه معاویه است که در کتب فریقین مفصلاً درباره‌ی این جرثومه فساد سخنها گفته‌اند و پرده از حقائق این شخص خبیث برداشتند.  آری کیست که او را نشناسد که در قبال اسلام ظاهریش چه فجایعی را مرتکب نشده است. آیا او در  کارنامه‌ی حیات زندگانی خود ذرّه‌ای عمل خیر و شایسته ندارد تا کمی کفّه‌ی نیکی‌ها را در ترازوی  اعمالش سنگینی کند، یا آنکه هر چه می‌توانسته است با اعمال زشت و ویرانگر کفّه بدی‌هایش را  سنگین و طرف خوبیها را سبک نموده است، هر طوری اگر بخواهیم وزن و پیمانه کنیم وزن و پیمانه کمتر از جرایم سنگینش می‌باشد و اعمال ننگینش زشتی‌های او را بر ملا می‌کند، فقط کافی است با کمی جستجو در کتب فریقین او را مورد نقد و بررسی قرار دهیم. در کتب اهل سنت درباره‌ی بی‌شرمی‌های او نوشته شده است که:

  1. وقتی که عبدالله بن بدیل به شهادت رسید و عبدالله بن عامر بر سر جنازه‌ی او حاضر شد، از باب رفاقت عمامه‌ی وی را بر صورتش کشید و برایش دلسوزی کرد، ناگاه معاویه گفت: آن را از روی صورتش بردار، عیدالله بن عامر پاسخ داد به خدا قسم تا زنده‌ام نمی‌گذارم او را مثله کنید. معاویه گفت: «اکشف عن وجهه فانّا لانمثّل به فقد وهبته لک[1] عمامه را از روی صورتش بردار، او را به تو بخشیدم و صورتش را مثله نمی‌کنم».
  2.  زمانی که نعیم بن صهیب بن علیّه به شهادت رسید، پسر عمویش نعیم بن حارث بن علیّه نزد معاویه آمد و گفت این کشته شده‌ای که در نزد شماست پسر عموی من است. او را به من ببخش تا دفنش کنم. معاویه پاسخ داد ما اجساد آنها را دفن نمی‌کنیم، زیرا لیاقت دفن کردن را ندارند. آنها نگذاشتند جنازه‌ی عثمان را دفن کنیم، لذا مخفیانه این کار را کردیم. او در جواب معاویه گفت اگر نگذاری دفنش کنم از تو جدا شده و به انها ملحق می‌شوم. معاویه گفت: «ویحک تری اشیاخ العرب لانواریهم و انت تسألنی دفن ابن عمّک؟ وای بر تو، می‌بینی که ما بدن بزرگان عرب را دفن نمی‌کنیم آن وقت از من می‌خواهی اجازه دهم پسر عمویت را دفن کنی؟ سپس به او گفت هر کاری که می‌خواهی بکن و او هم جنازه‌ی پسر عمویش را گرفت و دفن کرد.[2]
  3. در جنگ صفین معاویه نذر کرده بود که زنان قبیله ربیعه را به اسارت بگیرد، و زنهایی که بر علیه او جنگیده‌اند را بکشد.[3]
  4. و یا عمیر بن قرّه لیثی یکی از اصحاب رسول خدا، که در جنگ صفین حاضر بود و با جنگ آوری و حملات سنگین بر سپاه معاویه می‌جنگید، لذا معاویه از او خشمگین بود و سوگند یاد کرد که اگر به او دست یابد در گوشهای او مواد سرب مذاب بریزد.[4]
  5. در یکی از نامه‌های معاویه به زیاد بن سلمه این چنین نقل شده است که: «من کان علی دین علیّ(ع) و رأیه فاقتله و امثل به[5] هر کس به دین و اعتقاد علی است را بکشید و آن را مثله کنید».
    با تمام این مطالب و بی‌شرمی‎های معاویه که در کتب فریقین کم هم نیست، آیا این از اسلام است که از دفن کسی که زیر پرچم حق به همراه حضرت علی(علیه السلام) به شهادت می‌رسد جلوگیری شود؟ آیا مثله کردن مسلمان به صرف مخالفت با او در دین اسلام جایز است؟ مگر در دین اسلام نیامده است که مثله کردن اجساد دشمنان، حتی مثله کردن سگ هار وحشی حرام است؟[6] آیا معاویه نشنیده از پیامبر که فرمودند: خداوند لعنت کند کسی را که حیوانی را مثله کند؟[7] آیا نذر او منعقد است، در صورتی که نذر تنها در مورد اطاعت الهی و حداقل در مواردی که رجحان داشته باشد منعقد می‌شود، نه هر نذر حرامی که نه خدا و رسولش به آن اجازه داده و نه دلیل عقلی و شرعی بر آن وارد شده است و او خود را مجاز به آن بداند. و چه جالب خداوند در حق کسانی که ظلم کرده‌اند می‌فرماید: «وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ[شعراء/227] آنهایی که ستم کردند به زودی می‌دانند که بازگشتشان به کجاست».

پی‌نوشت:
[1]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج5 ص197 خطبه65.
[2]. تاریخ طبری، طبری، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج5 ص26 حوادث سال 37 هجری.
[3]. وقعه صفین، نصر بن مزاحم، موسسه العربیه الحدیثیه، قاهره، مصر، ص294.
[4]. الاصابه، ابن حجر عسقلانی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج3 ص35 شماره6052.
[5]. المحبّر، ابوجعفر بغدادی، مطبعهّ الدائرهّ، دهلی، هندوستان، ص479.
[6]. معجم الکبیر، طبرانی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج1 ص100 حدیث 168.
[7]. صحیح بخاری، بخاری، مطبعه الهندی، دمشق، سوریه، باب مایکره من المثله، ج5 ص2100حدیث5196.

 

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.