مکاتب اهل سنت
ابوبکر فدک را از فاطمه گرفت؛ پس فاطمه به ابوبکر گفت که رسول خدا فدک را به من داده است. ابوبکر گفت: آیا شاهدی بر ادعای خود داری؟ فاطمه، علی و ام ایمن را برای شهادت آورد؛ ابوبکر در جواب فاطمه گفت: آیا با شهادت یک مرد و یک زن، میخواهی حق خود را بگیری؟ درصورتیکه از جابر برای ادعایش شاهد نخواست و ادعایش را پذیرفت.
ماجرای فدک ار جمله حوادث تلخ تاریخ اسلام است که هرگز از اذهان پاک نخواهد شد. تا قبل از وفات رسول خدا هیچ صحابه ایی به ملکیت حضرت زهرا نسبت به فدک اعتراضی نکردند و همگی این امر را پذیرفته بودند اما بعد از رحلت رسول خدا ورق برگشت و طمع فدک به مذاق حاکمان غاصب خوش آمد و آن را ظالمانه و غاصبانه از مالک واقعیش به سرقت بردند و حق حضرت زهرا را غصب کردند.
مهدویت از اختصاصات اعتقادی مسلمانان است و همه مذاهب اسلامی به مهدویت معتقد هستند. بنابراین درست نیست که بگوییم مهدویت از اختصاصات اعتقادی مذهب شیعه است.
خداوند متعال با خلقت انسان اهدافی را دنبال می کند. خداوند انسان را عبث و بیهوده نیافریده است و در طول حیاتش دائما در حال آزمایش و امتحان است. امتحان هر انسان بسته به ظرفیت ایمانی او انجام می گردد. انبیاء الهی به عنوان بالاترین درجه انسانیت مورد سخت ترین امتحانات خداوند قرار می گیرند. در این میان شهادت جانسوز حضرت زهرا به عنوان سخت ترین امتحان الهی برای رسول خداست.
یکی از توجیهاتی که منجر به پس گرفتن فدک از حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) شد، این بود که فدک «فیء» است و «فیء» نیز جزء بیت المال مسلمین؛ اما عدهای از عالمان اهل سنت، فدک را فیء و جزء اموال مسلمین ندانسته، بلکه تصریح کردهاند که فدک ملک شخصی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بوده است.
بعد از رحلت نبی اسلام، دین شریفش دستخوش حوادث ناگواری قرار گرفت که موجب تغییر جهت آن گردید. مسئله امامت نقل محافل شد و هر کسی داعیه جانشینی حضرت را داشت. ولی غافل از این که امر جانشینی به دست خداوند است و کسی نمی تواند در آن دخالتی نماید. بعد از ماجرای سقیفه، اتفاقی ناگوارتر از جسارت به حضرت زهرا نیست که بر آن حضرت روا داشتند.
معاویه بن ابی سفیان و خاندان او شجره ملعونهای هستند که خداوند و پیامبرش این خاندان خبیث را لعن کردند. او نه قبل از اسلام و نه بعد از اسلام هیچ فضیلتی که آن را از دیگران متمایز کند نداشت. و کسانی هم که به این جرثومه فساد و تباهی علاقمند هستند، فقط به خاطر جهل و نادانی خود سنگ افرادی مثل او را به سینه میزنند و مورد لعن خدا در قرآن و پیامبر اکرم در روایات قرار میگیرند و شریک او میباشند
خاندان بنی امیه از قبل از اسلام، رقیب سخت برای بنی هاشم بودند و این رقابت بر سر آقایی و شرافت، کار را به جایی رسانید که آنان از همان زمانها حقد و کینه درونی نسبت به این خاندان طیبه و پاک داشته باشند. و آن زمانی هم که حکومت به پیامبر رسید کینه آنها چند برابر گردید اما کاری از پیش نبردند. تا اینکه خلافت به حضرت علی(ع) رسید که معاویه علاوه بر این که دشمن حضرت بود به شیعیان هم سخت میگرفت
اهل سنت معاویه را کاتب وحی میدانند در حالی که او دو سال فقط پیامبر را درک کرد و بنا به نقل تاریخ فقط از پیامبر نزدیک به 500 حدیث روایت کرده که تعداد زیادی از آن روایات تکراری و تعداد دیگری از آن را با سند خودش روایت کرده و صحابه جلیل القدر در میان روایت او وجود ندارند. مردی که فاسق و فاجر و منافق بود و هیچ زمانی هم قلباً به دین اسلام مشرف نشد. او کسی است که مورد لعن خدا و رسولش بود
معاویه بن ابی سفیان این شجره ملعونه از نظر قرآن، آن زمانی که حکومت شامات را به ناحق و به دستور خلفای غاصب تصاحب کرد. بعد از شهادت حضرت علی(علیه السلام) با فرزند برومندش امام حسن(علیه السلام) هم از راه مکر و نیرنگ و خیانت وارد شد. چرا که آن امام همام را به مانند پدرش حضرت علی(علیه السلام) مانع آمال و آرزوهای پلیدش میدید پس سعی در حذف فیزیکی آن بزرگوار کرد
زمانی که دین اسلام در سرزمین عربستان ظهور کرد افراد زیادی به خاطر گرویدن به دین از طرف دشمان اسلام مورد شکنجه قرار گرفتند که از باب نمونه میتوان به عمار یاسر و والدین او اشاره کرد. اما بعد از رحلت پیامبر اصحاب واقعی آن رسول گرامی اسلام هم مورد آزار و اذیت قرار گرفتند اما هیچگاه به خاطر سختی که از طرف والیان غاصب وارد شد منحرف نشدند که یک نمونه آن حجر بن عدی است
از جمله بدعتهایی که توسط عمر بن خطاب در دین گذارده شد، تحریم متعه بود؛ در حالی که متعه و یا ازدواج موقت، ریشه در آیات قرآن کریم دارد: «فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً[نساء/24] پس هرگاه از آن زنان، (به نكاح موقّت) كام گرفتيد، مهرشان را به عنوان يك واجب بپردازيد.»
بسیار عجیب است که اگر تمام کتب روایی و تاریخی اهلسنت را زیر و رو کنیم، نه تنها یک مورد نماز تراویح خواندن عمر بن خطّاب را نمیبینیم، بلکه حلافت آن را مییابیم؛ حال آیا این پرسش مطرح نمیگردد که چرا خود عمر بن خطّاب که این بدعت را در دین گذارده، حتی برای یک بار هم که شده به آن عمل نکرده و نماز تراویح نخوانده است؟
در سیره رسول خدا و برخی از صحابه و در آداب و رسوم اسلامی آمده است که اموات بعد از مرگشان همچنان نیازمند توجه هستند و مرگ باعث نمی شود که رشته آنها با عالم مادی به طور کلی قطع گردد. لذا به ما دستور دادند که همیشه اموات خود را یاد کنید و با تبرعات و نذورات آنها را خشنود نمایید. رفتار عملی رسول خدا نیز موید این نکته است.