خوشحالی معاویه در شهادت امام حسن(ع) در کتب اهل سنت

  • 1396/11/04 - 18:22
معاویه بن ابی سفیان این شجره ملعونه از نظر قرآن، آن زمانی که حکومت شامات را به ناحق و به دستور خلفای غاصب تصاحب کرد. بعد از شهادت حضرت علی(علیه السلام) با فرزند برومندش امام حسن(علیه السلام) هم از راه مکر و نیرنگ و خیانت وارد شد. چرا که آن امام همام را به مانند پدرش حضرت علی(علیه السلام) مانع آمال و آرزوهای پلیدش می‌دید پس سعی در حذف فیزیکی آن بزرگوار کرد

معاویه این جرثومه فساد و تباهی وجود سبط اکبر پیامبر اکرم، امام حسن مجتبی(علیه السلام) را مانع آمال و آرزوهای ناپاک و پلیدش از جمله بیعت با یزید فاسق و فاجرش می‌دید. چرا که خود را از دو ناحیه در خطر می‌دید. اول در عهد نامه‌ی صلحی که با امام حسن(علیه السلام) بسته بود و در آن قید شده بود که معاویه کسی را خلیفه خود نکند و این در حالی بود که در فکر و نظرش یزید را می‌خواست بعد از خود خلیفه گرداند و دوم این که پسر پیامبر، اکرم امام حسن(علیه السلام) مردی بسیار شایسته بود و مردم بلاد اسلامی او را قبول داشتند. لذا با فریب و دسیسه‌های حیله‌گرانه، با مسموم کردن پسر پیامبر، خود را از این مهلکه نجات داد و چون خبر شهادت پسر پیامبر را شنید، چنان خوشحالی و سرور کرد که تا آن زمان هیچ کس خوشحالی این ملعون را ندیده بود و با همراهان خود به سجده افتاد و شکر خدا را به جا آورد.

بزرگان اهل سنت مانند: زمخشری[1] و بدخشی[2] و دمیری[3] و دیار بکری[4] و ابن خلکان[5] و دیگران از ایشان نوشته‌اند که: وقتی امام حسن(علیه السلام) مریض شد، مروان بن حکم به معاویه در این باره نامه نوشت و معاویه به او نوشت، خبری از حسن را برای من بفرست و چون خبر شهادت –وفات- او به معاویه رسید صدای تکبیری از کاخ خضراء بلند شد که اهل شام به خاطر آن تکبیر گفتند، پس فاخته دختر قریظه به معاویه گفت: خدا چشمت را روشن کند برای چه تکبیر گفتی؟ گفت حسن وفات کرد، فاخته گفت: «أعلی موت ابن فاطمه تکبّر؟ آیا بر وفات فرزند فاطمه تکبیر گفتی؟ معاویه گفت: «ما کبّرت شماتهً بموته، لکن استراح قلبی- به خاطر شادی کردن در مرگ او تکبیر نگفتم، ولکن قلب من راحت شد».
و ابن عباس بر او وارد شد، معاویه گفت: «ای پسر عباس آیا می‌دانی در اهل‌بیت تو چه روی داد؟ گفت نمی‌دانم چه روی داده است لکن تو را خوشحال می‌بینم و صدای تکبیرت به من رسیده است. معاویه گفت: حسن وفات کرد، ابن عباس گفت: «رحم الله ابا محمد –ثلاثاً- یا معاویه، لاتسّد حفرته حفرتک، و لایزید فی عمرک، ولئن اُصبنا بالحسن فلقد اُصبنا بامام المتقین و خاتم النبیّین، فجبر الله تلک الصدعه، و سکّن الک العبره، و کان الخلف علینا من بعده- یعنی خدا ابو محمد را رحمت کند، -یه بار این جمله را تکرار کرد- به خدا سوگند ای معاویه، قبر او قبر تو را پر نمی‌کند. و عمر او عمر تو را زیاد نمی‌کند، و اگر مصیبت حسن بر ما وارد شد همانا مصیبت امام متقیان و خاتم پیامبران بر ما وارد شده است، پس خدا این شکاف را پر کند و این اشک را تسکین دهد و پس از او جانشین او بر ما باشد». در نتیجه بعد از شهادت امام حسن(علیه السلام) معاویه علاوه بر خوشحالی کردن، اطرافیانش مثل مروان بن حکم برای جلب رضایت این ملعون مانع شدند که پسر پیامبر را طبق وصیتش در کنار رسول خدا دفن کنند در حالی که امام حسن(علیه السلام) سزاوارترین فرد برای دفن در آنجا بود.

پی‌نوشت:

[1]. ربیع الابرار، زمخشری، انتشارات شریف رضی، قم، ایران، ج4 ص209 باب 81.
[2]. نزول الابرار، بدخشی، شرکه الکتبی، بیروت، لبنان، ص147-148.
[3]. حیاه الحیوان، دمیری، چاپ آرمان، تهران، ایران، ج1 ص83-84. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. تاریخ الخمیس، دیاربکری، موسسه شعبان، بیروت، لبنان، ج2 ص294. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. وفیات الاعیان، ابن خلکان، دارالثقافه، بیروت، لبنان، ج2 ص66-67. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.