دفاع باطل از معاویه در جنگ با علی(ع) توسط عالم سنی
...
در کتب تاریخی فریقین، آن عده از کسانی که به انصاف رفتار کردند و در جنگ صفین حق را به حضرت علی(علیه السلام) به عنوان خلیفه مسلمین دادند و معاویه را ظالم و خطاکار معرفی کردند، حرفی نیست. اما برخی دیگر از عالمان اهل سنت به مانند ابن حجر هیثمی در کتاب خود با آوردن بهانههای واهی و باطل و از ریشه پوچ و بیاساس، به دفاع از معاویه چنان مطالبی را میآورد که گویا براهین قاطعی را اقامه کرده و دلیلهای بسیار محکم و استواری را ارائه داده است و کسی هم نمیتواند بر آن خدشه کند. هر چند که نباید فراموش کرد که ابن حجر هیثمی اولین کسی نبوده که برای تخلفات برخی از صحابه به مانند معاویه دست به توجیهات بیاساس زده بلکه همقطاران او هم انصاف را رعایت نکردند که از جمله آنان: ابن حزم اندلسی، ابن کثیر، ابن تیمیه و دیگران هستند. و جملگی در کتب و تالیفات خود نسبت به برخی از وقایع تاریخی توجیهات باطلی را آوردهاند و به دفاع از برخی صحابه به مانند معاویه پرداختهاند.
ابن حجر هیثمی در کتاب خود –صواعق المحرقه- به آوردن بهانههایی بیاساس برای کارهای معاویه آورده است و مینویسد: از اعتقادات اهل سنت است که میان معاویه و علی جنگهایی در گرفته است. اما از آن جهت نبود که معاویه بر سر خلافت با علی کشمکش داشته باشد، چرا که همه اتفاق نظر دارند که خلافت بر مسلمین حقّ علی بوده است. بنابراین خلافت موجب این آشوب داخلی نبوده و آنچه باعث جنگ گردید این بود که معاویه و همراهانش از علی تقاضا کرده بودند که قاتلان عثمان را به آنها تسلیم کند. چرا که معاویه پسر عموی عثمان بود. اما علی از تسلیم آنها به معاویه امتناع کرد. زیرا گمان میکرد که با توجه به زیادی عشایر قاتل عثمان و آمیخته بودن آنان با لشگریان علی، تسلیم فوری قاتلان موجب پیدایش اختلاف و آشوب در میان امت اسلامی میشود. و امر خلافت را که وحدت و انسجام مسلمین به آن وابسته است متزلزل خواهد شد. به خصوص که خلافت علی هم هنوز در ابتدای کار بود و مستحکم نشده بود. لذا علی فکر میکرد تأخیر در تسلیم آنان به معاویه به اصلاح امر نزدیکتر است، تا خلافت مستحکم شود و مسلمانان را متحد نماید آنگاه قاتلین را دستگیر نموده و به معاویه تحویل دهد.
دلیل ما این است که زمانی که جنگ جمل شروع شد. علی ندا داد که قاتلین عثمان از میان لشگرش خارج شوند برخی از آنان تصمیم گرفتند بر علی خروج کنند و با او بجنگند. و کسانی که یکدیگر را در کشتن عثمان یاری دادند جمع زیادی بودند از اهالی مصر، کوفه، بصره و مناطق دیگر که طبق اقوال مختلف500، یا 700، یا 1000نفر بودند و همهی این افراد به مدینه آمده بودند و سبب بوجود آمدن آن جریانات شدند. بلکه برخی نقل کردهاند که این افراد با عشائرشان حدود 10هزار نفر بودند و همین علی را مجبور کرد که از نظر علی قاتلان عثمان تجاوزکاران داخلی بودند که اجتهاد درستی نکردند و باعث قتل عثمان شدند که جایز میدانستند.
آنان کارهایی را از عثمان دیدند و شنیدند که به نظرشان کاملاً ناروا بود –مثلاً برگرداندن مروان بن حکم تبعیدی به مدینه و کاتب قرار دادن او برای خودش- و قرار دادن افراد بیکفایت از اقوام خود به مناصب حکومتی و...- لذا آنها به جهل و خطاء خیال کردند که این امور ریختن خون عثمان را جایز میکند و آن کار را کردند، فلذا تجاوزکار داخلی هرگاه به اطاعت از پیشوای عادل درآید دیگر به خاطر خونی که در حال شورش ریخته و یا مالی را هدر داده مورد تعقیب قرار نمیگیرد آن هم به خاطر اجتهاد غلطش. پنانچه از کلمات شافعی و برخی دیگر از علما همین فتوا استفاده میشود...[1]
سئوالی مطرح میشود به این که. با فرضی که بر عکس حقائق تاریخی که ثابت شده رخ داده[2] و در کتب اهل سنت هم موشکافانه این مطالب نوشته شده است.[3] آیا میتوان انکار کرد که مخالفت و دشمنی معاویه با خلیفهی زمان که هم پیامبر و هم امت اسلامی او را پیشوا قرار دادند و بر آن اجماع امت بود، خروج و قیام مسلحانه علیه اوست؟ آیا معاویه با این جنگ افروزی از زمرهی تجاوزکاران داخلی به حساب نمیآید؟ آیا معاویه خلیفه بود که بخواهد احقاق حق کند؟ در حالی که او فقط استاندار شام از طرف خلفای قبلی بود و دوران حکومت آنان پایان یافته و در زمان خلافت حضرت علی(علیه السلام) عزل شده بود. پس چرا به مخالفت برخاست و جنگی را بر علیه خلیفه وقت ترتیب داد و با حضرت سر ناسازگاری گذاشت؟ یا اولی الابصار
پینوشت:
[1]. صواعق المحرقه، ابن حجر هیثمی، مکتبه القاهره، مصر، ص216.
[2]. مقالهای در همین سایت، پایگاه جامع فرق و مذاهب با نام: (بررسی بهانهی معاویه برای جنگ با حضرت علی(ع).
[3]. تاریخ یعقوبی، یعقوبی، ج2 ص175- الکامل فی التاریخ ج3 ص167- الاستیعاب ج2 ص700- انساب الاشراف ج6 ص350- تاریخ طبری ج5 ص43حوادث سال 37 هجری- عقدالفریدج4 س137- الامامه و السیاسه ج1 ص92 و...
افزودن نظر جدید