مکاتب اهل سنت
خلیفه دوم هم بر کرسی خلافت رسول خدا (ص) تکیه زد، و خود را ولیّ مردم معرفی کرد، اما در زمان خلافتش از علوم و اسرار الهی که خدا آن را در پیامبر و جانشینان به حقش قرار داده، بیبهره بود. او 70 مرتبه عبارت «اگر علی نبود، عمر هلاک میشد»، را بیان کرد که این سؤال مطرح میشود، این چه ولیّ و سرپرستی است، که به علوم الهی ناآگاه میباشد.
ظهور اسلام با آخرین پیامبر خاتم بوقوع پیوست، پیامبری که از طریق وحی مستقیماً مرتبط با خداوند عالم بود و علم الهی را از ماکان و مایکون میدانست، لذا این پیامبر در میان قوم و سرزمین خشک و بیآب و علف که مردمانش فرهنگ جاهلیت داشته اند رشد و نمو نمود او در راه تکامل و پیشرفت مردم چه خون جگرهایی که نخورد.
دین اسلام با سختیهای زیادی شکل گرفت، اما بعد از رحلت پیامبر، جامعه دچار انحراف شد و از اسلام ناب دور شد و رفته رفته در اواخر سده اول مذاهب و گروههای مختلف تشکیل شد. افرادی در تاریخ اسلام وجود دارند که مدافع مذهبند، از جمله دفع اشکال در مذهب شیعه، مناظره سید بن طاووس است، که بهصورت معقول و مستدل با عالم اهل سنت گفتگو میکند.
از مباحثی که در قرآن و در چند آیه مطرح شده است، بحث سؤال در قیامت است. یکی از این مطالبی که مورد بازخواست قرار میگیرد، ولایت اهلبیت(علیهم السلام) و مخصوصا ولایت حضرت علی(علیه السلام) است. در این خصوص چند آیه مهم وجود دارد که مفسرین فریقین در ذیل آنها به ولایت حضرت اشاره کردند. مهمترین آن آیات، آیه 24 سوره مبارکه صافات است.
بخاری و مسلم که در ایراد اتّهام به پیامبران الهی و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهلبیت (علیهم السّلام) سنگ تمام گذاردهاند، حتّی از حضرت حمزه سید الشهداء (علیه السّلام) نیز دست برنداشته و نه تنها به کتمان فضایل او بسنده نکردهاند، بلکه در تلاش ضد فرهنگی خود، در مخدوش ساختن شخصیت آن حضرت، قدم گذاشتند
طلحه بن عبیدالله صحابی مشهور پیامبر اکرم از اولین اسلام آورندگان است که بهدست ابوبکر که با او در یک قبیله بود، مسلمان شد، و طبق ادعای اهل سنت، جزء ۱۰ تنی است که پیامبر به آنان وعده بهشت را داده است! در بسیاری از کتب اهل سنت، مطلبی در مورد طلحه آمده است، که نارضایتی پیامبر از طلحه و اذیت پیامبر توسط طلحه را اثبات میکند.
برخی از محدثین از اهلسنت در ذیل این آیه 12 سوره مبارکه هود، روایاتی را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در وصف مولای متقیان حضرت علی (علیه السلام) نقل کردند، که ازجملهی آنان ابن مردویه و حاکم حسکانی میباشند؛ در تبحر ابنمردویه در حدیث شناسی، وی را همانند حاکم نیشابوری و طبرانی دانستهاند.
یکی از طعنههایی که مخالفان به شیعه میزنند اینست که میگویند: «شیعیان اصحاب رسول گرامی اسلام را عادل نمیدانند.» شیعه در جواب میگوید: «باید ملاک اعتقادات ما مسلمانان قرآن باشد. قرآن اصحاب پیامبر را به دو گروه تقسیم کرده است: اصحابی که مورد رضایت خدا و پیامبرش بودند. و دسته دیگر، اصحابی که مورد طعن و لعن و نارضایتی خداوند قرار گرفتند.
از امام زمان(ع) توقیعات فراوانی در زمینههای گوناگون صادر شده است، که در برخی از آنها مناظراتی توسط نوّاب خاص انجام شده است، که تاکید میکردند که این پاسخها را از امام زمان(ع) آموختهاند. این مناظره هم توسط حسین بن روح انجام شده و به کسیکه گمان میکرد، این مناظره، از تراوشات ذهنی اوست، گفت: این مطالب را، از حجت خدا، شنیدهام.
در قرون اولیه اسلام خصوصاً پس از رحلت پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) بین مسلمین اختلاف ایجاد شد، و صحابه پیامبر دو گروه شدند، گروهی به نص قرآن و روایات پیامبر اکرم بر خلافت حضرت علی(ع) باقی ماندند، که تعدادشان اندک بود، اما گروه دیگر، طبق عقیده اهل سنت، با اجماع مسلمین، روی کار آمدند، که این مقاله گفتگویی است بین پیروان این دو گروه.
هر پیامبری بعد از خود، خلیفه و جانشین به حق دارد و جانشینان او همانند اویند و از اسرار و علوم الهی آگاهی کامل دارند، لذا پیامبران بهصورت مستقیم و غیر مستقیم آنها را به مردم معرفی میکنند تا او را پیروی کنند و گمراه و منحرف نگردند، پیامبر اکرم هم قضیه خلافت و جانشینی را در حج سال آخر عمر شریفشان، به مردم ابلاغ کرد.
در اینکه بعد از پیامبر گروهی به مسئله شورا اتکا کردند امری است که جای هیچ سؤال و شبههای ندارد. اما سؤالی که در ذهن باقی میماند این است که چرا پیامبر (ص) درباره این موضوع سخنی به میان نیاورده و این موضوع را برای مسلمانان توضیح نداده است. امری که میتوان نتایج آن را در اتفاقات بعد از رحلت رسولالله (ص) دید...
بخاری هنگامی که از خلفای پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یاد میکند دوران امیرمؤمنان را به دست فراموشی سپرده و به صراحت از دوران آن حضرت به عنوان دوران فتنه یاد میکند. حال بخاری چگونه میخواهد در محضر خداوند عزّوجلّ پاسخگوی امیرالمؤمنین، سید الوصیین، قائد الغر المحجلین، قسیم الجنه و النار باشند، خود میدانند.
مرحوم شیخ طوسی (ت 460) در این باره میفرماید: «کسی که این آیه در شانش نازل شده مورد اختلاف است، از این رو ابوبکر رازی در کتاب (احکام القران) طبق آنچه که مغربی و طبری و رمانی و مجاهد و سدی از او نقل نموده، چنین روایت میکند: این آیه در مورد علی (علیه السلام) زمانی که انگشتر خود را در حال رکوع صدقه دادند نازل شده و این سخن ابی جعفر و ابی عبد الله و تمامی علمای اهل سنت است»