نظریه شورا در عمل راه به جای نبرده است
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در اینکه بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله) گروهی به مسئله شورا اتکا کردند، امری است که جای هیچ سؤال و شبههای ندارد. اما سؤالی که در ذهن باقی میماند این است که چرا پیامبر (صلی الله علیه و آله) درباره این موضوع سخنی بهمیان نیاورده و این موضوع را برای مسلمانان توضیح نداده است. امری که میتوان نتایج آن را در اتفاقات بعد از رسول الله (صلی الله علیه و آله) دید. نفس اختلاف واقع شده در زمان سقیفه و در زمان تمام خلفاء بعد از رسول الله (صلی الله علیه و آله)، بهخوبی نشان از این ابهام در ذهن مسلمین دارد.
سؤال این است که چرا پیامبر برای حفظ اسلام، درباره نحوه انتخاب خلیفه بعد خود سخنی نگفته است و مسئله را رها كرده و رفته است. اگر چنين باشد (که قطعاً چنين نيست) بيان دين تکمیل نشده و نعمت به تمام و كمال نرسيده است!
اگر گزينش خليفه بر اساس شورا باشد، بايد دهها روایت و سند محكم از رسول خدا، بهدست مسلمانان برسد، كه كيفيت و چگونگی شورا از نظر شرايط علمى و تقوايى و از نظر تعداد افراد و كيفيت گزينش آن را كاملاً بيان کرده باشد. حال اینکه در منابع اهل سنت و غیره هیچ اثری از توضیحات و شرایط این موضوع دیده نمیشود.
استاد سبحانی نیز همین نکته را بیان میکند: «قاعدتاً بر اساس نظریه اهل سنت، باید خطوط كلى گزينش شورايى بهنحو روشن در كتاب و سنّت بيايد، مثلاً:
1. اعضاى شورا را چه گروهى تشكيل دهند، تنها عالمان و دانشمندان دينى يا تنها سیاسیها و يا افسران و فرماندهان و يا يك جمعيت مختلط از اين گروهها؟
2. چه كسى اين هيئت متحد يا مختلط را گزينش میکند؟
3. و اگر جمع گزینش شده درباره شخصى و يا برنامهای به دو گروه تقسيم شدند، چه گروهى بر گروه ديگر، مقدم خواهد بود و ملاك تقديم چيست؟
4. در کتابهای كلامى میگویند: امام بهوسیله اهل حلّ و عقد گزينش میشود، اما مقصود از اين اهل حل و عقد چيست، هرگز بيان نشده است، يعنى كسانىكه میگشایند و میبندند؟! از پيامبر گفتارى پيرامون اهل حل و عقد روايت نشده است. اين نوع ابهامها و ابهامهاى ديگر حاكى از آن است، كه فرضيه از بيخ و بن صحيح نبوده و هرگز مسئله امامت از طريق گزينش مردمى سامان نمییابد.»[1]
دكتر طه حسين میگوید: «اگر مسلمانان نظام مكتوبى درباره شورا داشتند، در زمان عثمان، آن را بهكار میبستند و میدانستند كه چه بايد بكنند و چه نبايد بكنند.»[2]
پس باید در این نظریه تأمل بیشتری شود و شاید نظریه اهلبیت (علیهم السلام) که مبتنی است بر دلسوزی پیامبر(صلی الله علیه وآله) و تعیین خلیفه برای جامعه اسلامی، با استناد به ایمان و تقوا و علم شخص، مورد تأیید باشد.
نویسنده مصری به نام الخضری به این واقعیت اعتراف میکند، او میگوید: «اگر چيزى در روايات پيرامون گزينش وارد شده بود، طبعاً در كتابهاى كلامى و فقهى بهصورت روشن، بيان مىگشت و مسلمانان با قواعد خلافت و راهكارهاى آن، بهسان راهكارهاى نماز و روزه آشنا مىشدند.»[3]
پینوشت:
[1]. فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، علیرضا سبحانی، ج 6 ص124، انتشارت امام صادق،بیتا.
[2]. به نقل از کتاب، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، علیرضا سبحانی، ج 6 ص128، انتشارت امام صادق،بیتا.
[3]. محاضرات فى تاريخ الأمم الاسلامية، خضری، ج2، ص161، بیتا. بینا.
دیدگاهها
علیرضا پرتوی
1395/05/31 - 19:39
لینک ثابت
سلام و خسته نباشید. اول باید
افزودن نظر جدید