تصوف
بنا بر فرمایش خداوند در قرآن، اطاعت از امام معصوم (ع) بر همه انسانها واجب است، اما عدهای مانند صوفیان، اطاعت از امام را دستاویزی برای اطاعت از خودشان قرار دادند تا به مقاصد دنیوی خود برسند.
برخی کرامات صوفیه را از ریاضات غیرشرعی و برخی از اوراد و اذکار خاص یا استفاده از سحر و جادو میدانند. اما میرزای قمی در سخنانی افشاگرایانه منشأ برخی از کرامات صوفیه را در هتک حرمت آنان به قرآن و مقدسات اسلامی میداند و برای آن نمونههایی بیان میکند.
ابتدای شروع تصوف با زهد فردی آغاز شد و در این زمان خبری از طریقتهای صوفیه نبود. از همین رو بزرگان صوفیه قدیم نیز در کلام خود به این مساله اشاراتی داشتهاند. مثلا ابن رویم گفته: «تصوف ایستادن است بر افعال حسن.»
علیرغم تاکید بسیار قرآن و روایات بر لزوم انجام امر بهمعروف و نهی از منکر توسط تکتک مسلمین، محجوبی از مشایخ فرقه گنابادیه با انحرافی آشکار، انجام این واجب الهی که از فروعات دین است را منحصر در اجازه مراد سالک دانست. بنابراین انجام این فریضه برای صوفیان، بدون اجازه بزرگان صوفیه امری خلاف بهشمار میرود.
شاهدبازی که از عقاید صوفیان است، از طرق مختلف انجام میشده است. یکی از این راهها، شاهدبازی در حین سماع است. اوحد الدین کرمانی از بزرگان صوفیهای بود که در حین سماع پیراهن امردان را چاک میداد و سینه به سینه ایشان مینهاد. بدین طریق صوفیه پیروان خود را هدایت میکردند!
صوفیان در جهت توجیه رفتارها و گفتارهای غیرطبیعی خود در مراسماتی همچون سماع، به این مطلب استناد کردهاند که این افراد محب خدا میباشند و در بین دوستان آداب ساقط است. این اعتقاد، برخلاف آیات قرآن کریم است که عدم رعایت ادب را نشانهای از بیعقلی میداند.
به واقع میتوان گفت که کرامتهای صوفیه بهخاطر کثرتشان از حد شمارش خارجاند. رفتارهای عجیب وغریبی که بیشتر به افسانهها شباهت دارد تا یک کرامت. کراماتی از آب شدن شخصی از روی شرم در مقابل بایزید.
برخی از بزرگان صوفیه که معتقد به شاهد بازی به عنوان مقدمه رسیدن به خدا، قائل بودند، بعد از مدتی شروع به نوشتن آثاری بصورت مستقل در این باره نمودند. اولین اثر مستقلی که به زبان فارسی درباره عشق و عشق مجازی نوشته شده است، سوانح احمد غزالی است.
از ویژگیهای تصوف عاشقانه، "شاهد بازی" است. نخستین کسی که در جهان اسلام به شاهد بازی شهرت داشت و آشکارا به نظربازی میپرداخته، ابوحلمان دمشقی بود و پیروان او را حلمانیه خواندهاند. پیروان او به تبع بزرگ خود، هرجا جوان زیبا رویی را میدیدند، آشکارا در مقابل او سجده میکردند. همین مساله از انحرافات برخی از فرقههای صوفیه است.
صوفیه گنابادیه با طرح بحث مهدویت نوعیه سعی در جذب عوام به فرقه را دارند و در این راه با نگه داشتن مردم در جهل و کتمان واقعیت، از مبلغین روحانی که مسائل دینی را تبیین میکنند وحشت داشته و ایشان را به باد نقد میگیرند.
درحالی که برخی در پی تطهیر چهره صوفیه از ننگ شاهدبازی هستند، بزرگان صوفیه مخالف شاهدبازی، مریدان خود را از خطر به گناه افتادن بواسطه انجام این عمل، آگاه ساخته و مرتکبین این عمل را به خواری و خذلان وعده دادهاند. بنابراین توجیه کردن عقیده به شاهدبازی در میان صوفیه امری عبث است، زیرا متقدمین صوفیه مریدان را از خطر آن آگاه کردهاند.
یکی از علل وجود کتب زیاد صوفیه در باب کرامات قدماء صوفیه این است که آنها کرامت را دلیل بر حقانیت خود میدانستند. درحالیکه بایزید بسطامی معتقد است که نباید فریب برخی اعمال خارقالعاده صوفیان را خورد. مگر زمانی که پایبندی آنان به شرع مقدس را ببینید.
برخی دو فرقه ملامتیه و قلندریه را به خاطر شباهاتی که دارند، یکی پنداشته، اما باید دانست این دو فرقههای جدا از هم بوده، هرچند شباهتهایی با هم دارند. ملامتیه گروهی از صوفیه هستند که عبادات خود را از دیگران پنهان میکردند، اما قلندریه فرقهای هستند که هر عمل خیری را که از ایشان سر میزند را منکر هستند.
تعدد سلاسل صوفیه علتهای متفاوتی دارد. ولی یکی از علتهای آن تفاوت دیدگاههای سلاسل صوفیه نسبت به آداب و رسوم یا معارف صوفیه است. همین اختلاف دیدگاه صوفیه از جهت دیگر مقدمه وجود سلاسل مختلف صوفیه شده است. به همین دلیل مریدان صوفیه چطور میتوانند به سلاسل صوفیه اعتماد کنند؟