تصوف
برخی با انکار حکایات و جعل واقعیات تاریخی در پی انکار مقامات روحانی آیت الله سید علی قاضی طباطبایی (ره) و تیره بودن ارتباط ایشان با علمای همعصرش هستند. درحالی که آیت الله خویی (ره) از همعصران آیت الله قاضی (ره) حکایتی عجیب راجع به زمان وفات ایشان نقل میکند.
برگشت و توبهی نصوح ازگناهان، عامل رحمت الهی و تقرب به خداوند متعال است اما نکتهای که صوفیان از آن سوءاستفاده کردند این است که گفتند برای تقرب و محبت پیدا کردن به خداوند، ابتدا باید این رشته محبت را قطع کرد و سپس با یادآوری آن گناه، خودمان را به خدا نزدیکتر کنیم.
درحالی که برخی از مخالفان عرفان اسلامی با جعل اسناد تاریخی و دروغگویی سعی در خدشه وارد کردن به چهره روحانی آیت الله سید علی قاضی طباطبایی دارند، و از این طریق علمای همعصر آیت الله قاضی را از مخالفان ایشان میشمارند، اصل ماجرا آن چیزی است که آیت الله شبیری زنجانی به آن اشاره میکنند.
صفی علیشاه مشایخی را که بر سر جانشینی قطبی دچار نزاع و اختلاف میشوند و همدیگر را انکار میکنند، را مذمت کرده و آنها را از درجه ارشاد ساقط میداند. این در حالی است که خود صفی علیشاه بر سر جانشینی رحمت علیشاه با مشایخ دیگر بهنزاع پرداخت و حتی سعادت علیشاه را زندیق جاهل خواند.
درحالی که مشهور صوفیه و غیرهم اولین صوفی را ابوهاشم کوفی و اولین محل تجمع صوفیان را رمله شام میدانند، ابن تیمیه حنبلی اول ظهور صوفیه را در بصره دانسته و نیز اول کسی که دیر کوچکی برای صوفیه ساخت را بعضی از پیروان عبد الواحد بن زید میداند، که نظر او مخالف قول مشهور است.
درحالیکه فرقه های نعمت اللهی شرط اثبات قطبیت را داشتن اجازه نامه از طرف قطب قبلی میدانند که صفی علیشاه بدون داشتن این اجازه، ادعای قطبیت کرد و در کمال تعجب، مدعی شد اجازه نامه دارد ولی نه از طرف رحمت علیشاه، بلکه از طرف خداوند بوسیله خطابی که به او شده و از طرف امام علی (علیه السلام) در خواب.
برخی از صوفیان در لاابالی بودن نسبت به انجام دستورات شرعی معروف بوده تا جایی که برخی حلال و حرام را برای خود بیمعنی میدانستند. اما از عجائب صوفیگری اینکه همین صوفیانی که نسبت به دستورات خدا و پیامبر او بیتفاوت هستند، آنچنان در برابر شیخ و مراد خود مطیع و تسلیم هستند که گویا بنده او هستند تا اینکه بنده خدا باشند.
در جواب ناصبی بودن ابن عربی باید گفت، کسانی که به ناصبی بودن او رای دادهاند بر اساس سخنان او در بعضی از آثارش چنین حکمی بر او کردهاند. اما بیشترین سخن درباره مذهب ابن عربی است نه ناصبی بودن او. همچنین گفته شده که ابن عربی از بزرگترین عرفای اسلامی است که باید در جواب گفت، درباره ابن عربی سخنان متناقضی مطرح شده به طوری که نمیتوان به طور قطع درباره او اظهار نظر کرد.
دلق نام دیگر خرقه، به معنی لباس مخصوص صوفیان است. در کنار خرقه و دلق، مترادفهایی چون جُبّه، مُلمّع، و پشمینه نیز رایج بوده است. برخی از نامهایی که بر خرقه یا دلق قرار میدادند به جهت رنگ آن بوده است. برخی منشا دلق پوشی صوفیان را تاثیر پذیری از مسیحیانی میدانستند که برای ریاضت خرقه را بر تن میکردند.
صوفیان انواع و اقسام توجیه برای ترک شریعت، ذکر کردهاند. اما عجیبترین نوع این توجیهات، این است که مردی صوفی همچون محمد معشوق خود را حائض خوانده است یا اینکه فردی دیگر خداوند متعال را سبب ترک نماز خود میداند و می گوید خداوند از من خواسته است که نماز نخوانم.
ابوریحان بیرونی دانشمند بزرگ ایرانی از جمله اولین کسانی است که با سفر به هند به عمق ارتباط و تشابه بین آئین های هندی و مسلک تصوف پیبرده است. ابوریحان وحدت وجود و حلول و اتحاد را ازجمله مشترکات آنها بهشمار آورده است.
صوفیه به جریان خضر و موسی رنگ و بوی عرفانی زدهاند و آن را بهانهای برای مراد و مریدی در سیر و سلوک قرار داده و معتقدند که مرید تا زمانی که مثل موسی اعتراض کند به حقیقت نخواهد رسید. اما عارفی همچون آیت الله جوادی این را اشتباه میداند و معتقد است که موسی وظیفه نداشت به علم باطنی خضر عمل کند و باید به شریعت خود عمل میکرد. لذا نمیتوان کار موسی را اشتباه دانست.
تأویلات ابن عربی از عجیبترین تأویلات صوفیانه است. زیرا حتی بزرگان صوفیه نیز برخی از تأویلات او را باطل میدانند. برخی از محققین نیز روش تأویل ابن عربی را به تفاسیر یهودیان از کتب خویش تشبیه کردهاند. این در حالی است که صوفیان تفاسیر و تأویلات خویش را برخاسته از باطن قرآن میدانند.
فرقهی صوفیه یکی از راههای رسیدن به کمال و فنای در خدا را، توبه واقعی میداند، اما توبهای که متصوفه از آن ذکر میکند، توبه از یک گناه عمدی است تا با استغفار و توبه همیشگی بر آن گناه بتواند به کمال و مقامات عالیه برسد.