خشونتهای هخامنشيان
کتزیاس Ctesias مورخ و طبیب یونانی، سالیانی بسیار، طبیب مخصوص اردشیر دوم پادشاه هخامنشی و محرم اسرار دربار بود. او مینویسد: فرامانروایان هخامنشی (پادشاهان پارس) در فتوحات خود، گنجنه سمیرامیس (ملکه آشور) را غارت کردند.
به نظر می رسد کوروش همان گونه با مردم شرق فلات ایران رفتار کرد، که با مردم آسیای کوچک رفتار کرده بود. یعنی تحمیل حاکمیتِ خود به آنان، به ضرب شمشیر. کوروش هنگامی که برای فتح هندوستان روانه شد، در بلوچستان زمینگیر شد و تقریباً همه نیروهایش کشته شده؛ فقط با هفت نفر مجبور به عقب نشینی شد.
نیکولائوس دمشقی (Nicholaus of Damascus) به نقل از کتزیاس (Ctesias) مینویسد که پدر کوروش، دزد و راهزن بود و خود کوروش هم برای سیر کردن شکمش حاضر میشود تن به بردگی بدهد. بعدها شرابدار پادشاه ماد شد و پله پله، مراتب ترقی را طی کرد.
علی سامی (یکی از سران باستانگرایی) از سر تکبر و فرعون صفتی و خودخواهی، با افتخار میگوید که هخامنشیان مالکُ الرِّقاب همه کشورها بودند. مالک الرقاب یعنی مالک بردگان. به عبارتی، علی سامی با افتخار میگوید که هخامنشیان، همه کشورها را به بردگی خود داشتند و همگان بنده و بردهی هخامنشیان بودند. در عصر هخامنشی، مردم ایران "بنده" ی پادشاه محسوب میشدند.
کمبوجیه به مصر لشکر کشید. پادشاه مصر، فرعون آمیرتئوس (Amyrtaeus) نام داشت. مشاور فرعون، که یک خواجه به نام کومبافیس (Combaphis) بود، به او خیانت کرد و با کمبوجیه همدست شد. به این شرط که خواجه، حاکم مصر شود. کمبوجیه بر مصر پیروز شد. 50,000 مصری هم کشته شدند.
کوروش به سارد (Sardes) حمله کرد. در آنجا، پسر پادشاه سارد را گروگان گرفت. سپس به خاطر گناهِ پدر (؟!)، پسر را جلوی چشم پدر و مادرش اعدام کرد. مادرِ آن پسر (همسر پادشاه سارد) که این صحنه را دید، دست به خودکشی زد و خود را از بالای دیوار به پایین پرت کرد.
کوروش به ماد حمله کرد و پادشاه ماد از دست او گریخت. کوروش، دختر پادشاه ماد (که آمیتیس Amytis نام داشت) و شوهر او و دو فرزند ایشان را گروگان گرفته و آنان را شکنجه کرد تا پادشاه ماد، خود را تسلیم کند. پادشاه ماد نیز از روی ناچاری، به خاطر نجات فرزندانش تسلیم شد. کوروش در ادامه...
دکتر حسین بادامچی، دارنده مدرک دکتری تاریخ حقوق باستان از دانشگاه جانز هاپکینز امریکا (Johns Hopkins University) در کتاب «فرمان کورش بزرگ» مینویسد: کورش در حمله به بین النهرین، وقتی به ساحل دجله میرسد با سپاه اکد درگیر شده و آنان را شکست میدهد. سپس دراوپیس قتل و غارت کرد...
هخامنشیان از کاتبان عیلامی کار میکشیدند و این کاتبان به دلیل تنفری که از کورش داشتند، نام کورُش را عمداً به صورت کورَش مینوشتند. یعنی به گونهای مینوشتند که معنی «ویرانگر» و «کسی که به آتش میکشد و نابود میکند» بدهد. جالب اینکه چون کورش سواد نداشت، متوجه این حرکت کاتبان نمیشد! عیلامیان نیز از این فرصت استفاده کرده و این پیام روشن را به آیندگان رساندند.
اعدام، بریدن گوش، بریدن بینی، درآوردن چشم از حدقه، سر بریدن، قطع دست و پا، به بردگی گرفتن و... اینها تنها بخشی از رفتارهای شاهان هخامنشی با فتنهگران و اغتشاشگران بود.
در تخت جمشید، تصویری از یک پادشاه هخامنشی وجود دارد که خنجری را تا دسته در شکم یک شیر فرو میکند. انصافاً اگر این تصویر مربوط به یک اثر اسلامی بود، روشنفکرنماهای وطنی تیتر میزدند: «خنجر اسلام در قلب محیط زیست»! اما چون مربوط به یک اثر اسلامی نیست (و نمیتوانند از آن سوء استفاده کنند) کلاً سکوت کردهاند.
کورش هخامنشی طی بیانیهای به کاهنان یهود، فرمان داد تا همه ایشان باید برای حفظ شاه (کورش) و خانوادهاش به سوی خدا دعا کنند تا شاهنشاهی پارس ادامه داشته باشد! و کسانی که از این حکم نافرمانی کنند بایستی به صلیب کشیده شوند و اموالشان به سود خزانه سلطنتی مصادره شود. میبینیم که وقتی پای حکومت به وسط میآید، کورش هیچ اهل آزادیهای دینی نیست!
در اکثر جنگها و جنایتها و کودتاهای 100 سال اخیر، دولت امریکا یک طرف ماجرا بوده است. از روز نخست نیز امریکاییها با غصب زمینهای سرخپوستها و کشتار و قتلعام آنان بر آن سرزمین مسلط شدند، تا امروز که امریکای مدرن، صادرکننده قتل و ترور و کشتار و سلاحهای مرگبار کشتار جمعی به دیگر کشورهاست... به راستی داشتن چنین شاگردانی برای کورش افتخار است؟!
به راستی آیا هنوز کسانی هستند که گمان کنند کورش هخامنشی، آموزگار امریکای مدرن است؟! آیا امریکای مدرن با این همه جنایت و ضعیفکشی شاگرد مکتب کورش است؟! آیا حمایت امریکا از عربستان سعودی در جنایت علیه مردم یمن، محصول آموزشهای کورش هخامنشی است؟!