خشونتهای هخامنشيان
آنچه در جامعه ایرانی اهمیت داشت جایگاه افراد نسبت به یکدیگر در اجتماع بود. اصل و نسب خانوادگی در رده بندی نخبگان ایرانی اهمیت زیادی داشت. فقط نخبگان بودند که از نظام آموزشی ایران بهرهمند میشدند و این مبتنی بود بر حفظ وضع موجود اجتماعی و آرمانهای اشرافی ایرانی...
داریوش شاه گوید: به این کشور به بخشش اهورامزدا به من داده شد و آنها به فرمان من هستند و خراج میدهند. آنچه آنها را گفتم چه در شب و چه در روز انجامش دادند. داریوش شاه گوید: در این کشورها هر آنکس که وفادار بود او را پاداش دادم و هر آنکس که خیانت کرد او را سخت گوشمال دادم. به یاری اهورامزدا این کشورها قانون مرا پذیرفتند. همانگونه که به آنها گفتم، همانگونه انجام دادند.
2500 سال پیش، وقتی کورش کبیر در بلوچستان با شورش مردم مواجه و از آنان شکست خورد. هرچند از آمار دقیق تلفات خبری در دست نیست، ولیکن ایرانشناسان این فرضیه را مطرح کرده اند که تقریباً همه نیروهای تحت امر کورش به دست شورشیان کشته شدند.
در عصر هخامنشیان، شاهنشاه، صاحب اختیار "مطلق" مرگ و زندگی مردم شمرده میشد. در این راستا، هفت قاضی وجود داشتند که مادام العُمر و تا وقتی که مورد خشم پادشاه قرار نمیگرفتند در آن منصب باقی میماندند.
در هگمتانه (همدان) شخصی به نام فرَوَرتیش دست به آشوب و اغتشاش زد. داریوش هم دستور داد او را بازداشت کردند. سپس بینی و زبان او را بریدند. گوشهایش را بریدند و بعد هم یک چشمش را از حدقه درآوردند.
یهودیان که در منابع خود، بسیار چاپلوسیِ کورش را کرده اند (چون کورش، ایشان را از اسارت نجات داد) ولی در جایی دیگر لب به بیان حقایق گشودند و گفتند: «کورش، سرزمینها را مانند گِل لگدمال میکند.»
به راستی رفتارِ کورش کبیر در قِبالِ اغتشاشگران و شورشیان چگونه بود؟ پاسخ: قتل عام و به بردگی گرفتنِ کسانی که در شورش نقش داشتند...!
در دوران حکومت اردشیر اول، اغتشاشی علیه حاکمیت هخامنشی در مصر صورت گرفت. سپس اردشیر هخامنشی با اعزام نیرو، موفق شد اغتشاشات را سرکوب و دوباره بر مصر مسلط شود.
خانم مری بویس (Mary Boyce) استاد دانشگاه لندن در رشته مطالعات زرتشتی و ایرانشناسی، در کتاب مشهور خود «زرتشتیان، باورها و آداب دینی آنها» از واکنش داریوش کبیر، به اغتشاشات و شورشها میگوید: سرکوب و کشتار!
پروفسور والتر هینتس، طبق اسناد تاریخی نتیجه اعتراض مردم خراسان به حکومت داریوش هخامنشی را چنین برمیشمارد: 6520 نفر به دست ارتش داریوش کشته شده و 4192 نیز به اسارت درآمدند.
داریوش در کتیبه خود میگوید در یک سال، 19 بار اعتراضات وسیع به همراه اغتشاش و درگیری در قلمرو او رخ داد که تمامی این موارد به دست او سرکوب شدند و معترضین و اغتشاشگران هم به بردگی حکومت هخامنشی درآمدند.
امروزه برخی مدعی هستند که هخامنشیان اهل خشونت نبودند، بلکه اهل مدارا، دوستی و محبت بودند؛ در حالی که در سکههای هخامنشی، غالباً نقشِ سلاحهای نظامی از جمله شمشیر و نیزه و گرز و... وجود دارد؛ و این برخلاف ادعاهای مطرح شده، از واقعیتی دیگر حکایت دارد.
مردم ارمنستان، در چند مرحله علیه حکومت داریوش شوریدند، و در هر مرحلهای که سرکوب میشدند، دوباره تجدید قوا کرده و برای آزادی از یوغ هخامنشیان تلاش میکردند. باید توجه کرد که این قیامها، همگی منشأ و ریشه مردمی داشتند. داریوش، خود به مردمی بودن این قیامها اشاره صریحی دارد و در متن کتیبه، صراحتاً این قیامها، مردمی و برخاسته از توده مردم نامیده شده اند.
داريوش شاه گويد: مردی مادی به نام فرورتيش برخاست. چنين به مردم گفت که من از نسل هوخشتر هستم. پس، مادها نسبت به من نافرمان شدند به فرورتيش گرويدند، او در ماد شاه شد. داريوش شاه گويد: سپاه پارسی و مادی که تحت فرمان من بود کم بود. پس از آن من سپاه فرستادم. چنان به آنها گفتم: آن مادها را که خود را از آن من نمیخوانند بزنيد... اهورا مزدا مرا ياری کرد. به خواست اهورامزدا سپاه من، نافرمانان را بسيار بزد...