توجیهات انجمن حجتیه درباره عدم همراهی با انقلاب (قسمت دوم)

  • 1402/01/17 - 15:30
انجمن حجتیه تا قبل از شروع نهضت امام خمینی (ره) در نگاه برخی قابل تحسین بود و اکثریت قریب به اتفاق علما و نیروهای مذهبی، انجمن را تأیید کرده و با آنان همکاری می‌کردند؛ با شروع تدریجی مبارزه سیاسی با رژیم گذشته، انجمنی‌ها از هرگونه دخالت در امور سیاسی پرهیز کردند و در حالیکه ادعای مبارزه با بهائیت داشتند، این مبارزه هم واقعاً توسط انقلابیون صورت گرفت، نه آنان!
امامت

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عملکرد انجمن حجتیه تا قبل از شروع نهضت امام خمینی (رحمةالله‌علیه) نه تنها مذموم نیست، بلکه قابل تحسین است؛ اما با شروع تدریجی مبارزه از سال 1341 از آن‌جایی که انجمن در اساسنامه‌اش تعهد کرده بود که از هرگونه دخالت در امور سیاسی بپرهیزد، سکوت را در دستور کار خود قرار داد.

انجمنی‌ها برای توجیه این سکوت و عدم حضور انجمن حجتیه در ماجرای نهضت و انقلاب اسلامی به ویژه قیام پانزدهم خرداد، توجیهاتی را ارائه می‌دهند که از جمله این توجیهات این است که می‌گویند: «شما (مخالفین انجمن حجتیه) مگر نمی‌گفتید که مبارزه انجمن حجتیه با رژیم بهائیت، مبارزه با شاخه است و شما باید ریشه را بزنید که ریشه همان رژیم پهلوی است که با زدن ریشه، شاخه هم خشک خواهد شد؟ پس چه شد شما که ریشه را زدید، چرا با زدن ریشه، شاخه خشک نشد و از بین نرفت و این شاخه هم‌چنان باقی مانده است؟»[1]

در مقام نقد و پاسخ به این توجیه باید گفت که انجمنی‌ها یا اشتباه تصور می‌کنند یا این‌که خود را به خواب زده‌اند؛ چرا که اگر کمی در مورد قدرت بهائیت قبل از انقلاب و بعد از آن تحقیق کنند، روشن خواهد شد که جایگاه و قدرت بهائیت قبل از انقلاب و بعد از انقلاب، اصلاً قابل مقایسه نیست؛ زیرا قبل از انقلاب، بهائیان در ایران به صورت علنی اجرای برنامه داشتند، اما بعد از انقلاب، مجالس خود را با ترس و لرز و به صورت مخفیانه برگزار می‌کنند. قبل از انقلاب بسیاری از سران و مسئولان رژیم را افراد بهائی تشکیل داده بودند، اما بعد از انقلاب این‌گونه نیست و بسیاری از تفاوت‌های دیگر که هر کدام به تنهایی می‌تواند دلیلی برای بی‌اساس نشان دادن این توجیه انجمنی‌ها باشد.

نکته دیگر اینکه واقعاً هم می‌توان گفت که بعد از پیروزی انقلاب، ریشه زده شد و شاخه هم بر زمین افتاد؛ زیرا بعد از پیروزی انقلاب، بهائی‌ها بیچاره شدند. تعدادی از آنها اعدام و تعداد زیادی هم  مجبور به فرار شدند و مجبور شدند که همه آن خانه‌ها، املاک و ثروت‌ها را بگذارند و فرار کنند. اما چون ریشه آن‌ها مرتبط به انگلیسِ استکبار طلب و رژیم غاصب و منحوس صهیونیستی بودند و مرکز اصلی آنها اسرائیل بود، به مرور زمان با حمایت‌های این کشورهای استعماری و استکباری توانستند وارد کشور شوند و کم کم رشد پیدا کنند؛ اما با این حال، وضعیت کنونی بهائیت در ایران با قبل از انقلاب اصلاً قابل مقایسه نیست.

به عبارتی می‌توان مراد از خشکاندن ریشه بهائیت، ریشه داخلی آن است که انقلاب ایران فقط توانست ریشه داخلی آن را از بین ببرد، اما همه می‌دانند که ریشه خارجی آن (انگلیس و اسرائیل) هم‌چنان وجود دارد و حضرت امام (رحمةالله‌علیه) هم دست گذاشت بر روی اسرائیل. حتی ایشان در یکی از صحبت‌های خود می‌فرمایند: «خطر بر اسلام وارد شده است و آن خطر هم یهود است و حزب یهود که همین حزب بهائیت است.»[2]

پی‌نوشت:
[1]. اکبری آهنگر، رضا، حقایقی پیرامون انجمن حجتیه، ص143، نشر شهید کاظمی.
[2]. امام خمینی، صحیفه نور، ج1، ص216.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.