پاسخ ایراد بر قضاوت امیرالمؤمنین (ع) در تشخیص پدر یک فرزند

  • 1403/02/17 - 10:49

شبهه کرده‌اند که دو مسلمان یمنی نزد امیرالمؤمنین علیه‌السلام آمدند و فرزندی که از کنیز مشترکشان متولد شده را برای خود می‌دانستند؛ حضرت با قرعه پدر را مشخص کرد؛ بنابراین علم غیب نداشت. در جواب گفته می‌شود قضاوت قبل از امامت حضرت بوده و مردم آن زمان، معتقد به علم غیب حضرت نبودند. قاضی طبق علم عادی و موازین شرعی قضاوت می‌کند. قرعه نیز برای مطلق جهل و عدم وجود راه‌‌حل دیگر است.

برده داری

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در یکی از کلیپ‌هایی که در فضای مجازی منتشر شده، یکی از قضاوت‌های امیرالمؤمنین علیه‌السلام را از کتاب «الارشاد» شیخ مفید آورده و با تفسیر خود از داستان، به گمان خود ثابت می‌کند که حضرت اشتباه کرده و شیعیان به کسی گرویده‌اند که علم غیب ندارد و همه اعتقاداتشان درباره امیرالمؤمنین علیه‌السلام پوچ است.

واقعه مورد استناد در این کلیپ، این است که: «دو مرد، نزد امیرالمؤمنین علیه‌السلام برای حكمیت رفتند. آن دو كنيزى را شراکتی، به تساوى خريده بودند و در يك دوره پاکی آن زن، با او هم‌بستر شدند (چون‌ تازه مسلمان بودند، از احكام شريعت اطلاع نداشتند؛ نمی‌دانستند نبايد با چنين زنى، در يك پاکی، هم‌خوابى کنند. خيال مى‌كردند ملكيت‌شان، اين موضوع را برایشان جايز مى‌کند)؛ از كنيز، پسربچه‌ای متولد شد. آن دو، درباره اين بچه كه متعلق به كدام يك از آن‌هاست، اختلاف كرده و از حضرت دادخواهى کردند. على علیه‌السلام، بچه را به نام آن دو مرد، قرعه زد؛ قرعه به نام يكى از آن دو افتاد. بچه را به او داده و نيمى از بهای آن را كه موجب سلب بندگی (از دیگری) را فراهم آورده، از او گرفته و به شريكش داد و فرمود: اگر می‌دانستم پس از اطلاع از آیين الهى، دست به چنين كارى زده و مرتكب چنين عمل (خلافى) شده‌ايد، شديداً شما را مجازات مى‌كردم؛ اين داورى به گوش رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رسيد. حضرت امضا كرده و از خداوند سپاس‌گزارى کرد كه در خانواده‌اش، چنین كسى را قرار داده است، ...».[1]

طبق دستورات دینی، یک زن بیش از یک شوهر در یک زمان و نیز یک فرزند، بیش از یک پدر نمی‌تواند داشته باشد. بنابراین باید غلام به یکی از این دو نفر ملحق گردد. اگر مالکی از کنیز خود فرزنددار شود، این فرزند، آزاده است، ولی اگر کنیزی، از غیر مالک خود، فرزندی به دنیا آورد، آن فرزند، غلامِ مالک است.

بنابراین امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌بایست پدر این فرزند را مشخص می‌کردند. سپس این فرزند برای او، حکم فرزندی داشته و آزاد است و کنیز او ام‌ولد می‌گردد. مالکِ غیر پدر که از کنیزش فرزندی به دنیا آمده، فرزند کنیز، غلامش می‌گردد و چون کاملاً کنیز را مالک نبوده (دو نفر در کنیز به تساوی شریک بودند) به همان اندازه، مالک غلام (فرزند کنیز) می‌گردد.

در این اتفاق، امیرالمؤمنین علیه‌السلام آنان را بر اشتباهشان توبیخ می‌کند و می‌فرماید: اگر از احکام اسلام در مورد کنیز اطلاع داشتید، به شدت مجازات می‌شدید؛ اما درباره اینکه فرزندی که از این کنیز به دنیا آمده، فرزند کدام یک و ملک کدام یک از این دو مسلمان است، با قرعه پدر فرزند مشخص شده و کنیز ام‌ولد او می‌گردد که نمی‌تواند او را بفروشد و بعد فوتش، کنیز آزاد می‌گردد؛ همچنین برای جبران خسارت مالک دیگر قیمت نیمی از فرزند (که غلام دیگری است) و قیمت نیمی از کنیز را به دیگری پرداخته و حقّش ادا می‌گردد؛ پس قضاوت امیرالمؤمنین بهترین و عادلانه‌ترین راه‌حل برای رسیدن هر دو فرد، به حق خود است. اما درباره اینکه چرا امیرالمؤمنین علیه‌السلام از علم لدنّی خود برای پیدا کردن پدر این غلام استفاده نکرده و با قرعه این کار را انجام دادند، پاسخ‌هایی وجود دارد، از جمله:

- علم غیب، فراتر از مرز تکلیف است. وظیفه پیامبر یا امام در انجام تکالیف، این است که بر اساس علم عادی و موازین شرعی عمل کنند؛ چنان که در باب قضا، طبق بیّنه و یمین حکم می‌کنند، نه علم غیب. در باب حلّیت و طهارت نیز مطابق ظواهر شرع عمل می‌کنند، نه مطابق واقعی که با علم غیب کشف شود.

- پیامبر و امام در مدت حیات خود، باید آن چنان احکام الهی را بیان و اجرا کنند که جوابگوی نیازمندی‌های همه انسان‌ها در هر زمان و مکان باشد؛ بنابراین باید امیرالمؤمنین علیه‌السلام به گونه‌ای حکم کند که بعد از حضرت، در مورد مشابه بتوانند همان طور حکم کنند و نمی‌توانستند از علم غیب استفاده کنند.

- مردم آن زمان، معتقد به علم غیب ائمه علیهم‌السلام، همانند شیعیان خاص نبودند و اگر امام از علم غیب استفاده می‌کردند، ممکن بود مورد اعتراض مالک دیگر کنیز قرار می‌گرفت.

- قاعده قرعه زمانی که امری مجهول بوده و راه‌حلی ندارد، مورد استفاده قرار می‌گیرد. در آن زمان امیرالمؤمنین علیه‌السلام که نمی‌توانست در قضاوت خود از غیب استفاده کند و راه DNA برای تشخیص پدر وجود نداشت، به اجبار از این قاعده استفاده کرد. نمونه این قضاوت در قرآن کریم (سرپرستی حضرت مریم علیهاالسلام و به دریا انداختن حضرت یونس علیه‌السلام) استفاده شده و به تأیید رسیده و روایاتی نیز در این زمینه وجود دارد.

پی‌نوشت:
[1]. الارشاد، شیخ مفید، ج1، ص195.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.