ظاهر و باطن علم امام

  • 1393/05/10 - 01:11
آیا ممکن است امام به اعمال کسانی که تا کنون ایشان را ملاقات نکرده‌اند، آگاه باشد؟ و از این مهمتر، میلیون‌ها شیعه در سراسر دنیا وجود دارند، مگر ممکن است یک نفر، به اعمال میلیون‌ها انسان در سراسر دنیا علم پیدا کند؟ آنچه باعث می‌شود این امر برای عده‌ای باور پذیر نباشد، این است که آنها امام را با خودشان که یک انسان عادی هستند، مقایسه می‌کنند؛...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ابو بصیر می‌گوید: امام باقر (علیه السّلام) به مردی از اهل آفریقا فرمود: راشد چطور است؟ آن مرد پاسخ داد: خوب بود، سلام به شما رسانده. امام فرمود خدا رحمتش کند. عرض کرد: مگر مرد؟ فرمود: آری. پرسید: کی؟ امام پاسخ داد: دو روز پس از حرکت تو. گفت: عجب! نه مرضی داشت و نه مبتلا به دردی بود. فرمود هر کس می‌میرد یا به مرضی دچار می‌شود و یا علتی دارد؟ من عرض کردم: آن مرد که بود؟ فرمود: یکی از دوستان و علاقمندان به ما بود. سپس فرمودند شما خیال می‌کنید کسی نیست متوجه شما باشد و سخن شما را بشوند، بد خیالی کرده‌اید. «و الله لا یخفی علینا شیء من اعمالکم فاحضرونا جمیعا و عوّدوا أنفسکم الخیر و کونوا من أهله تعرفوا فإنّی بهذا آمر ولدی و شیعتی». [۱]؛ به خدا قسم هیچ یک از اعمال شما از ما مخفی نیست، بدانید ما همیشه متوجه شما هستیم. سعی کنید خود را عادت دهید به کار خوب تا به همین امتیاز شناخته شوید؛ من فرزندان خود و شیعیانم را به این کار سفارش می‌کنم. 
در اینجا سؤالی مطرح می‌شود که آیا ممکن است امام به اعمال کسانی که تاکنون ایشان را ملاقات نکرده‌اند، آگاه باشد؟ و از این مهمتر، میلیون‌ها شیعه در سراسر دنیا وجود دارند، مگر ممکن است یک نفر، به اعمال میلیون‌ها انسان در سراسر دنیا علم پیدا کند؟ آنچه باعث می‌شود این امر برای عده‌ای باورپذیر نباشد، این است که آن‌ها امام را با خودشان که یک انسان عادی هستند، مقایسه می‌کنند؛ در صورتی که امام، انسان کامل و مظهر اسماء و صفات خدا در زمین است و یکی از این اوصاف علیم است. ائمه عالم به غیب آسمان‌ها و زمین هستند و خداوند این علم را به ایشان عطا کرده ‌است، اما این علم از جنس علم ما که دارای محدودیت است، نیست. 
علم امام با علم مردم عادی تفاوت دارد، در روایت دیگری آمده است: حضرت صادق (علیه السّلام) به حمران بن اعین فرمود: «یا حمران إن الدّنیا عند الامام و السّماوات و الأرضین إلّا هکذا و أشار بیده إلی راحته یعرف ظاهرها و باطنها و داخلها و خارجها و رطبها و یابسها». [۲]؛ ای حمران! دنیا و آسمان‌ها و زمین‌ها در نزد امام مانند این است؛ به کف دست خود اشاره کرد: ظاهر و باطن و داخل و خارج و‌ تر و خشک دنیا را می‌داند. 
منظور از اینکه امام اعمال ما را می‌بیند، این نیست که امام همانند مردم عادی با چشم سر خود امور را می‌بیند، بلکه او با روح و قلبش به امور دنیا آگاهی می‌یابد؛ و منظور از اینکه امام حاضر است، این نیست که او با جسم خود در جایی حاضر می‌شود تا بعضی بگویند امکان ندارد جسم امام همزمان در صدها جا باشد. برای بعضی از ما هم اتفاق افتاده که در خواب تجربه‌ای مشابه داشته‌ایم؛ یعنی، در عالم خواب در آن واحد حوادث جاری در مکان‌های مختلف را دیده‌ایم. امام صادق (علیه السّلام) درباره احاطه علم‌شان به دنیا فرموده‌اند: «إنّ الدّنیا تمثّل للإمام فی مثل فلقة الجوز فما یعرض لشیء منها و إنّه لیتناولها من أطرافها کما یتناول أحدکم من فوق مائدته ما یشاء فلا یعزب عنه منها شیء». [۳]؛ دنیا مانند یک پوست گردو در مقابل امام مجسم شده؛ چیزی از دنیا در نظر امام پوشیده نیست. او می‌تواند از هر جای دنیا آنچه را که بخواهد بگیرد، مثل شما که از سفره هر چه را می‌خواهید برمی‌دارید و از دست شما فاصله ندارد. 
عبدالله بن بکر أرّجانی نقل می‌کند: امام فرمود: «یا ابن بکر إنّ قلوبنا غیر قلوب النّاس.» دل‌های ما غیر دل‌های مردم است؛ ما پاک و برگزیده هستیم؛ چیزهائی را می‌بینیم که مردم نمی‌بینند و چیزهائی را می‌شنویم که آن‌ها نمی‌شنوند؛ ملائکه بر ما روی فرش‌هایمان نازل می‌شوند و حاضر و شاهد بر مردگان ما هستند؛ اخبار و پیشآمدهایی که اتفاق نیفتاده برای ما می‌آوردند؛ با ما نماز می‌خوانند و برای ما دعا می‌کنند؛ بال‌های خود را به ما می‌مالند و فرزندانمان بر روی بال‌های آن‌ها حرکت می‌کنند ... هر شبی که می‌آید اخبار تمام زمین‌ها نزد ما است؛ آنچه پیش می‌آید و اخبار جنیان و اخبار هوا از ملائکه؛ هر پادشاهی در زمین می‌میرد و دیگری جانشین او می‌شود، خبرش را برای ما می‌آورند و چگونگی رفتار او را؛ خبر هر یک از شش زمین تا زمین هفتم برای ما آورده می‌شود. 
گفتم: «جعلت فداک فهل یری الإمام ما بین المشرق و المغرب؟ فدایت شوم! آیا امام بین مشرق و مغرب را می‌بیند؟ فرمود: پس چگونه می‌تواند حجت و امام باشد برای مشرق و مغرب با اینکه آن‌ها را نبیند و حکم نکند در میان ایشان؟ و چگونه حجت خواهد بود بر مردمی که از دیده او پنهانند؛ نه او بر آن‌ها قدرت دارد و نه آن‌ها بر او؟ چگونه سفیر از جانب خدا و شاهد و گواه بر خلق است با اینکه آن‌ها را نمی‌بیند؟ و چگونه حجت بر آن‌ها است با اینکه پنهان از نظر اویند و فاصله باشد بین آن‌ها و بین انجام مأموریت پروردگار میان آن‌ها؟ با اینکه خداوند می‌فرماید: «و ما أرسلناک إلّا کافّۀ للنّاس». [ سبا ۲۸ ] منظور تمام مردم زمین هستند و حجت پس از پیامبر جانشین او خواهد بود. [۴]
امام زمان (علیه السّلام) در نامه‌ای به شیخ مفید چنین نوشتند: «نحن و إن کنّا ثاوین بمکاننا النّائی عن مساکن الظّالمین حسب الّذی أراناه الله لنا من الصّلاح و لشیعتنا المؤمنین فی ذالک ما دامت دولۀ الدّنیا للفاسقین فإنّا نحیط علما بأنبائکم و لا یعزب عنّا شیء من أخبارکم». [۵]؛ «ما اگر چه مقیم هستیم در جای خودمان که دور از منازل ستمگران است، بر طبق مصلحتی است که خداوند برای ما و برای شیعیان مؤمن ما، مادامی که دولت فاسقین برقرار است، مقدر فرموده. ما به اخبار شما مسلط هستیم و علم داریم و یاد شما را فراموش نمی‌کنیم (به یاد شما هستیم) ... 
ما شیعیان خود را طوری عادت بدهیم که اعمال‌مان را (در خلوت یا جلوت) در محضر امام زمان ببینیم و در مرحله بعد نسبت به همسر و مخصوصا فرزندانمان احساس مسئولیت کرده و به این امر متذکر شویم. 
اگر از کودکی در بازی‌ها و تفریحات و درس خواندن و ... به فرزندان خود فهماندیم که در محضر امام زمان هستی، دیگر نگران نخواهیم بود نکند در ساعاتی که تنهاست خطا کند. 
اگر این نگاه را در خودمان زنده کردیم، بسیاری از رذایل اخلاقی را از خودمان دور خواهیم کرد. مانند شهید آوینی که همسرش نقل می‌کند: چند سال از انقلاب گذشته بود که مرتضی سیگارش را ترک کرد. دلیلی که برای این کار ذکر کرد این بود: آقا امام زمان (علیه السّلام) در همه حال ناظر بر اعمال و رفتار ما هستند. در این صورت من چطور می‌توانم در حضور ایشان سیگار بکشم؟ این گونه بود که دیگر هرگز لب به سیگار نزد. [۶]
سخن پایانی: حضرت رسول هم در مورد این‌که شیعیان چه کسانی هستند، می‌فرمایند: «إنّ شیعتنا من شیّعنا و اتّبع آثارنا و اقتدی بأعمالنا». [۷]؛ همانا شیعه ما کسی است که دنبال ما بیاید، و از آثار ما پیروی کند، و به کردار ما اقتدا نماید.

پی‌نوشت: 
[۱] بحارالانوار، ج ۴۶، ۲۴۴. 
[۲] همان، ج ۲۵، ص ۳۸۵. 
[۳] الاختصاص، ص ۲۱۷. 
[۴] بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۱۷۲
[۵] قطب الدین راوندی، الخرائج والجرائح، ج ۲، ص ۹۰۲. 
[۶] مرتضی آینه زندگی‌ام بود. 
[۷] بحار الانوار، ج ۶۵، ص ۱۵۴.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.