قضاوت
شبهه کردهاند که دو مسلمان یمنی نزد امیرالمؤمنین علیهالسلام آمدند و فرزندی که از کنیز مشترکشان متولد شده را برای خود میدانستند؛ حضرت با قرعه پدر را مشخص کرد؛ بنابراین علم غیب نداشت. در جواب گفته میشود قضاوت قبل از امامت حضرت بوده و مردم آن زمان، معتقد به علم غیب حضرت نبودند. قاضی طبق علم عادی و موازین شرعی قضاوت میکند. قرعه نیز برای مطلق جهل و عدم وجود راهحل دیگر است.
برخی به دلیل شباهت یکی از قضاوتهای علی (ع) با قضاوتهای سلیمان نبی در تورات، تصور کردند توسط علمای اسلامی در این موضوع کپیبرداری صورت گرفته است، حال آنکه به دلایلی این ادعا نادرست است.
علم لدنی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) به حضرت علی (علیهالسلام) به مصداق حدیث شریف و متواتر (انا مدینه العلم و علی بابها) منتقل گردید، اما برخی از صحابه طمّاع با کودتا و دسیسه بازی، خلافت و جانشینی پیامبر را تصاحب کردند، در حالیکه نه علم آن را داشتند و نه لیاقت و شایستگی، لذا مکرر به عجز خود اقرار میکردند.
اولا: چنین تقسیمی درباره قضاوت در هیچ منبع معتبر اسلامی و عرفانی ذکر نشده است. ثانیاٌ: به فرض محال اگر چنین تقسیمی باشد چرا دیگران نمیتوانند چنین قضاوتی انجام بدهند؟ثالثاٌ: مگر ائمه (علیهمالسلام) و پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در طول حیات مبارکشان قضاوت کیفی نداشتهاند؟ یعنی ائمه (علیهمالسلام) به اذن الله نمیتوانند در مورد باطن افراد قضاوت کنند؟
امام علی (سلاماللهعلیه) در خطبهی چهل نهجالبلاغه به اشتباه خوارج اشاره میکند و میفرماید: «اين سخن حقّى است که معنى باطلى از آن اراده شده است» بديهى است اگر حکميت و داورى مخصوص خدا باشد، بايد حکمران ميان مردم نيز خدا باشد، در همین راستای سخن خوارج طاهری میگوید: «قضاوت فقط مختص خداوند است»...