کاشف الغطا یا کاشف البهاء ؟؟؟

  • 1392/07/26 - 23:24
پرفسور ادوارد براون مستشرق و جاسوس معروف انگلیسی مدعی شد که کتاب تاریخ میرزا جانی کاشی را در اختیار دارد همان کتابی که یادآور دعواهای بین حسینعلی نوری و میرزا یحیی صبح ازل بود و به موجب نص علیمحمد باب ، میرزا یحیی وصی و جانشین او بوده است . عبدالبهاء به ایادیان و مبلغان بهایی دستور نوشتن ردیه و مقابله با این کتاب را صادر کرد . بنابر دستور عبدالبهاء میرزا ابولفضل گلپایگانی مامور میشود تا ردیه ای بر آن بنویسد که او کتاب کاشف الغطاء را شروع به نوشتن کرد

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از برنامه های استعمار برای از بین بردن ادیان الهی و هویت دینی در جوامع بشری ایجاد فرقه های شبه دینی بود تا بدین وسیله با تحریف و تغییر ادیان به زعم خود دین جدیدی بنیان نهد تا انسان ها را بدان سو که خود میخواهد برده و تحت سیطره خود گیرد .

استعمار برای فراگیر شدن این فرقه های مجعول شروع به برنامه نویسی و برنامه سازی کرده و برای تبلیغ هم تمام دستگاه های خود را مامور این کار میکند تا هرچه بهتر و بیشتر منتشر و مردم بیشتری جذب این فرقه ها شوند .

یکی از این فرقه ها که توسط استعمار برای مبارزه و تخریب دین مبین اسلام ایجاد شد بابیت و بهاییت بود که با گرته برداری از دین مبین اسلام و تغییر و تحریف آیات قرآن و احادیث اسلامی شروع به مبارزه علیه اسلام و مذهب شیعه نمود .

سران بهاییت با نوشتن کتاب های مختلف سعی در القای برنامه محور بودن این فرقه نمودند و با نوشتن کتاب های مختلف توسط مبلغان سرشناس خود تاریخ این فرقه منحوس و ضاله را رقم زده و به اغفال و گمراهی خلق بنا گذاشتند .

یکی از مبلغان سرشناس فرقه بهاییت که در کاشان توسط ملا حسین بشرویه ای به علیمحمد باب ایمان آورد و به اطاعت او گردن نهاد حاجی میرزا جانی کاشی تاجر بود ، در ایامی که علیمحمد باب را از اصفهان به سمت طهران می آوردند در کاشان او و برادرش با وی ملاقات کردند .

میرزا جانی که بعدا در واقعه تیراندازی به ناصرالدین شاه در سال 1268 قمری کشته شد یکی از قویترین مبلغین بابی بود ، کتاب تاریخیبه نام نقطه الکاف درباره ایجاد فرقه بابیت به همراه یک مقدمه استدلالی بر آن نوشت که بارها توسط مبلغین بابی و بهایی تلخیص و استنساخ شد و بعضا مورد تصحیح قرار گرفت و تغییراتی نیز در آن داده شد .

بهاییان مدعی بودند که اصل نسخه کتاب تاریخ میرزا جانی از بین رفته است اما پس از مدتی پرفسور ادوارد براون مستشرق و جاسوس معروف انگلیسی مدعی شد که کتاب تاریخ میرزا جانی کاشی را در اختیار دارد و چون به این کتاب اعتماد داشت مقدمه مفصلی بر آن نوشته و پس از چاپ در لندن ، آنرا در جاهای مختلف منتشر کرد .

این کتاب به ضرر و زیان بهاییت تمام شد ، بهاییت برای اینکه در این کتاب به قضایای گذشته بهاییت اشاره میکرد و یادآور دعواهای بین حسینعلی نوری و میرزا یحیی صبح ازل بود و به موجب نص علیمحمد باب ، میرزا یحیی وصی و جانشین او بوده است . بهاییان به دلیل اثبات وصایت ازل آن را مجعول و ساختگی میپنداشتند .

عبدالبها دستور به جمع آوری این کتاب و فرستادن تمامی نسخه ها به عکا برای تطبیق با نسخه اصلی نمود و به ایادیان و مبلغان بهایی دستور نوشتن ردیه و مقابله با این کتاب را صادر کرد . بنابر دستور عبدالبهاء میرزا ابولفضل گلپایگانی مامور میشود تا ردیه ای بر آن بنویسد که او کتاب کاشف الغطاء را شروع به نوشتن کرد .میرزا ابولفضل توانست 123 صفحه کتاب را به نگارش در آورد و عمر او کفاف ادامه داستان را نداد بنابراین عبدالبهاء به سید مهدی گلپایگانی عمه زاده ی او ماموریت ادامه و تکمیل این کتاب را سپرد .

پس از آنکه کتاب آماده میشود در تاشکند چاپ و تکثیر میشود و نسخه نهایی به عبدالبهاء در عکا میرسد عیوب بسیاری در آن دیده میشود که عباس افندی را مجبور میکند دستور جمع آوری همه ی نسخه ها را صادر نموده و آنها را آتش بزنند .

دلیل جمع آوری این کتاب مجملا به شرح زیر است :
1.    چون پرفسور ادوارد براون انگلیسی بوده استشراق او را از باب سیاست میداند و میرزا یحیی را نیز فردی معرفی میکند که در خاک انگلیس میزیسته و خدمات او را به زبان فارسی به کلی  منکر میشود
2.    در این کتاب برای اینکه فضایل بهاء الله را هرچه که بتواند بالا ببرد ناچا اینکه توبه علیمحمد باب را اشاره میکند و نامه علیمحمد باب به ناصرالدین شاه را که در آن رسما از گفته های خود توبه کرده است را منتشر میکند

در صفحه ی 204 کتاب کشف الغطا چاپ تاشکند (مطبعه ی کویر) درباره چاپ تصویر توبه نامه این گونه آمده است:
چون در این عریضه، انابه و استغفار کردن باب التزام پا به مهر سپردن آن حضرت مذکور است، مناسب چنان به نظر می آید که صورت همان دستخط مبارک را نیز محض تکمیل فائد در این مقام مندرج سازیم و موازنه آن را با الواحی که از قلم جمال قدم (بهاءالله) در لجن اعظم (یعنی شهر عکا) به جهت ملوک و سلاطین عالم نازل گردیده به دقت نظر اولی البصائر واگذاریم.
متن کتاب کاشف الغطاء درباره توبه نامه باب
عين آن نوشته اين است:  
فداک روحي! الحمدلله کما هو اهله و مستحقه که ظهورات فضل و رحمت خود را در هر حال بر کافه عباد خود شامل گردانيده، بحمدالله ثم حمدا له که مثل آن حضرت را ينبوع رأفت و رحمت خود فرموده که به ظهور عطوفتش عفو از بندگان و پوشاننده  بر مجرمان و ترحم بر ياغيان فرموده اشهدالله من عنده که اين بنده ضعيف را قصدي نيست که خلاف رضاي خداوند عالم و اهل ولايت او باشد.

 اگرچه بنفسه وجودم ذنب صرفست، ولي چون قلبم موقن به توحيد خداوند جل ذکره و نبوت رسول او و ولايت اوست و لسانم مقر بر کل ما نزل من عندالله است، اميد رحمت او را دارم و مطلقا خلاف رضاي حق را نخواسته‏ام و اگر کلماتي که خلاف رضاي او بوده از قلم جاري شده، غرضم عصيان نبوده و در هر حال مستغفر و تائبم حضرت او را و اين بنده را مطلقا علمي نيست که منوط به ادعائي باشد.

استغفرالله ربي و اتوب اليه من ان ينسب الي امر و بعضي مناجات و کلمات که از لسان جاري شده دليلش بر هيچ امري نيست و مدعي نيابت خاصه حضرت حجةالله عليه‏السلام را محض ادعاي مبطل و اين بنده را چنين ادعائي نبوده و نه ادعاي ديگر مستدعي از الطاف حضرت شاهنشاهي و آنحضرت چنان است که اين دعاگو را به الطاف و عنايات بساط رأفت خود سرافراز فرمايند و السلام. [1]

صبحی مبلغ بزرگ بهایی دلیل جمع آوری این کتاب را به دلیل زیر میداند : در حقيقت اين مکتوب (توبه عليمحمد باب) دو رکن از ارکان حقانيت اين ظهور را منهدم کرد که يکي ادعا و ديگري استقامت بود و قسمت عمده‏ي استدلالات اين قوم را از بين برد و کتب اساسی اين فرقه را از اعتبار بينداخت و من ندانستم چه چيز ميرزا ابوالفضل را بر آن داشت که صورت آن نوشته را در کتاب خود بياورد.

به نظر نویسنده شاید صبحی میخواسته این نکته را بگوید که آیا میرزا ابوالفضل گلپایگانی نمیدانسته که بهاییان مردم را به این عنوان اغفال و گمراه میکنن که علیمحمد باب همان امام زمان موعود بوده و ظهور کرده است و به ظهور بهاء بشارت داده و رفته است و حال آنکه با آوردن این نامه در کتاب تمام رشته های بهاییت را پنبه کرده است ...!

 

 

 

پی نوشت :

خاطرات انحطاط و سقوط فضل الله مهتدی صبحی ص 171

دیدگاه‌ها

این کتاب بهترین دلیل برای این است که نتیجه گیری شود بهائیت سراسر افترا و کذب است. چرا که در طول تاریخ نگاه کرده اند به این که چه چیزی برایشان نفع دارد و همان کار را کرده اند. آنها با درج نامه مسمی به توبه نامه سید باب نه او را بلکه خود را زیر سوال بردند نه زیر یک سوال ساده بلکه یک سوال جدی! و آن سوال اینست: شمائی که به سید باب ایمان دارید چطور توانستید بپذیرد که او توبه نموده است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.