عرفانهای نوظهور
در عرفان حلقه برای بهرهبرداری از کمکهای ماورائی، وحدت با دیگران و تشکیل حلقۀ وحدت ضروری دارد. پس یکی از ابعاد مهم ماوراء در عرفان حلقه، بهرهبرداری از رحمت عام الهی است. همچنین اگر فرد در حلقۀ وحدت در نیاید به درمان و عارف شدن نائل نمیآید. و از دیگر خصوصیات وحدت در عرفان حلقه، رسیدن به کمال و تعالی در این عرفان از راه وحدت است.
یکی از ادعاهای گزاف و عبث محمدعلی طاهری این است که بیماری، مجهولی است که علم پزشکی، عهدهدار تبدیل آن به معلومی لطیف و مطلوب شده است. طاهری به خلاف تواضع موجود در دنیای درمان و پزشکی که معترف به عجز خود در درمان برخی بیماریهاست. قاطعانه و بلکه متکبرانه مدعی آن است که در مکتبش کسی حق ندارد هیچ بیماری را لاعلاج بداند و او تکیه میکند که یک اصل در مکتب ایشان است.
در عرفان کیهانی منظور از همراهی و معیّت خدا (قرار گرفتن به عنوان عضو چهارم) کدام نوع است؟ اگر معیّت قیومیه منظور باشد دیگر شرطی ندارد و نیاز به تشکیل حلقه نیست تا اول سه عنصر فراهم شود و سپس خدا به عنوان عضو چهارم به این حلقه بپیوندد و اگر معیّت تشریفیه منظور باشد؛ چرا در عرفان کیهانی گفته میشود که همه انسانها صرف نظر از نژاد، ملیت، دین، مذهب، و عقاید شخصی، میتوانند جنبه نظری آن را پذیرفته و جنبه عملی آن را مورد تجربه و استفاده قرار دهند ؟
طاهری معتقد به «جهان دو قطبی» است. اینکه شبکه شعور کیهانی دارای دو بعد مثبت و منفی یا سفید و سیاه است و برای رسیدن به کمال باید همه این شبکه را تجربه کرد. این پندار شیطانی در نماد عرفان حلقه به شکل دو صورت سیاه و سفید در هم ترسیم شده و در میان یک دایره که نماد کمال است قرار گرفته است. این نظریه جهان دو قطبی زائیده اندیشههای عرفان یهود (کابالا) میباشد.
پذیرش وحدت در عرفان کیهانی به این معناست که انسانها دریابند که همهی هستی یک تن واحد است و بدین منظور بایستی آنقدر به هم نزدیک بشوند که مرز جدایی و تفرقهای میان آنان نباشد و همچنین با همهی انسانها باید به صلح رسید. این مسئله نه مورد تأیید عقل است و نه شرع؛ و اصلا ممکنپذیر هم نیست. قرآن کریم به صراحت از دوست نداشتن عدهای و نیز توصیه به دوری از آنان کرده است.
یکی از ویژگیهای عرفان بودیسم سکولار بودن آن است. بزرگان این عرفان معتقداند انسان برای کسب آرامش و رسیدن به سلوک عرفانی و رهایی از رنج نیازی ندارد که معتقد به خدا و پیامبران باشد. تنها کافی است که شخص روزی چند نوبت مدیتیشن داشته باشد تا نشاط و آرامش درونی را در خود تجربه کند.
در عصر حاضر افراد زيادى ادعاى دروغين معنويت و عرفان سردادهاند و انسانهاى زيادى را فريب دادهاند. انسانها به سبب فاصله گرفتن از خدا، دچار خلأ معنوى شدهاند و اين مدعيان دروغين از اين خلأ درونى سوء استفاده كرده، خود را مأمنى براى تخليه و پاسخ به اين احساسِ حقيقى درونى مىدانند.
محمد علی طاهری سرکرده فرقۀ حلقه در مقام ابلیس توصیفاتی بیان کرده است که در تضاد با قرآن است. طاهری با ردّ نص صریح آیات قرآن کریم، مریدان خود را دعوت به اطاعت از ابلیس میکند. وی از ابلیس به عنوان «تنها موحد بارگاه الهی» یاد میکند. و این خلاف ظاهر آیات قرآن است. خداوند متعال میفرماید: «ابلیس از کافران شد.»
طاهری مدعی است که از طرف جبرئیل به او الهاماتی شده و راهی را برای رساندن بشر به کمال پیدا کرده که بدون نیاز به دین خاصی میتوانند به کمال برسند به طوری که باور به خدا، معاد، عمل به آیین و پرهیز از گناه و ظلم و ستم هیچ نقشی در رسیدن به کمال ندارد. او میگوید هر کس برای رسیدن به کمال باید به حلقههای شعور کیهانی که توسط او تفویض شده متصل شود.
كشورهاى غربى براى تسلط بر منابع سرشار كشورهاى اسلامى همواره از ابزار تفرقه و فرقهسازى استفاده نموده اند و تلاش نموده اند با فرقهسازی و یا با بزرگ نمايى اختلافات مذهبى و پرنگ نمودن آن به اصطلاح از آب گل آلود ماهى بگيرند و بدين طريق به اهداف شوم خود دست يابند ردپاى اين سياست شيطانى را مىتوان در كشورهاى اسلامى جستجو نمود.
رجعت از جمله معتقدات شیعه امامیه است، و به معنای بازگشت به سوی دنیا، پس از مرگ و پیش از آخرت میباشد که با اندک فاصله بعد از ظهور ولی عصر (علیهالسلام) و پیش از شهادت آن حضرت و برپا شدن قیامت واقع خواهد شد. رجعت همگانی نبوده و از مجموع روایات به دست میآید که مؤمنین خالص و کافران خالص رجعت میکنند.
دیدگاههای اومانیستی فرقهی t.s.m (تی.اس.ام) به گونهای است که اعتقادی به مبدأ و خالق و حکمت خلقتی که در آموزههای ادیان آسمانی بهویژه اسلام مطرح است وجود ندارد و معتقد است که خداوند در درون افراد بوده و خدا همان عشق است؛ همچنین این فرقه به تناسخ ارواح اعتقاد داشته و عبادت به سبک خود را گذرگاهی به سوی نور میداند.
به طور قطع نمیتوان ادعا کرد که تمام ادعاهای یک فرقه یا مدعی دروغین کاملا باطل است؛ زیرا معمولا حق و باطل در فرقههای انحرافی در هم مخلوط میشود. یعقوبی نیز در بیان ادعاها و اندیشههای خود آمیزهای از حق و باطل را ارائه میکند و مانند اکثر منحرفین ابتدا با همان قسمت حق عدهای را فریفته و مرید خود میسازد.
ساختار بازاری، مصرفی و تفننی که با مفهوم سبک زندگی تعریف میشود، مجالی برای ورود معنویت اصیل به زندگی باقی نمیگذارد. زندگی امروزی با معنویتها و دینهای اصیل که هدفشان تزکیه و تربیت انسان بود، سازگار در نمیآید. معنویت حقیقی برنامهای برای تحول در اعماق وجود انسان است، نه صرفا بازی در سطح و سبک زندگی.