عرفانهای نوظهور
یکی از اصول مشترکی که در بین بسیاری از شبهجنبشهای معنوی رایج و مرسوم است، تقدس سرمایهداری است. در این اصل گفته میشود: افراد برخوردار، ثروتمند و قدرتمند نیروی نامحدود درون را کشف کرده، خدای درونشان بیدار شده و قوانین خلقت را شناختهاند، بنابراین توانستهاند آرزوهای خودشان را تحقق ببخشند و به آنچه میخواهند، دستیابند.
«یوگا» و «مدیتیشن» یکی از اصول مشترک در بین شبهجنبشهای معنوی است. مدیتیشن یکی از مراحل هشتگانۀ یوگاست که به توقف فکر بر یک موضوع مربوط میشود. مدیتیشن معادل انگلیسی دایانا در زبان سانسکریت است و برخی از مترجمان فارسی، واژۀ «مراقبه» را معادل آن قرار دادهاند. دایانا تمرین ذهنی برای فکر نکردن و توقف کنشها و واکنشهای ذهنی است.
شبهجنبشهای معنوی به خدای درون باور دارند و خدا را نمادی از نیروی نامحدود درون، آگاهی نامتناهی درونی و خلاقیت بیحد و مرز بشری میدانند. از دیدگاه آنان مفهوم خدا رازی است که با شناخت قدرت بیکران و شعور بیپایان درون انسان کشف میشود. درونیانگاری حقیقت الهی، ویژگی بارز بسیاری از جریانهای مدعی معنویت در روزگار ماست.
برنامه و روش گروه «اك» يا «اكنكار» در واقع ريشه در نوعى نگاه بوديستى به حقيقت انسان و هدف او دارد. راه و روش «اكنكار» به انسان نشان مىدهد كه چگونه با رهاكردن و آزاد ساختن قابليتهاى درونى خود و شناخت تندرستى به موفقيت نايل شده و سفر روحى را آغاز كرده با تعالى روح به سوى درك خداوند رهنمون گرديد.
هرکس عقل سلیمی داشته باشد و ببیند که شخصی در فیس بوک برای خود صفحهای ساخته ادعای امام زمانی میکند و همه را بغیر خود و دوستان خود، دشمن رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) و اهلجهنم میداند، و نشان پرچم اسرائیل(ستاره ششپر) را بعنوان نماد حرکت خویش معرفی مینماید، از دهانش باید بوی وهابیت و صهیونیسم را استشمام کند.
در عرفان مسیحیت اعتقاد بر این است که گناه نخستین آدم (علیهالسلام) سبب شد که نسل او به طور ذاتی به گناه آلوده شده و همهی انسانها گناهکار متولد شوند. از دیگر خطاهای آنها که به آن معتقد هستند، پس از مصلوب شدن و رستاخیز عیسی، عقیدهای مبنی بر تثلیث با توحید آمیخته شد که بیان میکرد خدای پدر، روح القدس و پسر هر سه خدای یکتا هستند.
حقیقت حرکت احمد همبوشی، ایجاد انشقاق و چند دستگی در دل تشیع است و بدین جهت وی تمامی مراجع شیعه را باطل و ضالّ معرفی مینماید و هرکسی به دعوتش نپیوندند را کافر به نبوت و از اتباع سقیفه دانسته و هرآنکس اصحابش نگردد را اصحاب جهنم میداند. و اصل حرکت خویش را ایجاد اصلاحات بنیادین در حوزه علمیه نجف بیان میکند.
در فرقه حلقه برجستهترین دلیلی که برای بیماری افراد بیان میشود، پدیدههایی نامیده شده به «موجودات غیرارگانیک» است که طاهری این لفظ را از عرفان ساحری کارلوس کاستاندا وام گرفته، اما به نام خود و عرفانش ثبت کرده است.طاهری یک گونه از موجودات غیرارگانیک را «کالبد ذهنی» میداند. کالبد ذهنی، آنچنانی که طاهری اشاره کرده است همان «روح» است!
موسیقیهای مهیج همواره نقش موثری در گرایش جوانان و نوجوانان بهسوی فرقههای انحرافی همچون شیطانپرستان داشته است. نوع موسیقیهای استفاده شده در این گروهها به گونهای است که فعالیت مغز و سیستم اعصاب انسان را مختل میکند و قدرت تشخیص انسان را مختل میکند و قدرت تشخیص انسان را از بین میبرد.
موسیقی از ابزارهای مؤثر تبلیغ و ترویج است که بسیاری از مکاتب، محصولات فکری، هنری و صنعتی خود را با آن معرفی میکنند. چرا که هنری ارزان است، فراگیر و به راحتی در دسترس همگان قرار دارد. مکاتب مختلف برای ترویج مقاصد و اهداف خود نوعی از موسیقی را ابداع میکنند.
در مورد کریشنا مورتی باید گفت که وی در سخنانش میکوشد که ابهام را حفظ کند و مخاطبانش نتوانند به اصل نگرش او پیببرند. وی در حالی از آزادی صحبت میکند که روشهای او برای هدایت مخاطب کاملاً غبارآلود و مبهم است. کسانی که اندک مطالعهای از کتابهای کریشنا مورتی را داشتهاند میتوانند ابهام را در نوشتههای وی به روشنی ببینند.
برهان امکان و وجوب، برهان اثبات خدا نیست بلکه برهان اثبات وجود چیزی خود بخودی است و... و آن می تواند یک ذرهی بیشعور باشد! بله این برهان فقط اثبات وجود واجب الوجود میکند، و همین که توسط این برهان واجب الوجود اثبات شود بیشتر راه را برای اثبات وجود خداوند طی کردهایم. ولی از آنجایی که «فاقد شیء نمیتواند معطی شیء باشد» ذرهی بیشعور نمیتواند دلیل بر وجود شعور در ذرهی شعورمند باشد.
وین دایر تحت تعلیم شخصی به نام «رام داس» قرار گرفت و او را استاد معنوی خود میدانست. وین دایر کتابهای زیادی را در باب عرفان و معنویت نوشته است. بیشتر دستورات وی حول محور دستیابی به خوشی و راحتی است. دیدگاه وین دایر نسبت به خدا به اینطور است که، خداوند در خدمت انسان بحران دیده است و کافی است تا انسان طلب کند.
آموزههای اکنکار به جای ارتباط صحیح انسان با خدا، ارتباط انسان با رهبر فرقه و آیین را مطرح نموده است. و احکامی دارد که پیروانش ملزم به انجام آن هستند، این نوع تمرینها که با نیت کنار زدن شریعت و دستور العملهای الهی و با نگرش اومانیستی به کار برده میشود در اباحیگری جوانان و فاصله گرفتن آنها از تکالیف دینی نقش زیادی را ایفا میکند.