چند ادعای پوچ از علی یعقوبی

  • 1395/10/01 - 13:50
به طور قطع نمی‌توان ادعا کرد که تمام ادعاهای یک فرقه یا مدعی دروغین کاملا باطل است؛ زیرا معمولا حق و باطل در فرقه‌های انحرافی در هم مخلوط می‌شود. یعقوبی نیز در بیان ادعاها و اندیشه‌های خود آمیزه‌ای از حق و باطل را ارائه می‌کند و مانند اکثر منحرفین ابتدا با همان قسمت حق عده‌ای را فریفته و مرید خود می‌سازد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برای شناخت شخصیت و اهداف اشخاص، بررسی عقاید و ادعاهای آنان نقش بسیار مهمی دارد. با پی‌گیری ادعاهای یعقوبی به‌راحتی می‌توان به این باور رسید که تفکر وی انحرافی است و گسترش حرکتی که با محوریت این تفکر شکل گرفته در بین جامعه باعث دور شدن مردم از اندیشه درست مهدویت می‌شود. در ذیل به برخی از این ادعاها اشاره می‌کنیم.

الف) شایستگی رهبری حکومت اسلامی؛ از آنجا که هر فردی، محتاج طی مراحل مختلفی برای رسیدن به اهداف خویش است، یعقوبی نیز برای هموار کردن مسیر خود برای رهبری انقلاب اسلامی با القاء توهمات، توهین‌ها، اظهارنظرهای غیر متخصصانه و... سعی در اثبات سیادت و شایستگی خود دارد.

ب) عدم حجیت کتاب‌های اعتقادی؛ اهمیت هر علمی بستگی به موضوع آن دارد و در میان تمام علوم، علم اعتقادات شریف‌ترین و با ارزش‌ترین موضوع را دارد؛ زیرا اساس و زیربنای تمام حرکات مادی و معنوی هر انسانی اصول عقایدش می‌باشد که اگر سالم و صحیح، قوی و بی‌عیب باشد، اعمال و حرکات، افکار و بینش‌های مختلف او صحیح و شایسته خواهد بود. همچنین کیفیت و کمیت توجه هر انسانی به فروع دین (که برنامه‌های عملی آن است) بستگی به میزان اعتقادی وی دارد. یعقوبی با زیر سؤال بردن کلیه کتاب‌های اعتقادی، مریدانش را از رجوع به آن‌ها برحذر می‌دارد: «بنده روز اولی که معلمی تعلیم و تربیتم را قبول کرد، هرچه خواستم از او سؤال کنم، به من جواب نمی‌داد، حداقل تا یکی دو سال به من جواب نداد. آن‌روز اولی که تعلیم و تربیت بنده را قبول کرد، هرچه که از عقیده داشتم از من گرفت. از ابتدا آن‌ها را در وجود من خراب کرد و با زبان فعل به من فرمود که: این‌ها به درد تو نمی‌خورد. آن‌ها را از من گرفت و به شما هم توصیه می‌کنم، در مورد اثبات امامت و ولایت سراغ کتاب نباشید، بدانید از خواندن آن‌ها چیز زیادی عاید شما نمی‌شود... شما باید سراغ قطب ما بروید، شما باید سراغ مرشد ما بروید.»[1]
معلوم نیست معلم ایشان که اعتقادات را از وی گرفته و بدون توجه به تأکید آیات قرآن کریم (که حدود یک‌سوم آن درباره مباحث اعتقادی است) و روایات ائمه معصومین (علیه‌السلام) راه جدیدی برای یعقوبی در دیده‌هایش گذاشته چه کسی است؟

ج) فهم ولایت فقیه؛ یعقوبی خود را تنها شخص درک کننده معنای ولایت فقیه می‌داند و افراد دیگر مثل علما، مجلس خبرگان و... را از درک معنای ولایت فقیه عاجز می‌شمارد. وی در جایی گفته است: «نه عزیز من! اگر شما واقعا می‌فهمیدید ولایت فقیه یعنی چه؟... بنده عرض می‌کنم: علمای شیعه ولایت مطلقه فقیه را نفهمیدند.»[2]
یعقوبی با طرح مسئله‌ای غیرعاقلانه مدعی است که می‌تواند ببیند که شخصی ولایت مطلقه دارد یا نه! و جنس مدعیان را می‌شناسد. وی فریب خوردگان را به منتظر بودن جهت تأیید رهبری جامعه توسط خودش ترغیب می‌کند: «آقا (مقام معظم رهبری) را به خاطر آن جنبه و معنای دوم قبول دارم؛ چون تأییدات را از ورای عالم ارواح در مورد ایشان می‌بینم. خداوند ما را تا حدی با این مقوله‌ها و این جنسیت‌ها آشنا کرده است. تا نگاه می‌کنیم فوری مشخص می‌شود که این جنس، عادی نیست.»[3]

آگاه به درون و سرّ افراد متخصص به خداوند متعال و تا حدی اولیاء الهی است. یعقوبی خبر از فهم اسرار درونی امام خمینی (رحمةالله‌علیه) داده و درک اما را نیز ضعیف می‌پندارد: «امام (رحمةالله‌علیه) چیزی دید که متوجه شد، در کتاب ولایت فقیه، چقدر ضعیف صحبت کرده است. ماجرا را در کتاب ولایت فقیه کم گفته بود. اصل ماجرا عظیم‌تر از این‌چیزهاست. لذا فرمود ولایت مطلقه است.»[4] به نظر می‌رسد آقای یعقوبی اصلا به کتاب‌های امام خمینی(رحمةالله‌علیه) در بحث ولایت فقیه رجوع نکرده است که چنین عقیده‌ای دارد.

سخنان یعقوبی آن‌قدر ضعیف و بی‌بنیاد است که نیاز به نقد و بررسی ندارد؛ اما این نکته را باید تذکر داد که به طور قطع نمی‌توان ادعا کرد که تمام ادعاهای یک فرقه یا مدعی دروغین کاملا باطل است؛ زیرا معمولا حق و باطل در فرقه‌های انحرافی در هم مخلوط می‌شود. یعقوبی نیز در بیان ادعاها و اندیشه‌های خود آمیزه‌ای از حق و باطل را ارائه می‌کند و مانند اکثر منحرفین ابتدا با همان قسمت حق عده‌ای را فریفته و مرید خود می‌سازد.[5]

پی‌نوشت:

[1]. چهل شب با کاروان حسینی، علی یعقوبی، نشر دفتر جشنواره به‌سوی ظهور، بی‌جا، ص 208 و 209.
[2]. نظام عالم، علی یعقوبی، سلسله جزوات، جلسه 3، ص 13 و 14.
[3]. چهل شب با کاروان حسینی، علی یعقوبی، نشر دفتر جشنواره به‌سوی ظهور، بی‌جا، ص 114.
[4]. به سوی ظهور، علی یعقوبی، سلسله جزوات، جلسه 7، ص 19 و 20.
[5]. بی‌راهه، سعید صدری، نشر ذکری، قم، ص 23.

برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به کتاب بی‌راهه، صدری، سعید، نشر ذکری، قم.

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام علیکم کتابی که از آن نام می برید همان کتاب آقای حجامی است؟ کتاب آقای حجامی با آن همه محتوا ظاهزا نقد بر معارف آقای یعقوبی توسط وبلاگی به نام انصاف به طور کامل و با منابع دین اسلام پاسخ داده شد در چندین بخش که بنده مطالعه کننده آن بودم، لازم به ذکر است نویسنده از آقای حجامی چندین بار دعوت به مباحثه کردو پاسخ به جوابیه ی این وبلاگ را خواستار شد اما نه تنها جوابی نیامد بلکه این وبلاگ هک هم شد! نویسنده محترم! گزینشی انتخاب کردن از یک متن بسیار طولانی و دامنه دار آیا کار اخلاقی و شیعی است؟؟

وعلیکم السلام آقای منصف. این نوع ادبیات در نوع نوشتار مرسوم است. که جملات مورد نظر را ذکر کنید و به نقد بپردازید. بله صدر و ذیل جملات مهم است ولی موقعی که حرف دیگری زده باشد. شما اگه نقدی دارید یا سندی دارید، بفرمایید؛ حتما جواب خواهیم داد.

حتی با قرآن هم اینطور برخورد بشه شبهه آمیز میشود و برداشت نادرست می‌دهد… مثلا خوب هست به کسی که خیلی آشنایی با قرآن و نماز ندارد بگیم در قران آمده که: ” و لاتقربوالصلاه” و بقیه آیه رو نیاوریم؟! اگر ادامه آیه رو که فرموده:” و انتم سکاری” را نیاوریم کل معنی آیه عوض میشود!! آیا این غرض ورزی نیست؟! شما هم گلچینی از سخنان ایشون را از بین سه جزوه مجزا و حجیم ، مطابق با میل خودتون آوردید که این اخلاقی و منصفانه در نقد نیست! چرا که دیگران این جزوه را ندارند و شما هم ارجاع ندادید و اصلش رو نگذاشتید. بزرگوار جناب حجامی به طور کامل سخنان ایشون رو نقد کرده که البته ایشون هم بسیاری از جاهایی از سخنان ایشون رو نقطه چین گذاشته و حذف کرده تا مفهوم رو اونطور که خودشو می خواهد به خواننده منتقل کنه که در وبلاگ انصاف پاسخ داده بودند به ایشون با منابع دین اسلام. چه اینکه اسخنان ایشون با منابع دین اسلام یعنی قرآن و روایات و عقل و فطرت بشری کاملا سازگار هست. بسیاری از شاگردان ایشون طلبه، محقق و دانش آموخته رشته های الهیاتی از بهترین دانشگاه ها هستند، خیلی زشت هست که از بالا به پایین به افراد نگاه می کنید! همین متنتون چقدر تهمت به همراه داشت؟ مرید خود می کند یعنی چی؟؟!!! ایکاش دغدغه تان را درجای خود و نه در قبال خودی بکار بگیرید. امید آنکه فردا در پیشگاه امام زمان سرافکنده نشویم که به خودی حمله ور شدید. والسلام علی اهله

جناب آقای منصف مثل این‌که فراموش کرده‌اید، تاریخ مدعیان دروغ‌گو و کذاب زیادی به چشم دیده؟! مگر هرکسی چندتا ادعا کرد بدون دلیل می‌شود پذیرفت؟! بله منم گفتم اگه اشکالی هست در متن نوشته بالا که هیچ مطابقتی با کلام آقای یعقوبی در کتاب هایش ندارد بیاورید حتما پاسخ‌ داده خواهد شد. ملاک مگه طلبه یا محقق بودن پای درسش می‌باشد؟؟؟ می‌خوای الان چند نفر رو نام ببرم که از مدعیان کذاب بودند و افراد طلبه و دانش‌جو و محقق از مریدان وی بودند و هستند؟؟؟ پس این ملاک نیست. دغدغه در این‌جا نقد و بررسی ادعاهای مدعیان است.

چقدر زشت است به خودی ضربه زدن و دوست را دشمن گرفتن!! ایشون صحبتهاشون کاملا با منابع دین اسلام سازگار هست با قرآن و روایات و عقل و فطرت بشری سازگار هست؛ خیلی رفتار غیر اخلاقی در نقد هست که قسمتهای مدنظر خود رو از ان همه متن بیاورند و مطابق میل خودشون گلچین کنند! حتی با قرآن هم اینطور برخورد بشه کفرآمیز میشه! اگر چیزهایی که من میگم در ادامه در قرآن نیست بفرمایید!!! مثلا من میگم تو قران اومده: لا تقرووا الصلاة بقیه اش رو هم نمی گم! یا می گم ویل للمصلین بقیه اش رو هم نمیگم! چون در دلم مریضی هست!! مگر افرادی رو تا به حال فردی را با توانهای مشابه ندیدیم باید انکار کنیم؟! مگر از حمال اصفهانی و رجبعلی خیاط و معارف زیبای آقای دولابی نشنیدیم ؛ مراقب باشیم همین اظهارنظرهای غیرمنصفانه و تهمتها فردای ظهور پیش امام زمان شرمندمون نکنه! خیلی از افراد اشنا با معارف ایشون تحصیلگردگان رشته های الهیاتی در بهترین دانشگاه های کشور هستند و در حوزه ها یعنی اهل تحقیق ند! چرا خودتون را از همه بالاتر و عاقل تر فرض میکنید این تکبر نیست! فوق کل ذی علم علیم ! والله یرزق من یشاء بغیر حساب؛ کتاب جناب آقای حجامی که به اصطلاح نقد سخنان ایشون بود از جانب یک وبلاگی کامل و منطبق با منابع دین اسلام پاسخ داده شد و علیرغم دعوت این وبلاگ به پاسخ گویی ز جانب آقای حجامی، ایشون هیچ پاسخی ندادند؛ ضمنا یه مدت کوتاهی هم نگذشت که وبلاگ هک شد! من خواننده آن بودم. بله کاملا قرآنی و روایی پاسخ داده شده بود اما هک شد! انصاف! انصاف! شما ادعا می بینید بنده مقایسه نمیکنم برای اثبات سخن میگم مگر معجزه حضرت رسول از نوع قرآن و معارف نبود ؛ ایشون معارفشون رو تا بحال کسی مطرح نکرده فقط کافیه پرده تعصبات و غرض ورزی رو کنار زد و تمام جزوات را مطالعه کرد و نه نقد دیگران که نقطه چین هایشان بی عدالتی و بی اخلاقی در نقد را بیداد میکند؛ شما حتی کل جزوات را یکدور نخوانده اید خوانده اید؟ با فکرهای از پیش داوری شده! ایشون به مدت دو سال در یکی از مساجد تهران توانهای دیگر الهی خودشون رو در اختیار عموم مراجعه کنندگان میگذاشتند مثل رجبعلی خیاط!!! شما از شنیده ها و خوانده هایتان بگویید و ما از دیده هایمان؛ به قول امام علی ع بین حق و باطل چهار انگشت فاصله است(فاصله بین چشم تا گوش) . ألیس الصبح بالقریب؟! با آمدن خورشید همه چیز آشکار می شود اما دیگر آن موقع نمازمان قضاست!. یا علی. خدانگهدار

سلام. دوست ناشناس عزیز. کسی با کسی دشمنی ندارد. این مقاله می‌گوید اگر کسی حرفی زد، یا ادعایی داشت آن را با عقل و شرع بسنج بعد در صورت صحت بپذیر.//همین در کلام عارفان نیز صادق است یعنی اگر رجبعلی خیاط نیز حرفی زد که مخالف عقل و شرع بود، صادق نیست.// ضمنا ممکن است شخصی بر اساس اتصال به منبع‌ای، خبرهایی بگیرد؛ از کجا معلوم آن منبع شیطانی نباشد؟!// بالاخره مخلوط کردن حق و باطل کار شیطان است که در ادعاهای مدعیان پیشین نیز دیده شده است.// با مشاهده کلام این شخص به شطحیاتی بر می خوریم که مطمئنا منبع الهی ندارند، چون با عقل و شرع سازگاری ندارند// فلذا توصیه من نسبت به انتخاب به عنوان استاد و دفاع از آن‌ها سه نکته را در نظر بگیرید: 1. مطابقت يا عدم مطابقت با آموزه ها و تعاليم اصيل اسلامي و سيره ائمه اطهار(ع) در ابعاد مختلف فردي و اجتماعي. «««هر نوع گفتار و كرداري را از هر شخصيتي بايد با ترازوي قرآن و سنت معصومين(ع) سنجيد،»»» چون معيار اين دو است و هر چيزي وقتي داراي ارزش و قيمت است و شايستگي آموختن و عمل كردن دارد كه با اين دو معيار حق سازگار و هماهنگ باشد. امامان (ع) خود در مورد احاديث فرموده اند: احاديث ما را با قرآن مقايسه كنيد، اگر با آن موافق بود و با خطوط كلي آنها سازگار بود آن احاديث از ما است، آنها را بگيريد و عمل كنيد وگرنه به آنها اعتنا و توجهي نكنيد. 2. بررسي رابطه آنان با حكومت اسلامي و ميزان التزام قلبي و عملي به اصل ركين ولايت فقيه و خط امام و ارزش هاي انقلاب اسلامي. 3. ميزان رابطه و تولي آنان با مؤمنين و علما و فقهاي عظام و تبري و بيزاري آنان از دشمنان و مخالفين.

باسلام، در بخش (ب) مطلب فوق، این جمله به نقل از کتاب چهل شب با کاروان حسینی ص208و209 از قول آقای یعقوبی آمده: در مورد اثبات امامت و ولایت سراغ کتاب نباشید، بدانید از خواندن آن‌ها چیز زیادی عاید شما نمی‌شود... شما باید سراغ قطب ما بروید، شما باید سراغ مرشد ما بروید.»[1] اما جمله: «شما باید سراغ قطب ما بروید، شما باید سراغ مرشد ما بروید» نقلی است که آقای یعقوبی به صورت مثال از قول پیروان دراویش آورده اند (رجوع کنید به ص209) و اینکه این جمله را به جمله قبلی که متعلق به ایشان است چسبانده اید و نتیجه گیری غلط کرده اید کاملا بین انصافی است!!

بنده در جلسات آقای یعقوبی بودم از میان صدها صفحه جزوات چندتا از کلام ایشان را برداشتید از سر و از ته حرفشان موضوع را حذف کردید بعد ادعا میکنید علامه زمانه هستید واقعا با چه حساب کتابی دیگران را قضاوت میکنید.برای یکبار هم شده ایشان را از نزدیک دیدید که غیبت ایشان را میکنید.

سلام رضا . چرا فکر میکنید منتقدین در کلاس های ایشان حضور نداشتند؟ چرا فکر میکنید کسی که منتقد است باید حتما حضورا وی را ببینید و نمی شود از خواندن مطالب و جزوات و کتب وی تفکر وی را فهمید؟ ما ادعایی نداریم ولی طبق داده‌های منطقی و دینی انتقاد و اشکالات اساسی به آقای علی یعقوبی وارد است.

ایشان را دورادور می‌شناسم، شایعات شما در مورد ایشان درست نیست

شما ایشان را دورادور میشناسید. ولی نویسندگان این مطلب، ایشان را از نزدیک میشناسند. اطهار نظر شما درباره یعقوبی و همچنین نویسندگان این مطلب درست نیست.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.