پذیرش حلقه وحدت و اشکالات آن
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شروط قبل از آغاز اتصالات فرادرمانی در فرقه حلقه، این است که فرد به «پذیرش وحدت» برسد تا بتواند مطابق با ادعای طاهری از تسهیلات فیض الهی و رحمانیت خداوند بهرهمند بشود.
پذیرش وحدت در عرفان کیهانی به این معناست که انسانها دریابند که همهی هستی یک تن واحد است و بدین منظور بایستی آنقدر به هم نزدیک بشوند که مرز جدایی و تفرقهای میان آنان نباشد و همچنین با همهی انسانها باید به صلح رسید. به گفته طاهری: «وحدت کیهانی همان وحدت الهی است و روزی که انسان به درک این وحدت نائل شود و خود را با عالم هستی در یکتایی و همسویی ببیند، به مرز خدایی شدن و خدایی بودن رسیده است.»[1]
نقد و بررسی
الف) شرط پذیرش وحدت به جهت نائل آمدن به عرفان و درمان، یک شرط قراردادی و غیرواقعی است. در هیچ یک از نصوص و آموزههای دینی و همچنین عرفان اسلامی به این مسئله که باید با دیگران به چنین وحدت و آشتی رسید اشاره نشده است.
در حقیقت این جعل طاهری، پشتوانهی حقیقی، نفس الامری و واقعی ندارد.
ب) شرط پذیرش وحدت میخواهد، بدیل و جایگزینی برای تلاش و کوشش به منظور خودسازی و مقابله با نفس شود. چرا که در این فرقه با پذیرش شروطی مثل «شرط پذیرش وحدت» میشود به راحتی عارف و درمانگر شد. آنهم بدون نیاز به پیروی از آموزههای وحیانی که به منظور مقابلهی با نفس تأکید شده است.
ج) شرط پذیرش وحدت و سایر شروط لازم برای اتصال به شبکهی شعور کیهانی جایگزینی برای دین شدهاند. حقیقت این است که در شروط لازم برای مسیر سیر و سلوک فرقهی حلقه، داشتن دین و اعتقاد شرط نشده است اما شروطی که طاهری لازم شمرده است واجب است. متأسفانه در این فرقه برمبنای این شروط آیین جدیدی با نام «مذهب اشتراکی» پدید آمده است.
د) بنیانگذار و سرکردهی حلقه هیچگونه ضابطهای برای تشخیص فردی که وارد طریقهی سلوک آنان بشود، که آیا به آمادگی برای ایجاد وحدت رسیده است یا نه، ندارد. و این شرط هم مثل سایر شروط و لوازم تفویضی این فرقه بیضابطه است.
ه) اینکه طاهری توصیه به رسیدن به وحدت یا هستی و آشتی با همه میکند مسئلهای است که نه مورد تأیید عقل است و نه شرع؛ و اصلا ممکنپذیر هم نیست. قرآن کریم به صراحت از دوست نداشتن عدهای و نیز توصیه به دوری از آنان کرده است که در اینجا به بخش اندکی از این آیات اشاره میکنیم. «إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلْمُعْتَدِينَ.[بقره/190] به درستی که خدا تعدّیکنندگان را دوست نمیدارد!» و «وَٱللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ.[بقره/276] و خداوند، هیچ انسانِ ناسپاسِ گنهکاری را دوست نمیدارد.» همچنین «فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلْكَٰفِرِينَ. [آل عمران/32] خداوند کافران را دوست نمیدارد.»[2] و صدها آیه و روایات دیگر که تصریح در وجوب دشمنی با بعضی افراد دارند.
پینوشت:
[1]. انسان از منظری دیگر، محمد علی طاهری، نشر ندا، تهران، ص 223.
افزودن نظر جدید