عرفانهای نوظهور
طبق آموزههای عرفان حلقه، کسیکه به شعور کیهانی ایمان داشته باشد، در حقیقت اصول اعتقاداتش کامل است و اگر کسیبه آن معتقد نباشد، سودی به حالش نخواهد داشت؛ هر چند آن اعتقاد، باور بهخدا، رسولانش و عالم آخرت باشد. در حالی که این سخن در تناقض کامل با آموزههای اسلامی است.
در اینکه چرا بسیاری ازعرفانهای نوظهور درآموزههای خود تاکید بر واژه «عدم احساس گناه» دارند، میتوان دلایل زیادی آورد، ولی شاید یکی ازعلتهای مهم استفاده از این واژه و ترویج آن در عرفانهای کاذب، دور کردن انسانها از فطرت بیدار که خداوند متعال به آنها داده است.
در حدیثی از امام صادق(علیهالسلام) داریم که حضرت میفرمایند: «العقل ما عُبِدَ بِهِ الرَّحمن وَ اكتُسِبَ بِهِ الجَنان، عقل آن است كه به آن خدا عبادت شود وبهشت كسب وتحصیل گردد.» بنابراین باید گفت: بین عقل و رسیدن به کمال و سعادت هیچ تضادی نبوده بلکه راه کمال و سعادت از مسیر عقل میگذرد.
اولا: چنین تقسیمی درباره قضاوت در هیچ منبع معتبر اسلامی و عرفانی ذکر نشده است. ثانیاٌ: به فرض محال اگر چنین تقسیمی باشد چرا دیگران نمیتوانند چنین قضاوتی انجام بدهند؟ثالثاٌ: مگر ائمه (علیهمالسلام) و پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در طول حیات مبارکشان قضاوت کیفی نداشتهاند؟ یعنی ائمه (علیهمالسلام) به اذن الله نمیتوانند در مورد باطن افراد قضاوت کنند؟
در عرفان حلقه به جای زیر بنا بودن احکام اسلامی و شریعت آسمانی، شعور کیهانی رکن اصلی محسوب شده و در همین جاست که مدعیان حلقه با اصالت دادن به شعور کیهانی، شریعت الهی و آسمانی را به راحتی کنار گذاشته و برای رسیدن به طریقت و حقیقت خود ساخته خود به هر وسیله ای چنگ میزنند.
طاهری در شبهه عرفان خود پا را فراتر گذاشته و میگوید: «ما الان به مرحلهای رسیدیم که میتوانیم در مورد «بی نامی خداوند» صحبت کنیم.» در راستای همین سخن مخاطبین و مسترهای وی برداشت غلط و ناتمامی از فرمایش امام خمینی(ره) میکنند. درحالی خداوند به صراحت کسانی که در نامهای خداوند بدعت ایجاد میکنند را بشارت به آتش میدهد.
عرفان حلقه جزء فرقههایی است که مطالبش، ملغمهای از مکاتب مختلف است. وی در یکی سخنانش میگوید: «اگر شر نباشد خیر معنا ندارد و ارزش امام حسین به یزید است و...» و سخنان بیارزشی از این قبیل. با اندکی تأمل به این سخنان متوجه میشویم که وی این سخنان را از مکاتبی مانند مسیحیت و یا برخی فلاسفه اخذ کرده است.
امام علی (سلاماللهعلیه) در خطبهی چهل نهجالبلاغه به اشتباه خوارج اشاره میکند و میفرماید: «اين سخن حقّى است که معنى باطلى از آن اراده شده است» بديهى است اگر حکميت و داورى مخصوص خدا باشد، بايد حکمران ميان مردم نيز خدا باشد، در همین راستای سخن خوارج طاهری میگوید: «قضاوت فقط مختص خداوند است»...
از آیات قرآن و روایات و سخنان بزرگان دین اینگونه برداشت میشود که ذکر همان یاد خداوند است در تمام حالات و پیشامدهای انسان و اینکه انسان باید یکسره خود را در حضور باریتعالی بداند. ولذا برای ذکر مراتبی است که عبارت است از: ذکر لسانی، ذکر قلبی و ذکر عملی و اینکه ذكر زبانى گرچه از تمام مراتب ذكر، نازلتر است ولى درعینحال مفيد فايده است.
احمد بنا بر گفتهی خودش نه تنها در علوم و فنون دانشگاهی بی اطلاع بوده و تحصیل کرده است، بلکه نسبت به علوم دینی، بی اطلاع بوده و برای یادگیری به نجف رفته تا تحت تعلیم و تربیت علمای حوزه قرار بگیرد؟! حال سوال از احمد میپرسیم: ادعای امامت و حجت بودنتان چگونه با تحصیل علم سازگار است؟ این تناقض را چگونه حل میکنید؟
وقتی كه شخصی با خواب اصل و نسبدار میشود و ادعای امامت و قائميت و سفارت امام زمان (عليهالسلام) را دارد، بايد هم همدست او بگويد، اثبات نسل امام مهدی قابل اثبات نيست و از مردم مخفی است. با اين دليل قوی! هركس میتواند ادعا كند هم سيد شده هم فرزند امام زمان (عج) و هم فرستادهی امام زمان (عج) است.
طاهری سخنان ضدونقیضی در رابطهی عشق و عقل دارد، او گاهی آنان را مکمل یکدیگر میداند و گاهی آنان را ضد و ناسازگار با یکدیگر معرفی میکند. گاهی عقل تنها راه کسب عشق است و گاهی عقل، نقطهی مقابل عشق است. این تناقضگویی طاهری نشاندهندهی عدم درک صحیح او از عشق و عقل از منظر عرفان اسلامی است.
یکی از مبانی عرفان کیهانی در نظر طاهری پلهی عشق است. پلهی رابطهای عاشقانه بین خدا و انسان پدید میآورد. پلهی عشق در سخنان طاهری مفهومی بسیار مبهم است زیرا ازیکطرف عشق قابل تشریح نیست و به کلام نمیآید و از طرف دیگر با عقل قابلدرک است. طاهری درباره عشق سخنان ضدونقیضی دارد که بههیچوجه قابلجمع با یکدیگر نیستند.
گرایش اشخاص به فرقههای خاص میتواند دلایل روانشناختی زیادی داشته باشد. با تحقیقات میدانی که بر روی یکصد و پنجاه نفر آسیبدیده شبه عرفان حلقه در کشور در بازهی زمانی خرداد 92 تا خرداد 93 انجام گرفت، تا حدودی علل گرایش این افراد به فرقهی حلقه مشخص شد که حایز اهمیت است...