عرفانهای نوظهور
طاهری در رد توسل میگوید: هنگامی که انسان از خدا درخواستی داشته باشد، مستقيماً از خدا درخواست میكند: «فَاسْتَقِیمُوا إِلَیْهِ [فصلت/6] پس مستقيماً به سوى او بشتابيد.» اما معنای «فاستقیموا» روی آوردن به سوی خدا و راست قامت شدن به سوی خداست که همان بندگی خداست. ما شبیه این کلمه را در آیات دیگر هم داریم « فَاستَقِم كَما أُمِرتَ[هود/112] پس همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن.»
گفتید اشو اشخاصی را به حقیقت رسانده است؛ ما رسیدن شخص به چیزی را از اساس نفی نمیکنیم؛ بلکه سوال ما این است که چه چیزی کشف شده؟ آیا واقعا حقیقت است یا جهل مرکب؟ وقتی که خود اشو میگوید: «هزارو يك بار خودم را نقض مي كنم» یعنی که به حقیقت نرسیده است آنوقت چطور ممکن است مکتب کسی که خودش به حقیقت نرسیده یا شک دارد رسیده یا نرسیده اشخاصی را به حقیقت برساند؟
بحث اقتصادی و گرانی بین ما بالا گرفت، گفت: وقتی میگفتيم كه سيد احمدالحسن يمانی گفتند در انتخاباتی كه زير نظر حجت خدا نيست شركت نكنيد ما رو مسخره میكردید؛ حالا همانها افتادند به جان بازار و دارند دلار و آذوقه میخرند که از گرانی و قحطی در امان باشند.
احمدالحسن در تناقضی آشکار میگوید: با افتادن مردار نجس در چاه با تغییر اوصافش نجس میشود و برای وزغ مرده در آب چاه باید 30 تا 70 لیتر آب کشید. وی در صفحات بعدی همین کتاب میگوید: از جمله حیواناتی که مردارشان نجس نیست وزغ است. حال آیا وزغ طبق قول احمدخان مردارش نجس است یا نه؟
این احمدالحسن که میگویید حجت خداست فارسی هم حرف میزند؟ گفتند؛ نه عربی فقط، گفتم شما میدانید یکی از خصوصیتهای امام این است که به همهی زبانها میتوانند حرف بزنند، حتی زبان حیوانات هم میفهمند، گفتند؛ نه لزومی ندارد، شاید خدا بخواهد و بصورت معجزه به امامان عنایت کند، گفتم؛ آقا شما باید دو واحد امامشناسی پاس کنید...
در شیوههای دیگر دعا در تفکرنوین اگر از خدا نیز نامی برده شود دیگر خبری از زیباترین و عاشقانهترین لحظه ارتباط بین عبد و معبود یعنی عبودیت نیست، بلکه خدا به عنوان غلام حلقه به گوش، مغلوب ذهن تصویرگر و رؤیاپرداز آدمی است که باید هرآن، فرمانبردار انسان باشد.
یکی از اتباع احمدالحسن اشکال گرفت؛ جناب ادمین الان منظور شما این است که راه شناخت معصوم، سایه نداشتن و مسلط بودن به همهی زبانها و... میباشد؟ جواب دادم؛ خیر. یکیاز راههای شناخت حجت عدم تضاد در گفتار، رفتار و عمل شخص مدعی با قرآن و روایات و شریعت است که در این عکس کاملا مشهود است. خصوصا در مورد علم به تمام زبانها که صریح در روایات است.
در جهانبینی دینی خدا صرف وجود است و مخلوقات، موجودات امکانی هستند که جلوهای از صفات حق را به نمایش میگذارند. اما در تفکر نوین به جای اینکه موجودات هستی با ماهیت امکانی خویش جلوهای از خدا باشند، موجوداتی بالذات میشوند که با حلول خدا در اشیا، جزءهای ذات الهی به شمار میروند و تفکر همه خدایی القاء شود
شواهد تاریخی گواه آن است که جریانهای انحرافی پیشینه طولانی در تاریخ گذشته دارند، که هر از گاهی به سبب عواملی سر بر آورده و پس از چندی، خاموش شده است. در بررسی زمینهها و عوامل پدید آورندهی این جریانها میتوان به علتهایی دست یافت.
از جمله؛ ناآگاهی توده مردم؛ آشفتگی اجتماعی و اقتصادی، زیادهخواهی و...
زمانیکه این تصویر را در اینستاگرام به اشتراک گذاشتم؛ یکی از اعضا کامنت گذاشت: کسیکه نتواند بر شهوت جنسی غلبه کند در منجلاب درگیری ذهنی است، این طرز فکر که غیرقابل مهار است به دلیل سستی وجود میباشد و این فرد لیاقت تصمیمگیری ندارد! اما به او پاسخ دادم...
بسیاری از جریانهای انحرافی تا آنگاه که به انحرافات بزرگ دچار نشده و یا در عرصههای سیاسی وارد نشدهاند همواره مورد فراموشی واقع میشوند و با این توجیه که پرداختن به آنها سبب بزرگتر شدن آنها میشود یا اینکه یادی از آنها نکنید تا خودبهخود از میان بروند زمینه را برای گسترش آنها بیشتر فراهم میکنند.
خوب دیدن بدیها، از بین بردن احساس گناه و پذیرش آن به عنوان بخشی از واقعیت و کمال شخصی، بخشیدن خدا یا شعور برتر به خاطر هر آنچه فکر میکنیم بد بوده و در زندگی ما پیش آمده، بخشی از نگرش خوشبینانه است. اساسا اینگونه مسائل میتواند منافع استکبار جهانی را در یک حاشیه امنیت قرار دهد.
در دیدگاه انسان شناختی تفکر نوین، برای ادراک آگاهی برتر، تبعیت از ندای درون، امری لازم است تا انسان را به فراسوی نیک و بد ببرد و به ابر انسان تبدیل کند. والش تبعیت ندای درون را جایگزین وحی قرار داده و با تأکید بر اینکه انسان نمیتواند به معرفت و شناخت خدایی برسد، تنها طریق درک خدا را در تجربه خدا بیان میکند.
کمال الهی در پذیرش بدی و خوبی، هردو از جانب خداست. دونالد والش از این اصل با تعبیر دوگانگی ربانی یاد میکند. در این دیدگاه، انسان کامل انسانی است که بدیهایش را مانند خوبیهایش به آغوش بکشد و بپذیرد و هیچ وقت احساس گناه به خود راه ندهد؛ زیرا بدیهای درونش را نشأت گرفته از بعد تاریک الهی میبیند!