گمراهی آشکار در عرفان حلقه
کاربری به نام عارف، پیام داد؛ درود بر شما، بنده نزدیک به ۸ سال پیش با عرفان حلقه آشنا شدم و پس از اینکه یقین حاصل شد که منافاتی با دین و مذهبم ندارد، وارد کلاسها شدم.
جواب دادم؛ اگر مایل باشید یک مورد از دهها مغایرت عرفان حلقه با مکتب اسلام را برای شما بازگو کنم؟ گفت: بسم الله، به قول استاد ما محقق هستیم.
بیان کردم؛ طاهری توسل به انبیاء و اولیای الهی را شرک میداند، وی میگوید: «هنگامی که انسان از خدا درخواستی داشته باشد، مستقيماً از خدا درخواست میكند: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِیمُوا إِلَیْهِ [فصلت/6] بگو من بشرى چون شمايم، جز اينكه به من وحى مىشود كه خداى شما خدايى يگانه است، پس مستقيماً به سوى او بشتابيد و از او آمرزش بخواهيد.» پس مستقيم به سوی او برويد و از او استغفار کنید و وای بر مشركين (كسانی كه فاستقيموا اليه را نقض میكنند)؛ اما درخواست انسان از طريق هوشمندی الهی و يا به طور قراردادی، از طريق شبكهی شعور كيهانی پاسخ داده میشود.» و حال آنکه توسل از اعتقادات ما شیعه است.
جناب عارف جواب دادند؛ یک سری اصول هست که مثل قانون اساسی هیچکجا و هیچکس نمیتواند از آن تخلف کند، در مسئلهی درخواستهای ما از خدا برای هدایت، امامان و رهروان پیشرو اهمیت بسزایی دارند و معنای «ادعونی استجب لکم» به معنی حذف این بزرگواران نیست. اما در استفاده از رحمانیت عام واسطه نیاز ندارد یعنی ما درخواست هدایت شفا، تزکیه و ... رو مستقیما از خدا داریم. در راس قرار دادن هر نامی به هر صورت غیر از شبکه شعور الهی مغایر با اصل «فاستقیمو الیه» و وارد به فاز شرک است. حتی ما از خود هوشمندی هم درخواست هدایت و شفا و ... نداریم. امامان هم هیچکجا ادعای چنین چیزی رو نکردند «کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی» و اگر شرطی میگذارد میگوید بیا تا برسانمت.
جواب دادم؛ اگر اجازه بدهید از آخر پیامتان شروع کنم؛ امام (علیهالسلام) میفرماید: «کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی، بشرطها و شروطها و انا من شروطها.[1] کلمه «لا اله الا الله» حصار محکم من است هر کس آن را بگوید، داخل حصار من شده و هر کس داخل شود، از عذاب من در امان است و امّا به شرطی و شروطی که من از شروطش هستم.» اتفاقا این حدیث در ضدیت کلام عرفان حلقه و اثبات کنندهی صحبت ما است. چرا که حضرت وارد شدن به حصار «لا اله الا الله» را اهلبیت میدانند، یعنی توحید موقعی پذیرفتنی است که اهلبیت بپذیرند و آنها هستند که واسطهی فیضاند و اشتباه نشود که آنها ذاتا کاری انجام میدهند.
خداوند میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[مائده/35] اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از خدا پروا كنيد و (براى تقرب) به سوى او وسيله بجوييد و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد.»
رسول خدا(صلّىاللهعليهوآله) فرمود: «ائمه(عليهمالسّلام) از فرزند حسين (عليهالسّلام) میباشند هركس آنها را اطاعت كند خدا را اطاعت كرده است و هر كس آنها را نافرمانى كند نافرمانى خدا را كرده است ايشان حلقه و دستگيرۀ محكم میباشند و ايشانند وسيله بتقرب به درگاه الهى.»[2]
اما گفتید: ما حتی از خود هوشمندی چیزی نمیخواهیم. توجه شما را به این کلام طاهری جلب میکنم؛ «بین انسان و خدا، تنها واسطهای که وجود دارد، هوشمندی و شعور الهی (یدالله) است.»[3] اما در مورد «فَاسْتَقِیمُوا إِلَیْهِ.[فصلت/6] پس تمام توجه خویش را به او کنید» بیاناتی داشتید؛ معنای «فاستقیموا» روی آوردن به سوی خدا و راست قامت شدن به سوی خداست که همان بندگی خداست. ما شبیه این کلمه را در آیات دیگر هم داریم « فَاستَقِم كَما أُمِرتَ[هود/112] پس همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن.»
پینوشت:
[1]. عیون الأخبار، شیخ مفید، انتشارات منشورات جهان، تهران، ج2، ص 134.
[2]. همان، ص 58.
[3]. عرفان کیهانی، محمد علی طاهری، چاپ هفتم، مهر۸۸، انتشارات اندیشه ماندگار، ص 120.
افزودن نظر جدید