عرفانهای نوظهور
طاهری در کتاب "فرا درمانی" شعور را مادّه جهان هستی معرفی میکند، این در حالی است که در همین کتاب شعور را دارای حرکت می داند ولی این حرکت فاقد زمان و مکان است. وی در کتاب "ارتباط عالم ذرات" حرکت را مادّهی جهان هستی میداند و چون دچار تناقض گشته بهناچار قائل به مجازی بودن جهان هستی مادّی میشود.
طاهری در بسیاری از کتابهای خود سعی می کند با ذکر مثالهایی ثابت کند که واقعیت غیر از حقیقت است، در حالی که از نظر فلاسفه واقعیت مترادف با حقیقت و در مقابل امور خیالی و وهمی است. طاهری در بسیاری از مثالهایش مغالطه میکند و سعی میکند از این طریق مخاطبینش را به اشتباه بیاندازد.
با بررسی قوانين شعور حاكم بر جهان هستی که برگرفته از کتاب فرا درمانی محمدعلی طاهری است با مشکلاتی مانند: نداشتن روش تحقیق علمی برای اثبات مدعای خویش، عقلانی نبودن مباحث مطرحشده، تناقض در ادعاهای طرحشده، عدم استدلال مناسب با ادعاهای مطرحشده و تناقض قوانین با یکدیگر روبرو میشویم.
با بررسی قوانين شعور حاكم بر جهان هستی که برگرفته از کتاب فرا درمانی محمدعلی طاهری است با مشکلاتی مانند: نداشتن روش تحقیق علمی برای اثبات مدعای خویش، عقلانی نبودن مباحث مطرح شده، تناقض در ادعاهای طرحشده، عدم استدلال مناسب با ادعاهای مطرحشده و تناقض قوانین با یکدیگر روبرو میشویم.
تفسیر سوای ترجمه است آنکه تفسیر میکند ابتدا باید علم به معنا عبارت قرآن و سپس علم به بطنهای قرآن یا آیات دیگر و روایات داشته باشد و اگر کسی خالی ازاین علوم باشد تفسیرش تفسیر به رای و باطل خواهد بود. چرا در عرفان حلقه میگویند خدا نام ندارد؟ آیا این کلام طاهری ناشی از عدم شناخت خداوند و اسماء الهی نیست؟
قرآن اصل و ثابت است و هرچه که میخواهد حجت باشد باید رجوع کند به قرآن تا اگر مطابق آن بود حجت شود و این چیزی است که در کلام ائمه بهآن اشاره شده اما گاهی شاهد هستیم که افرادی سخن خود را اصل و ثابت میپندارند و سعی میکنند از قران برای حجیت بخشیدن به سخن خود استفاده کنند و اینگونه میشود که دست به دامان تفسیر بهرای میشوند.
سخنان آقای محمد علی طاهری، بدون استناد شرعی و اصول عقلی می باشد. اعتقاد به بعضی سخنان وی بدون شک انسان را از دایرهی اسلام خارج میکند و دارای عقاید مشرکانه میشود. وی میگوید: تنها ملکی که موحد باقی ماند ابلیس بود. در حالی که این کلام در تضاد با قرآن است.
عرفان التقاطی محمدعلی طاهری برای کسی که در سخنان وی تأملی داشته باشد، اجتناب ناپذیر است. وی در همسویی خود با وهابیت روایات رسیده از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اهلبیتش (علیهمالسلام) درباره یزید و ملعون دانستن وی و جایگاه او در جهنم تا ابد را نادیده گرفته و یزید را از جهنم نجات یافته میداند و هم لعن به او را جایز نمیداند.
احمدالحسن در سال ۱۹۹۹ از رشته مهندسی عمران دانشکده مهندسی نجف فارغالتحصیل و بعداز آن در حوزه علمیه مشغول تحصیل شده است و این خلاف ادعا و کلام او در مورد معصوم است وی میگوید: «ائمه (علیهمالسلام) علم الهی و لدنی دارند و جایی آموزش ندیدهاند.»
تردیدی در نقش ولی فقیه بر غالب شدن مخالفین تشیع به اذعان دوست و دشمن وجود ندارد و همچنین نقش مهم آیت الله سیستانی نقشی بیبدیل در ترسیم نقشه راه برای ملت عراق بوده است. ولی دجال بصری در کتاب متشابهات خود علمای شیعه به ویژه آیت الله سیستانی را آمریکایی و خائن میداند!
محمد علی طاهری در سخنان خود کثیرا در تضاد با دین صحبت کرده است. او میگوید: «بدسابقهترین افراد حوارین عیسی بودند!» در حالی که در قرآن از آنها به نیکی یاد شده است. امام رضا (عليهالسلام) میفرماید: «آنان افرادى بودند كه هم خود را پاك و نورانى كردند و هم براى پاك كردن ديگران كوشيدند.»
بسیاری از محققان معتقدند که عصر جدید عصر معنویت و بازگشت بشر به دین است و به همین دلیل گرایشهای معنوی شدیدی در میان مردم دنیا مشاهده میشود. با تمام اختلافاتی که در عرفانهای نوظهور وجود دارد، در چند جهت مشترکاند. گریزان بودن از مذاهب آسمانی، علمای دین وبی تفاوتی در سیاست و... از این جهات میباشند.
یکی از شیوههای نقد فرقههای نوظهور بیان تضاد کلام آنها با مبانی اسلامی است. در فرقه احمد الحسن از این نوع تضادها کثیرا پیدا میشود. وی دلیل میآورد که خداوند به بسیاری از امتها پیامبری نفرستاده است. و این کلام وی درست مقابل کلام الهی است و قرآن به صراحت بر فرستان پیامبران برای هر امتی خبر میدهد.
یکی از شاخصههای اصلی فرقههای نوظهور، به خدمت گرفتن بعضی آموزهها و تطبیق آن با فرقه خود است. کسانی که با فرقهی یمانی آشنایی دارند، میدانند که اتباع احمد بصری با کوچکترین مناسبت و وجه مشترکی در بین روایات، آن را بر احمد بصری حمل میکنند. اما این استدلالها دارای اشکالات بسیاری است.