طاهری؛ عارف پوشالی

  • 1396/10/05 - 11:22
قرآن اصل و ثابت است و هرچه که می‌خواهد حجت باشد باید رجوع کند به قرآن تا اگر مطابق آن بود حجت شود و این چیزی است که در کلام ائمه به‌آن اشاره شده اما گاهی شاهد هستیم که افرادی سخن خود را اصل و ثابت می‌پندارند و سعی می‌کنند از قران برای حجیت بخشیدن به سخن خود استفاده کنند و این‌گونه می‌شود که دست به دامان تفسیر به‌رای می‌شوند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فرادرمانی یکی‌از شاخه‌های عرفان کیهانی می‌باشد که مزایایی را در اختیار ما‌قرار می‌دهد و تنها  شرط تحقق آن، آمادگی برای ایجاد وحدت است، وحدت حداقل با یک نفر دیگر، تا پس از آن عضو سوم که روح‌القدس یا روح‌الامین یا.... بوده، حلقه را تکمیل کرده و با تکمیل حلقه، عضو چهارم آن که خداوند است نیز، فیض خود را از طریق واسطه اعمال نماید. طاهری برای اثبات ادعای خود (اتصال به روح القدس و سپس اتصال به خداوند)[1] به سوره مجادله استناد می‌کند.«اَلَم‌تر اَنَّ الله یَعْلَمُ ما فی السّموات و ما فی الارض ما یکونُ مِن نجوی ثلاثِة اِلاّ هُوَ رابعُهُم و لاخَمسَةٍ الا هُوَ سادسهم و لاأدنی مِنْ ذلکَ و لا اکثر اِلاّ هُوَ معُهم اَیَن ما کانُوا ثُمَ ینَّبئهُمْ بِما عَمِلوا یَوْمَ اِلقیامة اِنَّ اللهَ بِکُلِّ شیٍ علیم.[مجادله/7] آیا ندیدی که خدا آن‌چه در آسمان‌ها و زمین است، می‌‌داند؟ هیچ رازی سه کس با هم نگویند، جز آن که او (خدا) چهارمین آن‌ها باشد و نه پنج کس جز آن که او ششم آن‌ها است و نه کم‌تر از آن و نه بیش‌تر، جز آن‌که هر کجا باشند با آن‌هاست. پس روز قیامت همه را به نتیجه‌ی اعمالشان آگاه خواهد ساخت. همانا خدا به هر چیزی داناست.»
با کمی سیر در تفاسیر به راحتی روشن می‌شود که این نوع تفسیرآیه،  تفسیر به رای می‌باشد و  طاهری دانشی  ازتفسیر نداشته؛ چرا که نجوی یعنی سخن بیخ‌گوشی گفتن و اصلا ربطی به اتصال به خداوند ندارد و این یعنی اصلا ایشان حتی معنی کلماتی را هم که به آن‌ها استناد می‌کند نمی‌داند.

پی نوشت:

[1] دراوایل کتاب انسان از منظری دیگر در صفحه 17.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.