افزودن نظر جدید

سلامی دوباره و عرض احترام تصور کنید مملکتی غیر مسلمان،مانند ویتنام،مردم درصلح و ارامش با هم زندگی میکنند،حکومت مورد قبول خود را دارند،فرهنگ و اعتقادات خود را دارند،اینگونه که از توضیحات شما برداشت کردم،اسلام بخود این حق را میدهد که به انجا لشکر کشی و حکومت انجا را ساقط و خود حکومت اسلامی تشکیل دهد،و انگاه از مردم انجا،اگر مسلمان نشوند،جزیه دریافت نماید،هر چه فکر میکنم این با عدالت که جزو اصول مذهب ماست هم خوانی ندارد...اخر اسلام با چه توجیح یا توضیحی،این حق را برای خود قایل است که به گسترش حاکمیت خود در سرزمینهای دیگر که جنگی با اسلام ندارند بپردازد و باصطلاح بدون دعوت،خود را مهمان سرزمین ایشان کند،چرا اگر حکومت ان سرزمین باعث جنگ و تعدی بر مسلمین شده باشد در انصورت ماجرا کاملا فرق میکند،ضمنا مقایسه ای که بین اسلام و هخامنشیان از این باب اوردید بنظرم صحیح نیست،نمیتوانید حکومتی پادشاهی را با حکومتی الهی مقایسه کنید و بگویید چون انها حمله نیکردند و قلمرو خود را گسترش میدادند پس برای اسلام نیز این اقدام پذیرفتنی است،بنظر بنده گسترش حاکمیت اسلام با لشکر کشی فقط وقتی توجیه پذیر است که ابتدا دعوت به اسلام و شناساندن اسلام به مردم مملکت غیر اسلامی صورت گرفته باشد و انگاه خود ان مردم اسلام را دعوت به سرزمین خود کنند و درخواست تشکیل حکومت اسلامی بدهند و یا اینکه بدنبال تبلیغ برای اسلام،حکومت ایشان این تبلیغ را برنتابد و به سرزمینهای اسلامی حمله و دشمنی نماید،انگاه حکومت اسلامی اقدام به لشکر کشی جهت دفع شر نماید
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.