صوفی دعوت کننده به مناظره نمی‌داند عشريه چيست.

  • 1394/05/19 - 07:28
چندی پیش یکی از مخاطبان سایت ادیان نت، ذیل یکی از مطالب سایت با عنوان "توهین و فحاشی نماینده دراویش پس از دعوت به مناظره" نظری قرار داده بودند و مدعی حضور به پاسخ‌گویی سؤالات ما شدند. در متن دعوت خود شرایطی را نیز برای طرف مناظره کننده قید نموده بودند. بعد از پاسخ‌گویی به فرمایشات ایشان، وی دوباره به ایمیل سایت ادیان نت، رایانامه ای...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ چندی پیش یکی از مخاطبان سایت ادیان نت، ذیل یکی از مطالب سایت با عنوان "توهین و فحاشی نماینده دراویش پس از دعوت به مناظره" نظری قرار داده بودند و مدعی حضور به پاسخ‌گویی سؤالات ما شدند. در متن دعوت خود شرایطی را نیز برای طرف مناظره کننده قید نموده بودند. بعد از پاسخ‌گویی به فرمایشات ایشان، وی دوباره به ایمیل سایت ادیان نت، رایانامه ای ارسال نموده و ضمن تکرار خواسته خود، سؤالات و جواب‌های مختصری را برای ما ارسال نمودند، و برای ما مثال زده بودند که ما می‌توانیم به سؤالات شما پاسخ دهیم.
نامبرده 28 سؤال را که مدعی شده‌اند از سایت رسمی صوفیه گنابادی است را مطرح کرده و اقدام به پاسخ‌گویی آنها نموده‌اند. در میان سؤال و جواب‌ها مطالب جالبی برای بنده کشف شد. پاسخ‌های مذکور بدون سند و مدرک ارائه شده، و علاوه بر آن که مدرکی از منابع صوفیه آن را تأیید نمی‌کند، بلکه درست برعکس ادعای صوفیان پاسخ داده شده است. (متعاقباً ان شاء الله به مرور زمان به نقد چند مورد از سؤالات می‌پردازیم.)
در این مجال با عنایت خداوند قصد داریم تا به نقد یکی از سؤالات و پاسخ دوست دعوت کننده به مناظره بپردازیم و ببینیم نظر دین اسلام و صوفیه نسبت به آن چیست، تا مطلب برای همگان روشن شود.
دعوت کننده به مناظره در سؤال شماره 27 خود راجع به عشر چنین پاسخ می‌گوید:
سؤال ۲۷. قطب با چه مجوزی، عشریه، فطر و نذر را از مریدان گرفته و باقی اموال را بر مریدان  حلال می‌نماید؟ آیا او شارع است و از طرف خدا دستور گرفته است؟
پاسخ: عشریه در اصل مالی است که مرید با اختیار خود آن را به قطب می‌دهد تا در امور خیر هزینه شود و چیزی شبیه انفاق است و اگر به‌عنوان خمس تلقی شود بدعت و حرام است. مورد نذر را که نذر کننده تعیین می‌کند و دستش باز است که چه نذر کند و فطریه باید به مصرف کسی که مستحق است برسد.
اما توضیح درباره عشریه
یکی از واجباتی که در قرآن و سیره پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به آن تاکید شده است، خمس است. خُمُس یا خُمس در اصطلاح شرع حقی است که خروج آن از مال واجب بوده و بنی هاشم مستحق آن هستند. [۱] مسئله‌ی خمس در بیان قرآن جزو انفاقات واجب است که آیه‌ی مربوط به آن در سوره انفال بیان شده است: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَالْیَتامی وَالْمَساکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلی عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ...[انفال/۴۱] بدانید هر گونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا و برای پیامبر و برای ذی القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از آن‌ها) است، اگر به خدا و آن‌چه بر بنده خود در روز جدایی حق از باطل، روز درگیری دو گروه (با ایمان و بی‌ایمان) روز جنگ بدر نازل کردیم، ایمان آورده‌اید...»
آیه شریفه، پرداخت خمس را از نشانه‌های ایمان مشروط به آن نموده است. بنابراین نپرداختن خمس علامت نداشتن ایمان خواهد بود.
چنانچه حضرت حجت (عجل الله فرجه الشریف) در توقیعی می‌فرمایند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ لَعْنَه اللَّهِ والْمَلائِکَه والنَّاسِ أَجْمَعِینَ عَلَی مَنِ اسْتَحَلَّ مِنْ مَالِنَا دِرْهَما...، لَعْنَه اللَّهِ والْمَلائِکَه والنَّاسِ أَجْمَعِینَ عَلَی مَنْ أَکَلَ مِنْ مَالِنَا دِرْهَماً حَرَاماً [۲]... لعنت خدا و لعنت ملائکه و لعنت همگان بر کسی که یک درهم از مال ما را حلال بشمارد... و لعنت خدا و ملائکه و همگان بر کسی که یک درهم از مال ما را بخورد در حالی که حرام است».
امام صادق (علیه السلام) نیز فرمود: «هرگاه غنیمت را نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) می‌آوردند، آن را پنج قسمت تقسیم می‌کرد: یک قسمت آن را خودش برمی‌داشت و بقیه را بین جنگجویان تقسیم می‌نمود. یک پنجم را که خود برمی‌داشت به پنج قسمت تقسیم می‌نمود، که یک قسمت را خودش بر می‌داشت و چهار قسمت دیگر را بین خویشاوندان، مساکین، یتیمان و در راه ماندگان تقسیم می‌کرد. امام علی (علیه السلام) نیز چنین می‌نمود». [۳]
 از توصیه هائی که به سلمان و ابوذر و مقداد شد این بود که خمس مردم باید نزد حاکم اسلامی فرستاده شود. «و اخراج الخمس من کل ما یملکه احد من الناس حتّی یرفعه الی ولی المؤمنین و امیرهم»[۴]
با اینکه آیه قرآن و سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) به صراحت اشاره به پرداخت خمس مال دارد، ولیکن صوفیه در این سهم صریح قرآن و روایات بدعت ایجاد کرده و به جای خمس (یک پنجم)، عشریه (یک دهم) از اموال پیروان خود را اخذ می‌کنند.
با مروری به اخذ عشریه در میان صوفیه می‌بینیم تا عصر نور علیشاه اصفهانی از روسای فرقه نعمة اللّهی صحبتی از عشریه در مقابل خمس نبوده است، بلکه دستور به پرداخت خمس و زکات داده‌اند. [۵] لکن از زمان ملاسلطان گنابادی بنابراین نهاده شد که اتباع فرقه ده یک از درآمد خویش را به عنوان عشریه به رئیس فرقه بپردازند. چنان که شیخ عباسعلی کیوان قزوینی -منصور علی شاه- می‌نویسد: «بعد از تشرف از هر دایی که داخل تازه کند و چیزی به او عاید شود چه ربح کاسبی چه اجاره املاک و چه حقوق دیوانی و حق البهاله و چه گدایی و چه هدایا و چه ارث و پیدا کردن چیزی در جائی اعم از جزئی و کلی و از گنج و گم شده و از جماد و حیوان، باید ده یک آن را بدهد به قطب تا باقی بر او حلال شود و الا همه بر او حرام است، زیرا مرید مالک مالی نمی‌شود». [۶]
این دستور اکید بنابر گفته ملاسلطان گنابادی است که در پاسخ سؤال حاج عبدالهادی نامی از صوفیان خود می‌نویسد: «یک عشر از ارباح مکاسب و زراعات داده شود مغنی زکوة زکوی و از خمس خواهد بود». [۷] از نوشته ملاسلطان گنابادی به این نتیجه می‌رسیم که «عشریه» اگر پرداخت گردد، کفایت از «خمس» می‌نماید و دیگر خمس بر ذمه کسی که عشریه پرداخت نموده نیست. و همین طور شیخ محمد حسن صفی علیشاه می‌گوید: «هر کس مال دارد عشر مال خود را به مستحقین اهل طریقت بدهد که در همان بلد می‌باشند از فقرای نعمة اللّهی و بر فقرای غیر نعمة اللّهی چیزی ندهند، بلکه خیرات غیر از عشر را هم بر آن‌ها مبذول دارند»[۸] وقتی درباره احکام «عشر» در مقابل خمس از صفی علیشاه سؤال می‌کنند: «کسی که عشر می‌دهد آیا زکوة و خمس هم باید بدهد یا نه؟» در جواب می‌گوید: «در صورت اول عیبی ندارد و در صورت دوم بدعت است»[۹] علاوه بر این که عشریه را مکفی از خمس دانسته، پرداخت خمس را بدعت می‌داند.
با توجه به توضیحاتی که در مورد عشریه در میان صوفیه آمد، روشن می‌شود که دعوت کننده به مناظره حتی آگاهی سطحی از تعریف عشریه را ندارد تا بتواند تمییز دهد که اصل عشریه چیست و مصرف آن در کجاست و نیز حتی ایشان از نظر بزرگان صوفیه نیز مطلع نیست. وی نمی‌داند که عشریه در صوفیه همانند اسلام واجب است و همانند انفاق نیست و نیز حکم حرمت آن را در نزد خود بیان کرده‌اند و بنا به نظر این دوست عزیز ملاسطلان و بقیه اقطابی که بعد از ایشان عشریه را به‌عنوان خمس اخذ می‌کرده اند، در دین بدعت ایجاد کرده‌اند و کار حرامی انجام داده‌اند.
شما دوست عزیز از سویی عشریه را برای صوفیه ثابت می دانید و از سوی دیگر مصرف آن را غیر از مصرفی بیان می‌کنید که در تصوف مشهور است. دقت داشته باشید مطالبی که برای شما بیان می‌شود از کتب معتبر است که نزد شما از جایگاه ویژه ای برخوردار است. اگر بخواهید در همه منابع این مقاله تشکیک کنید، نمی‌توانید درباره منبع شماره 7 حرفی داشته باشید، زیرا اهمیت این کتاب را در فرقه صوفیه معاصر می‌دانید و اگر هم این کتاب را همانند بقیه منابع قبول نداشته باشید، باید معترف شوم که فرقه صوفیه جدیدی تأسیس شده که سخنان جالب تری نسبت به صوفیه مشهور می زند.

پی‌نوشت:

[۱]. طریحی فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، محقق حسینی اشکوری احمد، ناشر مرتضوی، تهران،  ١٣٧۵ شمسی، ج ۴، ص ۶۶
[۲]. حر عاملی محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، محقق: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لاحیاء التراث، موسسه آل البیت (علیهم السلام) لاحیاء التراث، قم، ج ۹، ص ۵۴۱
[۳]. همان، ج ۶، ص ۳۵۶
[۴]. همان، ج ۹، ص ۵۵۳
[۵]. رساله اصول و فروع دین درج در مجموعه‌ی عوارف المعارف، ص ۱۵۴، چاپ خانقاه احمدی شیراز.
[۶]. کیوان قزوینی عباسعلی، استوارنامه، ص ۱۲۷
[۷]. تابنده سلطان حسین، نابغه علم و عرفان، حقیقت، تهران، ۱۳۸۴ شمسی، ص ۲۰۴-۲۰۳
[۸]. مقامات العرفا، ص ۱۳۵
[۹]. همان

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام علیکم از داوری نا صواب و بدور از انصاف شما جدا متعجب شدم بنده از اصلاف صوفیه یکان به یکان انها و کتب انها و سره و ناسره انها مطلع هستم اقا جان... بنده را با جهله صوفیه چکار با انحرافات اخیره گنابادیها چکار ما را با تاسیس فرقه جدید تصوف چکار حرف بنده تبیین حقیقت تصوف است نه توجیه عقائد منحرفان اقا جان اماندار باش حرف ما روح سلوک و عرفان ناب است که توسط عده ای منحرف بد نام شده است ما جوابگوی حقیقت تصوف و عرفان هستیم نه دفاع از فرقه ها و توجیه افکار انها ما از تصوف فرقه ای و اتشعابات ان باخبریم ما قصه سکندر و دارا نخوانده ایم از ما جز از حکایت مهر و وفا مپرس درپناه حق

با سلام خوشا به حالتان که از تمامي صوفيان و سره و ناسره و اسلاف ايشان اطلاع داريد. نمي دايم چرا هر وقت صوفيه به بن بست مي خورند بحث جهله صوفي را مطرح مي کنند. از انحرافات صوفيه سخن گفته ايد و خود را بري از گنابادي ها مي دانيد، ولي از عشريه سخن مي گوييد. آيا مي دانيد که يکي از انحرافات ملا سلطان مطرح کردن بحث عشريه بود. اگر منظور شما فرقه ديگري است چرا عشريه را مطرح مي کنيد. با اين حال ما در اين سايت صوفيه را بعنوان صوفي نقد مي کنيم نه عناويني که ديگران غير از صوفي مرادشان است و از صوفي تعبير به عارف مي کنند. حساب تصوف از عرفان جداست. اگر منظور شما تاييد عرفان ناب محمدي (صلي الله عليه و آله) است، فهو المطلوب و مرحبا لناصرنا و اگر منظور شما دفاع از تصوف است، حال هر نوع تصوفي که در مقابل عرفان اهل بيت(عليهم السلام) قرار دارد با هر ادبيات، بايد مکتب خود را شرح دهيد و بگوييد از کدام مکتب يا فرقه يا هر آيين ديگر قرار است سخن بگوييد تا با هم سخن بگوييم. و حال آنکه قرار شد شما خود را از لحاظ علمي و شانيت مناظره که شرط خودتان است، ثابت کنيد. بايد بدانيم که حکايت مهر و وفايي که از آن دم مي زنيد مستند به کدامين رساله عرفاني است و صاحب آن رساله کيست تا برمبناي آن با هم سخن بگوييم. چرا که مي دانيد در بحث و مناظره حتما بابد مبنايي وجود داشته باشد، در غير اين صورت بايد قطب با همانند مرجع تقليد شناخت، و اين نکته در مقابل آن چيزي است که تمامي فرقه هاي صوفيه فعلي از آن ياد مي کنند.

برادر عسکري گفته بوديد تمام اسلاف صوفيه را يکان به يکان مي شناسم و کتب آنها و سره و ناسره آنها را مي شناسيد، اما انصافا قضاوت شما درباره عشريه خيلي بد بود. شما حتي نمي دانستيد عشريه چيست؟ چرا که در تعريف عشريه گفته بوديد:«عشریه در اصل مالی است که مرید با اختیار خود ان را به قطب میدهد تا در امور خیر هزینه شود چیزی شبیه انفاق است و اگر بعنوان خمس تلقی شود بدعت و حرام است .» و حال آنکه تعريف صوفيه از عشريه چيز ديگري است. اگر خود را به جاي ما قرار دهيد، و کسي بخواهد از صوفيه دفاع کند و شما بخواهيد آن را نقد کنيد، لله معناي عرفي عشريه را در نظر مي گيريد، يا معنايي که خود در ذهن داريد؟ آيا کسي غير از شما امروزه از لفظ عشريه چيزي غير از آنچه صوفيه امروزي به کار مي برند متبادر به ذهنش مي شود. آيا حقيقت عرفيه لفظ عشريه امروزه چيزي غير از آن است که صوفيه مي گوييند؟ درتعريف حقيقت عرفي آينگونه آمده:«هرگاه لفظى نزد عرف در معنايى حقيقت پيدا کند به آن حقيقت عرفى مي گويند ؛ به بيان ديگر، به لفظى که نزد عرف براى معنايى خاص وضع شده باشد حقيقت عرفى مى گويند ، مانند : لفظ " دابه " که در لغت به معناى جنبنده است ،اما نزد عرف به معناى چارپا مى آيد .»[اصطلاحات الاصول، ص 118] بنابراين ما براساس پاسخ هايي که شما به سوالات داده ايد، مطالب را نوشتيم و از هرگونه پيش داوري و فکر کردن درمورد افراد و اشخاص معذوريم. هدف ما روشنگري و بيان انحراف عده اي است که به نام دين، ضريه به دين مي زنند. ايشان در هر لباس و گروه و دسته اي باشند، مذموم بوده و تفکراتشان به خاطر انحرافاتي که دارد محکوم است. اگر نظر شما چيزي غير از آنچه ما از بياناتتان برداشت کرده ايم است، توضيح دهيد. با تشکر

http://majzoban.com/page/2 سلام علیکم این ادرس سایت منتشر کننده 28 سوال میباشد موید باشید

با تشکر از شما سوالات توسط يکي از کاربران سايت همراه با جواب آنها توسط ايشان براي ما ارسال شده بود، لذا آنها را منتشر کرده و چند جواب ايشان را نقد کرديم. موفق باشيد

سلام همه 28 سوال و پاسخهای اقای بروجردی را در سایت دیگر خوانده ام . جوابها کوتاه و دقیق بود و هیچ انحراف عقیدتی با شیعیان نداشت پاسخهای او . نمیدانم چرا شما سعی دارید به او بقبولانید که باید عشریه را جای خمس بپذیرد . او که گفته است با انحرافات صوفیه و بدعتهای انها کاری ندارد . پس شما اگر در جوابهای او حرف باطلی یافتید نقدش کنید و ازش پاسخ بخواهید . او خود گفته است که مسئول پاسخهای خودش میباشد نه افکار دیگران

سلام علیکم اقا جان فرمودید نمیدانم عشریه چیست . اول اینکه اگر جواب نداده ام انگونه که شما میخواهید برای اجتناب از سوء استفاده تصوف فرقه ای است ملا سلطان بر مبنای اجتهاد خود عشریه را مکفی از خمس قرار داد و مقلیدنش که مریدان او هم بودند نشر دادند . اینگونه فتاوای شاذ که با اصحاب ما مخالفت داشته باشند موجود است مانند سلار دیلمی که خواندن نماز جمعه را در عصر غیبت حرام میداند دوم اینکه مراد این بوده باشد کسیکه یک دهم از درامد روزانه خود را بپردازد اموالش بحد نصاب پرداخت خمس نمیرسد از نظر اینکه بر او سال بگذرد و یا از مخارج زندگی اش اضافه باشد پس عشریه او را کفایت میکند که خمس شامل حال او نمیشود البته حقیر پاسخ این دو دیدگاه صوفیه را داده ام و مکرر نمیکنم اما پاسخهای ما.. حقیر بر اساس سلوک عرفانی و فقه جعفری پاسخ داده ام و عقیده ما همان است که جواب داده ایم . هدف سوال کننده را بخوبی میدانیم اما از موضع عقاید خود پاسخ گفتیم و زمانی که شما پاسخ همان سوالات را از سایر فرقه ها دریافت نموده و با پاسخهای حقیر بسنجید خواهید دید کوچکترین انحرافی در عقاید حقیر نیست . بنده عرض میکنم اگر عشریه را چیزی شبیه انفاق تلقی کنید جایز است و حتی مستحب اما اگر خمس تلقی شود هرمرام و مسلکی که باشد بدعت اورده و انحراف است . پاسخهای من میزان برای شناسایی حق از باطل است .انچه خلاف پاسخهای حقیر در هر فرقه ای که باشد انحراف است . البته من نیز مجمل پاسخ داده ام اما نوع تفکر ما بخوبی نمایان است ما در جواب پرسش چهارم اوردیم که.. محال است معارف حقه الهیه در فقهی غیر از فقه جعفری (ع) سریان داشته باشد.....پس از هیچ مرام و مسلک و فرقه ای که در مقابل اهل بیت باشند ممکن نیست دفاع کنیم و این حرف شما از جمله موارد تعجب اور برای بنده بود. گفتید حرف از عشریه زدیم نه . ما فقط پاسخ در وجه صحیح دادیم و تلویحا انچه در گنابادی و یا سایر فرق البته با عناوین دیگر موجود است را رد کردیم اما شما میتوانید در قالب مجموعه ای از سوالات از عقاید و مبنای فکری ما تفتیش کنید و هرکجا انحرافی دیدید پیرامون همان موضوع مناظره میکنیم . در باب تصوف فرقه ای و سازمان یافته و انشعابات متاخره مخصوصا صد سال اخیر گنابادی و منشاء ایجاد انحراف انه و انچه را که مرحوم کیوان قزوینی و همچنین مولف در خانقاه بیدخت چه میگذرد و دیگران نوشتند . مستدرکش نزد ماست (انچه انها نیاورده اند ) ما رعایت عدل و انصاف میکنیم و کتب و اثار انها را با دقت و موشکافانه بررسی کرده و مطالبشان را با اصطلاح و زبان خودشان فهم میکنیم و ان وقت زبان به نقد میگشاییم . ( پس بدانید ما سوالات را بر اساس مبانی اعتقادی خود پاسخ داده ایم نه از جانب منحرفین با هر اسم و رسمی ) سخن بسیار است و ما را مجال نیست موید باشید

سلام اقای بروجردی الحق والانصاف دقیق و درست جواب دادید من در نحوه مطرح کردن این سایت صداقت و امانتداری ندیدم اولا گفتند صوفی بی تجربه صوفی جنجالی گفتند . نمیدانی عشریه چیست . در حالی که درست پاسه دادید . عشریه اجتهاد ملا سلطان بود . و کم کم دچار انحراف شد . ان خانوم بخوبی از شما دفاع کردند . اینها باید دست شما را ببوسند و از تهمت هایی که به شما زدند معذرت خواهی کنند . من استفتائات همه علما را در کتاب .. حسن بصری چهره جنجالی تصوف .. دیدم . همه پاسخ شما را دادند . برای شما ارزوی توفیق و برای مدیر این سایت از خداوند طلب مغفرت میکنم

سلام بر عبد فقیر برادر شما هم که همون اشتباه آقای بروجردی رو مرتکب شدید و عبارات رو درست نمی خونید. آقای بروجردی در تعریف عشریه چنین نوشتند: عشریه در اصل مالی است که مرید با اختیار خود آن را به قطب می‌دهد تا در امور خیر هزینه شود و چیزی شبیه انفاق است. در حال که واضع عشریه ملا سلطان چنین می گوید: یک عشر از ارباح مکاسب و زراعات داده شود مغنی زکوة زکوی و از خمس خواهد بود. حال تناقض صحبت آقای بروجردی و ملا سلطان مشخص است. کجای این مطلب عدم امانت داری است؟ آقای بروجردی می گوید عشریه مالی است که در امور خیر مصرف می شود اما ملا سلطان می گوید مکفی از رکات زکوی و خمس است. اگر به قول آقای بروجردی ملا سلطان اجتهاد کرده، و این کار وی بدعت نیست، چرا هیچ کدام از بزرگان دین و مراجع قائل به عشریه نیستند؟ آیا اجتهاد ملا سلطان چیزی غیر از اجتهاد مراجع تقلید است؟ یا این کار اگر نام آن را اجتهاد می گذارید همانند اجتهاداتی است که برخی در توجیه خطایشان به کار می برند! ضمنا اقای بروجری این جمله را نیز فرمودند و در مقام اثبات گنابادی ها نبودند: بنده را با جهله صوفیه چکار با انحرافات اخیره گنابادیها چکار...

سلام اقای بروجردی فقط جواب سوال را دادند و گفتند ... عشریه اگر بجای خمس تلقی شود بدعت است .. گفتند جواب سوال را بوجه صحیح دادند نه از دیدگاه اهل تصوف بله . در بین صوفیه مالی را به قطب میدهند تا در امور خیر هزینه کند بصلاح دید خود ... شما گویا فقط از گنابادیها خبر دارید ایشان مدافع حقیقت تصوف و ان روح سلوک ناب است ... اگر بخواهید از ناگفته های گنابادی با خبر شوید باید دست به دامن ایشان باشید که خود در مناظره با صوفیان یکه تاز است شما اگر از حقیقت سلوک عرفانی ناب و تصوف با خبر شوید . فقط برای فرقه های دیگر نام جهله را میبرید و کلمه تصوف را از انها دریغ میکنید درپناه حق

این را خدمت آقای بروجردی گفتم و خدمت شما هم می گویم اینجا محل انتقال عقاید اشخاص نیست و اگر شما و هر کس دیگر قرار است عقاید خود را به هر نامی و در هر قالبی منتشر کنید، بهتر است از درگاه شخصی به این کار بپردازید. کسی که از حقیقت سلوک عرفانی با خبر است در به در دنبال مرید برای خود نمی گردد. بلکه به امور خود می پردازد و در خلال کارهای خود به امر سالکان راه حق رسیدگی می کند. ما دنبال باز کردن دکان و مرید پروری نیستیم. هدف ما روشنگری است.

همان بهتر که عشر بدهیم که در راه خدا مصرف شود نه اینکه خمس و زکات تا با آن با اصل شیعه جنگ و ستیز کنند

اصل دادن عشر صرف نظر از مصرف در جای صحیح یا غیر صحیح به غیر اهلش جایز نیست، مگر به فتوای اقطاب شما که به اعتراف خود شریعت را باید از مراجع گرفت. این چه فتوایی است که در شعار و حرف می گویید شریعت باید از فقها گرفته شود، اما در عمل اقطاب حکم شرعی برایتان می دهند؟ شما به گفته خودتون هم پایبند نیستید تا چه رسد به اسلام. اگر صوفیه خود را شیعه می دانست، به فرمایش امام شیعیان امام رضا علیه السلام عمل می کرد که ایشان فرمود: به سند معتبر از « حسين بن سعيد » روايت شده است که گفت : « سألت ابا الحسن عليه السلام عن الصوفية و قال : « لا يقول احد بالتصوف إلي الخدعة أو ضلالة أو حماقة و أما من سمي نفسه صوفيا للتقية فلا إثم عليه و علامته أن يکتفي بالتسمية فلا يقول بشيء من عقائدهم الباطلة » از حضرت رضا عليه السلام سوال کردم از آل صوفيه؟ و ايشان فرمودند : « کسي قائل به تصوف نمي شود مگر از روي خدعه و مکر يا جهالت يا حماقت؛ اما اگر کسي از روي تقيه خود را صوفي بنامد، تا از شرّ آنها در امامن بماند بر او گناهي نيست؛ به شرط آنکه به چيزي از عقائد باطلشان قائل نشود » (اثني عشريه/ص30 و 33) و (کشف المعارف مستعليشاه ص18) و (کشکول علامه بحراني ج3 ص 331 يا 231) و (سفينة البحار ج2 ص58 چاپ فراهاني تهران و ج5 ص200 چاپ اسوه قم) و (البدعة و التحرف ص114) و (طرائق الحقائق ج1 ص212 با تحريف قسمتي از حديث) و (حديقة الشيعه ص 605) و (تنبيه الغافلين ص19) و (انوار النعمانيه ج2 ص295) و (خيراتيه ج1 ص37)

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.