با سلام
خوشا به حالتان که از تمامي صوفيان و سره و ناسره و اسلاف ايشان اطلاع داريد. نمي دايم چرا هر وقت صوفيه به بن بست مي خورند بحث جهله صوفي را مطرح مي کنند.
از انحرافات صوفيه سخن گفته ايد و خود را بري از گنابادي ها مي دانيد، ولي از عشريه سخن مي گوييد. آيا مي دانيد که يکي از انحرافات ملا سلطان مطرح کردن بحث عشريه بود. اگر منظور شما فرقه ديگري است چرا عشريه را مطرح مي کنيد.
با اين حال ما در اين سايت صوفيه را بعنوان صوفي نقد مي کنيم نه عناويني که ديگران غير از صوفي مرادشان است و از صوفي تعبير به عارف مي کنند. حساب تصوف از عرفان جداست.
اگر منظور شما تاييد عرفان ناب محمدي (صلي الله عليه و آله) است، فهو المطلوب و مرحبا لناصرنا و اگر منظور شما دفاع از تصوف است، حال هر نوع تصوفي که در مقابل عرفان اهل بيت(عليهم السلام) قرار دارد با هر ادبيات، بايد مکتب خود را شرح دهيد و بگوييد از کدام مکتب يا فرقه يا هر آيين ديگر قرار است سخن بگوييد تا با هم سخن بگوييم.
و حال آنکه قرار شد شما خود را از لحاظ علمي و شانيت مناظره که شرط خودتان است، ثابت کنيد.
بايد بدانيم که حکايت مهر و وفايي که از آن دم مي زنيد مستند به کدامين رساله عرفاني است و صاحب آن رساله کيست تا برمبناي آن با هم سخن بگوييم. چرا که مي دانيد در بحث و مناظره حتما بابد مبنايي وجود داشته باشد، در غير اين صورت بايد قطب با همانند مرجع تقليد شناخت، و اين نکته در مقابل آن چيزي است که تمامي فرقه هاي صوفيه فعلي از آن ياد مي کنند.
m.tavab
1394/05/21 - 12:35
لینک ثابت