صوفی دعوت کننده به مناظره نمیداند عشريه چيست.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ چندی پیش یکی از مخاطبان سایت ادیان نت، ذیل یکی از مطالب سایت با عنوان "توهین و فحاشی نماینده دراویش پس از دعوت به مناظره" نظری قرار داده بودند و مدعی حضور به پاسخگویی سؤالات ما شدند. در متن دعوت خود شرایطی را نیز برای طرف مناظره کننده قید نموده بودند. بعد از پاسخگویی به فرمایشات ایشان، وی دوباره به ایمیل سایت ادیان نت، رایانامه ای ارسال نموده و ضمن تکرار خواسته خود، سؤالات و جوابهای مختصری را برای ما ارسال نمودند، و برای ما مثال زده بودند که ما میتوانیم به سؤالات شما پاسخ دهیم.
نامبرده 28 سؤال را که مدعی شدهاند از سایت رسمی صوفیه گنابادی است را مطرح کرده و اقدام به پاسخگویی آنها نمودهاند. در میان سؤال و جوابها مطالب جالبی برای بنده کشف شد. پاسخهای مذکور بدون سند و مدرک ارائه شده، و علاوه بر آن که مدرکی از منابع صوفیه آن را تأیید نمیکند، بلکه درست برعکس ادعای صوفیان پاسخ داده شده است. (متعاقباً ان شاء الله به مرور زمان به نقد چند مورد از سؤالات میپردازیم.)
در این مجال با عنایت خداوند قصد داریم تا به نقد یکی از سؤالات و پاسخ دوست دعوت کننده به مناظره بپردازیم و ببینیم نظر دین اسلام و صوفیه نسبت به آن چیست، تا مطلب برای همگان روشن شود.
دعوت کننده به مناظره در سؤال شماره 27 خود راجع به عشر چنین پاسخ میگوید:
سؤال ۲۷. قطب با چه مجوزی، عشریه، فطر و نذر را از مریدان گرفته و باقی اموال را بر مریدان حلال مینماید؟ آیا او شارع است و از طرف خدا دستور گرفته است؟
پاسخ: عشریه در اصل مالی است که مرید با اختیار خود آن را به قطب میدهد تا در امور خیر هزینه شود و چیزی شبیه انفاق است و اگر بهعنوان خمس تلقی شود بدعت و حرام است. مورد نذر را که نذر کننده تعیین میکند و دستش باز است که چه نذر کند و فطریه باید به مصرف کسی که مستحق است برسد.
اما توضیح درباره عشریه
یکی از واجباتی که در قرآن و سیره پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به آن تاکید شده است، خمس است. خُمُس یا خُمس در اصطلاح شرع حقی است که خروج آن از مال واجب بوده و بنی هاشم مستحق آن هستند. [۱] مسئلهی خمس در بیان قرآن جزو انفاقات واجب است که آیهی مربوط به آن در سوره انفال بیان شده است: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَالْیَتامی وَالْمَساکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلی عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ...[انفال/۴۱] بدانید هر گونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا و برای پیامبر و برای ذی القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایی حق از باطل، روز درگیری دو گروه (با ایمان و بیایمان) روز جنگ بدر نازل کردیم، ایمان آوردهاید...»
آیه شریفه، پرداخت خمس را از نشانههای ایمان مشروط به آن نموده است. بنابراین نپرداختن خمس علامت نداشتن ایمان خواهد بود.
چنانچه حضرت حجت (عجل الله فرجه الشریف) در توقیعی میفرمایند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ لَعْنَه اللَّهِ والْمَلائِکَه والنَّاسِ أَجْمَعِینَ عَلَی مَنِ اسْتَحَلَّ مِنْ مَالِنَا دِرْهَما...، لَعْنَه اللَّهِ والْمَلائِکَه والنَّاسِ أَجْمَعِینَ عَلَی مَنْ أَکَلَ مِنْ مَالِنَا دِرْهَماً حَرَاماً [۲]... لعنت خدا و لعنت ملائکه و لعنت همگان بر کسی که یک درهم از مال ما را حلال بشمارد... و لعنت خدا و ملائکه و همگان بر کسی که یک درهم از مال ما را بخورد در حالی که حرام است».
امام صادق (علیه السلام) نیز فرمود: «هرگاه غنیمت را نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) میآوردند، آن را پنج قسمت تقسیم میکرد: یک قسمت آن را خودش برمیداشت و بقیه را بین جنگجویان تقسیم مینمود. یک پنجم را که خود برمیداشت به پنج قسمت تقسیم مینمود، که یک قسمت را خودش بر میداشت و چهار قسمت دیگر را بین خویشاوندان، مساکین، یتیمان و در راه ماندگان تقسیم میکرد. امام علی (علیه السلام) نیز چنین مینمود». [۳]
از توصیه هائی که به سلمان و ابوذر و مقداد شد این بود که خمس مردم باید نزد حاکم اسلامی فرستاده شود. «و اخراج الخمس من کل ما یملکه احد من الناس حتّی یرفعه الی ولی المؤمنین و امیرهم»[۴]
با اینکه آیه قرآن و سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) به صراحت اشاره به پرداخت خمس مال دارد، ولیکن صوفیه در این سهم صریح قرآن و روایات بدعت ایجاد کرده و به جای خمس (یک پنجم)، عشریه (یک دهم) از اموال پیروان خود را اخذ میکنند.
با مروری به اخذ عشریه در میان صوفیه میبینیم تا عصر نور علیشاه اصفهانی از روسای فرقه نعمة اللّهی صحبتی از عشریه در مقابل خمس نبوده است، بلکه دستور به پرداخت خمس و زکات دادهاند. [۵] لکن از زمان ملاسلطان گنابادی بنابراین نهاده شد که اتباع فرقه ده یک از درآمد خویش را به عنوان عشریه به رئیس فرقه بپردازند. چنان که شیخ عباسعلی کیوان قزوینی -منصور علی شاه- مینویسد: «بعد از تشرف از هر دایی که داخل تازه کند و چیزی به او عاید شود چه ربح کاسبی چه اجاره املاک و چه حقوق دیوانی و حق البهاله و چه گدایی و چه هدایا و چه ارث و پیدا کردن چیزی در جائی اعم از جزئی و کلی و از گنج و گم شده و از جماد و حیوان، باید ده یک آن را بدهد به قطب تا باقی بر او حلال شود و الا همه بر او حرام است، زیرا مرید مالک مالی نمیشود». [۶]
این دستور اکید بنابر گفته ملاسلطان گنابادی است که در پاسخ سؤال حاج عبدالهادی نامی از صوفیان خود مینویسد: «یک عشر از ارباح مکاسب و زراعات داده شود مغنی زکوة زکوی و از خمس خواهد بود». [۷] از نوشته ملاسلطان گنابادی به این نتیجه میرسیم که «عشریه» اگر پرداخت گردد، کفایت از «خمس» مینماید و دیگر خمس بر ذمه کسی که عشریه پرداخت نموده نیست. و همین طور شیخ محمد حسن صفی علیشاه میگوید: «هر کس مال دارد عشر مال خود را به مستحقین اهل طریقت بدهد که در همان بلد میباشند از فقرای نعمة اللّهی و بر فقرای غیر نعمة اللّهی چیزی ندهند، بلکه خیرات غیر از عشر را هم بر آنها مبذول دارند»[۸] وقتی درباره احکام «عشر» در مقابل خمس از صفی علیشاه سؤال میکنند: «کسی که عشر میدهد آیا زکوة و خمس هم باید بدهد یا نه؟» در جواب میگوید: «در صورت اول عیبی ندارد و در صورت دوم بدعت است»[۹] علاوه بر این که عشریه را مکفی از خمس دانسته، پرداخت خمس را بدعت میداند.
با توجه به توضیحاتی که در مورد عشریه در میان صوفیه آمد، روشن میشود که دعوت کننده به مناظره حتی آگاهی سطحی از تعریف عشریه را ندارد تا بتواند تمییز دهد که اصل عشریه چیست و مصرف آن در کجاست و نیز حتی ایشان از نظر بزرگان صوفیه نیز مطلع نیست. وی نمیداند که عشریه در صوفیه همانند اسلام واجب است و همانند انفاق نیست و نیز حکم حرمت آن را در نزد خود بیان کردهاند و بنا به نظر این دوست عزیز ملاسطلان و بقیه اقطابی که بعد از ایشان عشریه را بهعنوان خمس اخذ میکرده اند، در دین بدعت ایجاد کردهاند و کار حرامی انجام دادهاند.
شما دوست عزیز از سویی عشریه را برای صوفیه ثابت می دانید و از سوی دیگر مصرف آن را غیر از مصرفی بیان میکنید که در تصوف مشهور است. دقت داشته باشید مطالبی که برای شما بیان میشود از کتب معتبر است که نزد شما از جایگاه ویژه ای برخوردار است. اگر بخواهید در همه منابع این مقاله تشکیک کنید، نمیتوانید درباره منبع شماره 7 حرفی داشته باشید، زیرا اهمیت این کتاب را در فرقه صوفیه معاصر میدانید و اگر هم این کتاب را همانند بقیه منابع قبول نداشته باشید، باید معترف شوم که فرقه صوفیه جدیدی تأسیس شده که سخنان جالب تری نسبت به صوفیه مشهور می زند.
پینوشت:
[۱]. طریحی فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، محقق حسینی اشکوری احمد، ناشر مرتضوی، تهران، ١٣٧۵ شمسی، ج ۴، ص ۶۶
[۲]. حر عاملی محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، محقق: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لاحیاء التراث، موسسه آل البیت (علیهم السلام) لاحیاء التراث، قم، ج ۹، ص ۵۴۱
[۳]. همان، ج ۶، ص ۳۵۶
[۴]. همان، ج ۹، ص ۵۵۳
[۵]. رساله اصول و فروع دین درج در مجموعهی عوارف المعارف، ص ۱۵۴، چاپ خانقاه احمدی شیراز.
[۶]. کیوان قزوینی عباسعلی، استوارنامه، ص ۱۲۷
[۷]. تابنده سلطان حسین، نابغه علم و عرفان، حقیقت، تهران، ۱۳۸۴ شمسی، ص ۲۰۴-۲۰۳
[۸]. مقامات العرفا، ص ۱۳۵
[۹]. همان
دیدگاهها
رضاعسکری بروجردی
1394/05/20 - 13:20
لینک ثابت
سلام علیکم
m.tavab
1394/05/21 - 12:35
لینک ثابت
با سلام
m.tavab
1394/05/21 - 13:06
لینک ثابت
برادر عسکري
رضاعسکری بروجردی
1394/05/20 - 15:55
لینک ثابت
http://majzoban.com/page/2
m.tavab
1394/05/21 - 12:48
لینک ثابت
با تشکر از شما
محمد
1394/05/21 - 10:53
لینک ثابت
سلام
رضاعسکری بروجردی
1394/05/22 - 02:24
لینک ثابت
سلام علیکم
عبد فقیر
1394/07/20 - 14:39
لینک ثابت
سلام اقای بروجردی
m.tavab
1394/07/20 - 18:39
لینک ثابت
سلام بر عبد فقیر
عبد فقیر
1394/08/01 - 12:24
لینک ثابت
سلام
m.tavab
1394/08/04 - 23:29
لینک ثابت
این را خدمت آقای بروجردی گفتم
h.g
1395/05/03 - 01:50
لینک ثابت
همان بهتر که عشر بدهیم که در
m.tavab
1395/05/03 - 17:53
لینک ثابت
اصل دادن عشر صرف نظر از مصرف
افزودن نظر جدید