شبه معنویت های بومی
طاهری معتقد به «جهان دو قطبی» است. اینکه شبکه شعور کیهانی دارای دو بعد مثبت و منفی یا سفید و سیاه است و برای رسیدن به کمال باید همه این شبکه را تجربه کرد. این پندار شیطانی در نماد عرفان حلقه به شکل دو صورت سیاه و سفید در هم ترسیم شده و در میان یک دایره که نماد کمال است قرار گرفته است. این نظریه جهان دو قطبی زائیده اندیشههای عرفان یهود (کابالا) میباشد.
پذیرش وحدت در عرفان کیهانی به این معناست که انسانها دریابند که همهی هستی یک تن واحد است و بدین منظور بایستی آنقدر به هم نزدیک بشوند که مرز جدایی و تفرقهای میان آنان نباشد و همچنین با همهی انسانها باید به صلح رسید. این مسئله نه مورد تأیید عقل است و نه شرع؛ و اصلا ممکنپذیر هم نیست. قرآن کریم به صراحت از دوست نداشتن عدهای و نیز توصیه به دوری از آنان کرده است.
محمد علی طاهری سرکرده فرقۀ حلقه در مقام ابلیس توصیفاتی بیان کرده است که در تضاد با قرآن است. طاهری با ردّ نص صریح آیات قرآن کریم، مریدان خود را دعوت به اطاعت از ابلیس میکند. وی از ابلیس به عنوان «تنها موحد بارگاه الهی» یاد میکند. و این خلاف ظاهر آیات قرآن است. خداوند متعال میفرماید: «ابلیس از کافران شد.»
طاهری مدعی است که از طرف جبرئیل به او الهاماتی شده و راهی را برای رساندن بشر به کمال پیدا کرده که بدون نیاز به دین خاصی میتوانند به کمال برسند به طوری که باور به خدا، معاد، عمل به آیین و پرهیز از گناه و ظلم و ستم هیچ نقشی در رسیدن به کمال ندارد. او میگوید هر کس برای رسیدن به کمال باید به حلقههای شعور کیهانی که توسط او تفویض شده متصل شود.
رجعت از جمله معتقدات شیعه امامیه است، و به معنای بازگشت به سوی دنیا، پس از مرگ و پیش از آخرت میباشد که با اندک فاصله بعد از ظهور ولی عصر (علیهالسلام) و پیش از شهادت آن حضرت و برپا شدن قیامت واقع خواهد شد. رجعت همگانی نبوده و از مجموع روایات به دست میآید که مؤمنین خالص و کافران خالص رجعت میکنند.
به طور قطع نمیتوان ادعا کرد که تمام ادعاهای یک فرقه یا مدعی دروغین کاملا باطل است؛ زیرا معمولا حق و باطل در فرقههای انحرافی در هم مخلوط میشود. یعقوبی نیز در بیان ادعاها و اندیشههای خود آمیزهای از حق و باطل را ارائه میکند و مانند اکثر منحرفین ابتدا با همان قسمت حق عدهای را فریفته و مرید خود میسازد.
محمدعلی طاهری بنیانگذار فرقهی انحرافی حلقه بنابر مصالح و منافع خود، متوسل به جعل واژگانی شده است که غایت آن «تولید مغالطهی اشتراک لفظ» است. او در فرقهاش اصطلاحاتی را ایجاد کرده و معانی پارهای از الفاظ اسلامی و عرفانی را دگرگون ساخته است و هنگامی که آنان را به کار میبندد، مستند به آیاتی قرآنی، اصطلاحاتِ عرفانی و اشعار ایرانی میکند تا عامدانه تولید مغالطه کرده و به اهدافی دستیافته باشد.
در روش سلوکی که طاهری برای پیروانش طراحی کرده است تلاش، کوشش و خودسازی هیچگونه جایگاهی نداشته و بهجای خودسازی، اتصال به «شبکهی شعور کیهانی» پیشنهاد میشود تا از رهگذر این اتصال، فرد بدون هیچ تلاشی به خودسازی و تزکیه و در یک کلام به عرفان نائل آید. طاهری آنچه آنرا خودشناسی سنتی نامیده است را تنها به عنوان پلهی اولیه باور دارد و روش خود را فراتر از خودشناسی اسلامی میداند.
بنیانگذار فرقهی حلقه در قالب عناوینی تکراری به گونهای چندباره در کتب و سخنرانیهایش از کلیدواژههایی موسوم به «پلهی عقل» و «پلهی عشق» سخن گفتن است. آنچه در این اندیشهی طاهری مورد اهمیت است کشمکش میان عشق و عقل نیست. بالاتر از آن، کجاندیشی طاهری درباره عشق و سیر و سلوک خاص حلقه است که در آن هرگونه تلاش، کوشش و نیز ابزاری همچون ذکر به بهانهی بر پلهی عشق بودن عرفان، نفی میشود.
هرکس عقل سلیمی داشته باشد و ببیند که شخصی در فیس بوک برای خود صفحهای ساخته ادعای امام زمانی میکند و همه را بغیر خود و دوستان خود، دشمن رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) و اهلجهنم میداند، و نشان پرچم اسرائیل(ستاره ششپر) را بعنوان نماد حرکت خویش معرفی مینماید، از دهانش باید بوی وهابیت و صهیونیسم را استشمام کند.
حقیقت حرکت احمد همبوشی، ایجاد انشقاق و چند دستگی در دل تشیع است و بدین جهت وی تمامی مراجع شیعه را باطل و ضالّ معرفی مینماید و هرکسی به دعوتش نپیوندند را کافر به نبوت و از اتباع سقیفه دانسته و هرآنکس اصحابش نگردد را اصحاب جهنم میداند. و اصل حرکت خویش را ایجاد اصلاحات بنیادین در حوزه علمیه نجف بیان میکند.
در فرقه حلقه برجستهترین دلیلی که برای بیماری افراد بیان میشود، پدیدههایی نامیده شده به «موجودات غیرارگانیک» است که طاهری این لفظ را از عرفان ساحری کارلوس کاستاندا وام گرفته، اما به نام خود و عرفانش ثبت کرده است.طاهری یک گونه از موجودات غیرارگانیک را «کالبد ذهنی» میداند. کالبد ذهنی، آنچنانی که طاهری اشاره کرده است همان «روح» است!
در فرقهی حلقه، به اعتبار حضور افراد، دو دسته اتصال وجود دارد. اتصال فردی و اتصال جمعی طاهری بارها، اتصالِ فردیِ دروغین و شیطانی خود را منشأ همهی اتصالات جمعی دانسته است. اتصالی که با دستیابی به آن روزهای معنوی و آسمانی در دسترس مردم قرار گرفته است. و هرکس جز طاهری بخواهد به این اتصالات بیفزاید و یا از آنان بکاهد به گفتهی طاهری بدعتگذار و متقلب است.
فقاهت و مرجعیت شیعه که سابقهای به امتداد روزگار معصومین (علیهمالسلام) و لاحقهای به استمرار ظهور امام عصر (علیهالسلام) دارد، همواره به گواه تاریخ، ملجأ و مأمن شیعیان در مقابل طاغوتیان و شیطان مداران بوده است. اصحاب شیطان، عرفان حلقه و آسیب رسانندهی جامعه که چندی است زانوی غم در بغل گرفته، و آخرین تیر ترکش خود یعنی سیاست تزویر علیه مراجع تقلید شیعه و تهدید و خط نشان کشیدن برای آن را در دستور کار خود قرار دادهاند.