شبه معنویت های بومی
طبق صحبتهای محمد علی طاهری سرکرده عرفان حلقه، حرکت به عقب و جلو در برزخ وجود دارد، ولی حرکت به جلو در برزخ به تعویق میافتد. وی میگوید: «در برزخ، به دلیل اینکه امکان توجه به عقب وجود دارد، در بسیاری از موارد، حرکت رو به جلو به تعویق میافتد.» این تعبیر از برزخ، انحرافی و گمراه کننده و تفسیر به رأی میباشد.
آموزههای عرفان حلقه، دین را که مجموعهای از عقاید، مناسک و... است، امری روبنایی و بیاهمیت تلقی میکند و از نظر این فرقه، مسلمان، مسیحی و معتقد به هر دین و حتی کافران نیز میتوانند به شعور کیهانی متصل شوند و به طور کلی، در این آموزهها، دین، کم رنگ شده، به جای آن، رسیدن به وحدت الهی مهم شمرده میشود. در این مورد طاهری تصریح دارد.
بنابراین عرفان حلقه مدعی است که «سایمنتولوژی» یک طب مکمل ایرانی است که آنرا رهبر این فرقه پایهگذاری کرده است و از نظر این طب مکمل، علت اصلی بیماریها رسوخ جنها و کالبدهای ذهنی (موجودات غیرارگانیک) در انسان است. اما باید توجه داشت، این نظریه دقیقا همان چیزی است که سالیان پیش آنرا «شمنیزم» مطرح کرد.
خداوند متعال خلایق را آفریده و نسبت به هدایت آنها بیتفاوت نبوده و او معمار بازنشسته نیست که ایجاد و خلق کرده باشد و کنار کشیده باشد، بلکه با هدایتهای تکوینی و تشریعی خود انسان را برای شناخت هر چه بهتر خویش و معرفت به سوی خویش یاری رسانده است. از جمله هدایتها فرستادن پیامبران برای دعوت به راه درست و کمال است، که در چهارچوب دین معرفی خواهد شد.
طاهری ادعا میکند، دارای قدرتی الهی است که میتواند لایه محافظی پیرامون خود و دیگر افراد ایجاد کرده، جلوی اذیت و آزار و حلول شیاطین و ارواح سرگردان را بگیرد و تنها کسی است که به تفویض این لایه قادر است. همچنین او توانایی اتصال به روحالقدس را با آموزش و لایه محافظ و سوگندنامه، به مسترها و همه طالبان عرفان حلقه تفویض میکند!
طاهری از برگردان صدا که در این فرقه صورت گرفته است و افراد به تکثیر سیدیهایی نیز پرداختهاند، با عنوان «اعجاز»، یاد و ادعا میکند، انجام این کار، به کمک تکنیک ممکن نیست و حتی مسترها در کلاسهایشان از آن با عنوان معجزه نام میبرند. در حالیکه عمل نهانسازی در برگردان صدا یا واروننگاری صوتی روشی است برای ضبط صدا که در آن نوا یا پیام صوتی، به صورت وارونه بر روی نوار آهنگ دیگر، ضبط و پنهان میشود.
در عرفان عملی این فرقه که استعداد و لیاقتهای فردی، دین و مذهب، گنهکاری و بیگناهی، پاکی و ناپاکی و... در بهرهمندی فرد از رحمت عام الهی دخالتی ندارد، چه تضمینی وجود دارد که تسلیم شدن در حلقه به معنای تسلیم شدن در برابر خداوند، یا نیروی الاهی و یا حتی شعور کیهانی باشد؟ این، به معنای شاهد بودن و بلکه استقبال و پذیرش محض است.
بسیاری از مادیگرایان منکر وجود خدا شعور کیهانی را میپذیرند و معتقدند که ماده، خود، هوشمند است و اگر در عالم نظم و تدبیری دیده شود، سرچشمهای فراتر از همین عالم مادی ندارد. نظریه شعورمندی عالم را در سدههای اخیر کسانی مطرح کردهاند که وجود منبع هوشمندی فراتر از طبیعت را نفی کرده، برای توجیه تدبیر و حکمتی که در جهان جاریست، به خود مختار بودن و شعورمندی ماده معتقد شدهاند.
محمد علی طاهری سرکرده فرقه عرفان حلقه مدعی است که در طول آموزش و با گذران دورهها، حلقههایی را به حاضران تفویض میکند که با نشستن در این حلقهها و اتصال گرفتن، طلسمها باطل میشود. در دیدگاه فرقه حلقه همه انسانها در معرض آلودگی و یا به موجودات غیرارگانیک مبتلا هستند و طاهری، ناآگاهی انسانها از قوانین هستی و بیتوجهی به آنها را موجب درگیری با غیرارگانیکها و تسخیر کالبد ذهنی و به وجود آمدن انواع مشکلات ذهنی و بسیاری از اختلالات روانی و جسمی میداند.
فرقه «ساینتولوژی» از فرقههاییست که به مباحث ذهنی و بیماریهای آن میپردازد. طاهری در مسأله درمان، در فرقه خود به برگزاری دورهای با عنوان سایمنتولوژی میپردازد که ظاهرا نشان میدهد که او از نظر اصطلاحی و کاربردی از این فرقه اثر پذیرفته است؛ او در معرفی سایمنتولوژی میگوید: «علم سایمنتولوژی (ذهن روانشناسی) بر اساس دیدگاه فراکلنگر، نگاهی همه جانبه به انسان دارد.
طاهری در مباحث خود آیات قرآن را بر اساس مشرب و دریافتهای شخصی خویش تفسیر میکند! با توجه به محکمات و متشابهات قرآنی، تفاسیر طاهری مصداق کامل تفسیر به رأی است. در اسلام، همواره مردم از پذیرش تفاسیری که بر مبنای الهام و دریافتهای ماورایی باشد، نهی شدهاند. اینگونه تفاسیر به حدی سطحی و کوتهبینانه است که هرکس با اندکی تأمل و بر اساس حداقل اعتقادات و اندیشههای دینی، به انحراف آنها پی میبرد.
با وجود ادعای رهبر فرقه عرفان حلقه درباره اسلامی بودن آموزههای فرقه حلقه و دریافتهای او و سعی فراوان به اصطلاح محققان دینی کمیته عرفان حلقه در تطبیق دریافتهای او با آیات قرآن و چسباندن سخنان او به صورت وصلهای ناجور به معارف اسلامی، این تلاشها بینتیجه بوده، و ریشه اندیشههای طاهری، در میان آموزههای ادیان دیگر و به ویژه یهودیت تحریف شده دیده میشود.
ساختار وجودی انسان دوبخش دارد: جسم و روح و تمام ادیان آسمانی این مهم را تأیید کرده، متناسب با این دو بعد، آموزهها و راهکارهایی را بیان داشتهاند. باوجود تحریفهای صورت گرفته در ادیان مسیحی و یهودی، بازهم آموزههای آنها به هر دو بعد انسان ویژه توجه دارند. قرآن به صراحت به روح متعالی و خدایی انسان توجه داشته، جایگاه والایی را برای انسان باتوجه به مقام خلیفة الهی او قائل است.
دیدگاهی که در فرقه کیهانی درباره شیطان بیان میشود، از مباحث مهم و ابهامبرانگیز است و با دیدگاه توحیدی بسیار فاصله دارد. از آنجا که ابلیس نیز یکی از مخلوقات الهی است، ایمان و اعتقاد داشتن به قدرت و توانایی تسلط او باعث میشود تا جایگاهش در هستی، بیش از یک مخلوق بوده، به نگرش توحیدی خدشه وارد سازد. به بیان روشنتر، با اعتقاد به استقلال داشتن شیطان و انتساب قدرت و ارادهای خاص به او، نعوذبالله، قدرت الهی محدود دانسته میشود و این با کمال مطلق الهی و توحید مخالفت است.