خداشناسی در عرفان حلقه
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ بسیاری از مادیگرایان منکر وجود خدا شعور کیهانی را میپذیرند و معتقدند که ماده، خود، هوشمند است و اگر در عالم نظم و تدبیری دیده شود، سرچشمهای فراتر از همین عالم مادی ندارد. نظریه شعورمندی عالم را در سدههای اخیر کسانی مطرح کردهاند که وجود منبع هوشمندی فراتر از طبیعت را نفی کرده، برای توجیه تدبیر و حکمتی که در جهان جاریست، به خود مختار بودن و شعورمندی ماده معتقد شدهاند. در اصلی از اصول حلقه آمده است که: «در واقع، عرفان کیهانی (حلقه) شعور الهی را به طور نظری و عملی ثابت نموده و از این طریق وجود صاحب هوشمندی یعنی خداوند را به اثبات میرساند و در واقع، این عرفان، منجر به خداشناسی عملی میگردد.»[1]
بنابراین، کسی که خداوند را نشناخته باشد، با تبیینهای صورت گرفته در حلقه در خداشناسی خود ثابت قدم میشود، و نه اینکه به خداشناسی برسد. همچنین هرچقدر که شعور کیهانی در عمل افراد بیشتر اثر بگذارد، در افراد بیایمان به خدا، ایمان به شعور هستی مادی بیشتر میشود، و نه ایمان به الله تبارک و تعالی.
در حلقه شبکه شعور کیهانی تعبیر روحالقدس یا جبرئیل استفاده میشود، اما همانطور که گفته شد، این تعبیر تعبیری کاملا مادی است، زیرا طاهری معتقد است، ملائکه همان قوانین موجود در عالم طبیعت هستند، نظیر ایننگاه و اتصال به قوانین در تعالیم ریکی (انرژی درمانی ژاپنی) نیز وجود دارد. شاید رسیدن از اثر به صاحب اثر منطقی باشد، اما از درک عملی هوشمندی، به خداشناسی رسیدن قدری مأیوس کننده به نظر میرسد. از سوی دیگر، اساس کار حلقه خود بر اتصال با شعور کیهانی است و نیز از حلقههای رحمانیت عام، به شبکه شعور کیهانی، هوشمندی الهی و حلقههای وحدت نیز تعبیر میشود. در حقیقت، شعور کیهانی، همان هوش و خرد حاکم بر جهان هستی است؛ چرا که جهان هستی، شکل یافته از انرژی و آگاهی معرفی میشود که همین آگاهی و شعور کیهانی، جهان را به حرکت وا میدارد و از سوی دیگر گفته میشود، آگاهی، میل درونی است که هر ذره را به رقص و حرکت در میآورد![2]
پس محرّک جهان، آگاهی درون ذره است و نه نیروی ماورایی مطلق که منشأ تمام حرکتهای جنبندگان از قدرت اوست. پس خداپرستی در نگاه این شبه عرفان، رنگ و بویی کفرآمیز دارد و توحید، جای خود را به مادیگرایی میسپارد و به عبارت دیگر، فاعلیت تام الهی در حرکت موجودات کنار زده شده، فاعلیت استقلالی عالم ماده رخ مینمایاند. طاهری، برای اتصال با شعور کیهانی، دو راه فردی و جمعی را مطرح مینماید و از نظر او برای وارد شدن به حلقه وحدت و درمان، وجود سه عضو کافی است: «فیض حلقه وحدت از برکت نزدیکی و وحدت حداقل دونفر ایجاد شده و هر کجا حداقل دونفر در حلقه جمع باشند، عضو سوم روحالقدس [شبکه شعور کیهانی] و عضو چهارم آن، خداوند است.»[3]
به نظر میرسد، در حلقه، اضافه کردن «الله» به عنوان عضو چهارم، تنها برای جلب نظر خداباوران است و تأثیری در تشکیل حلقه و در نتیجه درمانگری اثری ندارد؛ زیرا طاهری، در ادامه به اهمیت شعور کیهانی اشاره کرد و میگوید: «هیچ کس حق معرفی این اتصال را با نام دیگری غیر از شبکه شعور کیهانی و یا شعور الهی ندارد...»[4] پس در حقیقت، وجود شعور کیهانی است که عامل مهم درمان است و نه خداوند متعال؛ اما طبق آیه «وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ.[شعرا/80] و هنگامی که بیمار شوم مرا شفا میدهد.» این نظریه رد و باطل است.
پینوشت:
[1]. انسان از منظری دیگر، محمد علی طاهری، انتشارات عرفان کیهانی، بیجا، چاپ 9، ص 98.
[2]. همان، 67.
[3]. عرفان کیهانی (حلقه)، محمد علی طاهری، انتشارات اندیشه ماندگار، قم، چاپ 6، ص 81.
[4]. همان.
برای اطلاع بیشتر: حلقه اسارت، جمعی از اساتید حوزه و دانشگاه، تسنیم اندیشه، ص 217.
افزودن نظر جدید